فايل ضميمه :
<img src="/Content/Images/Icons/word.png" />
        

لايحه اساسنامه سازمان‌ فرهنگي‌ هنري‌ فارسي‌زبانان (ايتا)


جلسه 3/‏‌9/‏‌1395 (صبح)


منشي جلسه ـ دستور بعدي، «لايحه اساسنامه سازمان‌ فرهنگي‌ هنري‌ فارسي‌زبانان (ايتا)»[1] است.


آقاي كدخدائي ـ اگر آقايان نظري دارند، بفرمايند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ آقايان مجمع مشورتي اين مصوبه را بررسي كرده‌اند؟


آقاي يزدي ـ فقط همين مسئله‌ي تداخل [با وظايف و صلاحيت‌هاي بنياد سعدي] است كه [شوراي عالي انقلاب فرهنگي اساسنامه‌ِي آن را در جلسه‌ي شماره 673 مورخ 4/‏8/‏1389 تصويب كرده است و] آقاي دكتر هم گفتند؛ و الّا مشكل ديگري نيست.


آقاي كدخدائي ـ آقايان مجمع مشورتي قم نظري دارند؟ بفرمايند.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ مصوبه را بخوانيد.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقاي شب‌زنده‌دار مي‌فرمايند كه متن مصوبه را بخوانيد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ نظر آقايان قم در پرونده‌ها هست؟


آقاي يزدي ـ بله، هست.


منشي جلسه ـ «ماده ‌واحده- اساسنامه سازمان فرهنگي هنري فارسي‌زبانان (ايتا) مشتمل بر يك مقدمه و هشت ماده به شرح پيوست تصويب مي‌شود.


تبصره- رعايت اصل هفتاد و هفتم (77) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران براي اصلاح اساسنامه مذكور الزامي است.»


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اين تبصره را كه مي‌گويد رعايت اصل (77) الزامي است، مجلس به اين لايحه اضافه كرده است يا اينكه خود دولت در لايحه‌اش آورده بوده است؟


آقاي جنتي ـ فرقي نمي‌كند.


آقاي كدخدائي ـ اين عبارت را معمولاً مجلس مي‌آورد.


آقاي اسماعيلي ـ اين را مجلس اضافه كرده است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ خب اگر مجلس نوشته است، پس چرا آقاي رئيس مجلس در نامه‌اش نوشته است كه لايحه‌ي دولت عيناً به تصويب رسيده است؟


آقاي كدخدائي ـ نه،‌ متن اساسنامه را مي‌فرمايند كه عيناً به تصويب رسيده است؛‌ ولي اين تبصره كه اضافه شده است!


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ پس اين مصوبه عيناً لايحه‌ي دولت نيست. اين قسمتش اضافي است.


آقاي كدخدائي ـ اين تبصره ذيل ماده واحده آمده است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اين تعبير «عيناً به تصويب رسيده است» در نامه‌ي رئيس مجلس، درست نيست.


آقاي موسوي ـ ولي اساسنامه عيناً همان چيزي است [كه دولت به مجلس فرستاده است].


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بايد بنويسند «اساسنامه عيناً به تصويب رسيده است»، ولي اينجا نوشته است كه «لايحه‌ اساسنامه سازمان فرهنگي هنري فارسي‌زبانان (ايتا) كه به مجلس شوراي ‌اسلامي تقديم گرديده بود و در جلسه علني روز چهارشنبه مورخ 12/‏‌‌8/‏‌‌1395 مجلس عيناً به تصويب رسيده است.» در حالي كه اين تبصره را به اين لايحه اضافه كرده‌اند.


آقاي اسماعيلي ـ نه، چيزي به لايحه اضافه نشده است.


آقاي كدخدائي ـ نه‌ حاج‌آقا، تبصره به ماده ‌واحده اضافه شده است. ببينيد؛ ذيل خود ماده ‌واحده اين عبارت را آورده‌اند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ آقاي دكتر، ماده واحده هم جزء اين مصوبه است؛ يعني از ماده واحده تا انتهاي مصوبه تصويب شده است.


آقاي كدخدائي ـ نه.


آقاي اسماعيلي ـ نه، فقط همان قسمت، مصوبه‌ي مجلس است.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي اسماعيلي ـ آن چيزي هم كه در روزنامه‌ي رسمي منتشر مي‌شود، همين است. فقط ماده ‌واحده است.


آقاي كدخدائي ـ خب، حاج‌آقا مي‌گويند كه مصوبه را بخوانيم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ ببينيد، آخر مصوبه نوشته است: «لايحه فوق مشتمل بر ماده‌ واحده و يك تبصره منضمّ به متن اساسنامه شامل مقدمه و هشت ماده در جلسه علني ...» اينجا گفته است «لايحه فوق مشتمل بر ماده ‌واحده». در لايحه،‌ ماده واحده داشته است، نه اينكه مجلس اضافه كرده باشد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ كل آن را دولت به مجلس ارائه داده است.


آقاي كدخدائي ـ معمولاً آن ماده‌ واحده را مجلس اضافه مي‌كند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ مي‌دانم، اگر معمولاً اضافه نمي‌كرد كه من اين سؤال را نمي‌كردم.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اين به خاطر همين است. الآن اينجا يك تهافتي هست بين اين [چيزي كه مجلس گفته است با آنچه دولت داده است.] يعني در واقع تهافت كه نيست، بلكه ظاهر عمل اين است كه مجلس اين قسمت را اضافه كرده است.


منشي جلسه ـ حاج‌آقا عذر مي‌خواهم.‌ من لايحه‌ي دولت را ديده‌ام. در لايحه هم اين ماده واحده آمده است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بسيار خب؛ آن‌وقت، چرا دولت خودش اين قيد را در متن لايحه ادراج نمي‌كند؟ يعني چه كه مجلس بيايد اين قيد را خارج از متن اساسنامه اضافه بكند؟ حالا طوري نيست. ما به اين كار اشكال نداريم، ولي معنا ندارد كه بيايند اين كار را بكنند.


آقاي كدخدائي ـ بسيار خب. پس شما به اين موضوع ايرادي نداريد؟ حالا به هر حال اين‌طور نوشته‌اند ديگر.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ نه، ايراد كه ندارم.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقاي شب‌زنده‌دار، متن را بخوانند يا مطلبي داريد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ مصوبه را بخوانيد.


آقاي جنتي ـ اين كشورهايي كه گفته‌شده، كدام كشورها هستند؟


آقاي كدخدائي ـ سه تا كشور هستند؛ تاجيكستان، ايران و ...


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ ... افغانستان.


آقاي كدخدائي ـ بله، كلاً سه تا كشور هستند.


آقاي اسماعيلي ـ تاجيكستان، افغانستان و ايران.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ ازبكستان زبان رسمي فارسي ندارد؟


آقاي كدخدائي ـ نه، زبان رسمي‌شان فارسي نيست‌.


آقاي اسماعيلي ـ ازبكستان فارسي‌زبان محسوب نمي‌شود.


آقاي مدرسي يزدي ـ قاعدتاً بايد آنجا هم فارسي داشته باشند.


آقاي كدخدائي ـ دارند، ولي اينكه يك كشور فارسي‌زبان باشد، نيست.


آقاي اسماعيلي ـ نه، بايد زبانشان فارسي باشد.


آقاي كدخدائي ـ خب، متن را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «اساسنامه سازمان فرهنگي هنري فارسي‌زبانان (ايتا)


مقدمه توجيهي


به ‌منظور صيانت از ميراث مشترك فرهنگي و معرفي تاريخ و تمدن مشترك و نيز گسترش و تقويت ادبيات غني منطقه و نيز تقويت پيوندهاي فرهنگي بين كشورهاي حوزه تمدني مشترك، يك سازمان توسط كشورهاي عضو تشكيل مي‌شود.


فصل اول- تعاريف و كليات


ماده 1- نام، اهداف و وظايف


سازمان فرهنگي هنري آموزشي كشورهاي عضو كه از اين‌ پس «ايتا» خوانده مي‌شود، به ‌عنوان يك تشكيلات بين‌المللي عهده‌دار وظايف زير است:


الف- اهداف:


1- تقويت پيوندهاي فرهنگي،‌ علمي، آموزشي و اجتماعي بين ملت‌ها به‌ويژه نخبگان، دانشمندان، اديبان و هنرمندان منطقه.»


آقاي مؤمن ـ تقويت پيوندها در زمينه‌ي فرهنگي هم معنا نمي‌دهد.


منشي جلسه ـ «2- تقويت همكاري در زمينه‌هاي تاريخ،‌ فرهنگ و ادبيات، مردم‌شناسي، انسان‌شناسي، باستان‌شناسي و گردآوري و نگهداري ميراث مشترك فرهنگي و معماري كشورهاي عضو، حفظ بناهاي تاريخي


3- ترويج و تشويق هنرهاي اصيل ملي و بومي».


آقاي كدخدائي ـ اينجا صبر كنيد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ [مجمع مشورتي فقهي در نظر شماره 211/‏ف/‏95 مورخ 23/‏8/‏1395 در خصوص بند (3) نوشته است:] «هنرهاي اصيل ملي و بومي مشتمل بر مجسمه‌سازي، رقص، غنا، موسيقي حرام و ... بوده كه بر اساس نظرات رهبر معظم انقلاب «مدّظلّه‌العالي» و مراجع عظام تقليد «ادام‌ الله اظلالهم» خلاف شرع مي‌باشد و لذا ترويج و تشويق اين‌گونه هنرها خلاف شرع مي‌باشد.» عبارت «هنرهاي اصيل ملي و بومي»، حتماً شامل اين موارد مي‌شود.


آقاي جنتي ـ بله، اين اشكال، اشكال واردي است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ كل اين مصوبه بايد يك قيد بخورد؛ به اين صورت كه در همه‌ي اين موارد بايد قوانين داخلي و موازين شرعي رعايت بشود.


آقاي مؤمن ـ اينجا هم اين ايراد را دارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ كلش، همين‌طور است.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله، راه ‌حل اين قضيه اين است كه در يك بند جداگانه‌اي اين قيد بيايد.


آقاي يزدي ـ پس منظور از اين «رعايت اصل هفتاد و هفتم (77) قانون اساسي» چيست؟


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ آن اصل مربوط به تصويب در مجلس است. در تبصره گفته‌اند اگر اين معاهده خواست اصلاح بشود، رعايت مفاد اصل (77) لازم است.


آقاي اسماعيلي ـ خب بيايند در همان ماده واحده، يك بند ديگر [براي رعايت موازين شرعي] اضافه كنند.


آقاي ره‌پيك (رئيس پژوهشكده‌ي شوراي نگهبان) ـ شوراي عالي انقلاب فرهنگي يك مصوبه‌اي در مورد تشكيل «بنياد سعدي» دارد.


آقاي يزدي ـ تداخل در اينجا مانعي ندارد؟


آقاي ره‌پيك (رئيس پژوهشكده‌ي شوراي نگهبان) ـ رسيدگي به امور ادبيات زبان فارسي در خارج از كشور و بعضي از مواردي كه در بند (ب) اين مصوبه نوشته شده است، بر عهده‌ي بنياد سعدي است.[2] الآن خيلي از اين چيزهايي كه اينجا نوشته‌اند، در مصوبه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي آمده است كه از طريق بنياد سعدي بايد انجام بشود. آن وقت اين موارد مجدداً در اين موافقتنامه براي اين سازمان ذكر شده است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اين مصوبه با وظايف آن بنياد تنافي دارد؟


آقاي ره‌پيك (رئيس پژوهشكده‌ي شوراي نگهبان) ـ حالا بالاخره شوراي عالي انقلاب فرهنگي يك وظايفي را بر عهده‌ي آن بنياد گذاشته است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اگر با مصوبه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي تنافي داشته باشد، مي‌شود اشكال وارد كرد.


آقاي ره‌پيك (رئيس پژوهشكده‌ي شوراي نگهبان) ـ تنافي كه چه عرض كنم. خب، بالاخره اينها بايد معلوم شود انجام اين وظايف بر عهده‌ي كيست؟


آقاي كدخدائي ـ اگر بزرگواران و آقايان فقهاي معظم مي‌فرمايند كه اطلاق بند (3) مغاير موازين شرع است، اعلام نظر بفرمايند. «3- ترويج و تشويق هنرهاي اصيل و بومي.» خب حاج‌آقاي مدرسي، حضرت‌عالي هم رأي مي‌دهيد؟


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب، رأي دارد. خلاف شرع شناخته شد.[3]


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اطلاقش خلاف شرع است.


آقاي كدخدائي ـ بله، اطلاقش خلاف شرع است.


منشي جلسه ـ [جزء (4) بند (الف) ماده (1) مي‌گويد:] «4- ايجاد پيوندهاي فرهنگي و ادبي در كشورها از طريق تأسيس اتحاديه‌ها، انجمن‌ها و سازمان‌هاي مردم‌نهاد».


آقاي مؤمن ـ باز هم همان ايراد قبلي را دارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ همه‌جايش همين‌طور است؛ فقط اطلاقش مورد اشكال است.


منشي جلسه ـ آقاي دكتر، پس مي‌خواهيد يك ايراد كلي بفرماييد ديگر.


آقاي كدخدائي ـ خب، حاج‌آقا مي‌فرمايند كه باز مواد ديگر را بخوانيم.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله.


منشي جلسه ـ پس يادداشت كنيم كه بند (4) هم همان ايراد قبلي را دارد.


آقاي كدخدائي ـ پس آقايان فقهاي معظم اطلاق بند (4) را هم مغاير شرع مي‌دانند ديگر؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ اگر «پيوندهاي فرهنگي» آ‌ن فرهنگ‌هاي [غلط و انحرافي باشد، ايراد دارد].


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اطلاق آن جزء قبلي هم ايراد داشت.


آقاي جنتي ـ اين بند مي‌گويد «اتحاديه» را تأسيس كند. تأسيس اتحاديه خلاف شرع است؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله؟


منشي جلسه ـ نه حاج‌آقا، ايشان عبارت قبلي را مي‌گويند.


آقاي جنتي ـ اين بند مي‌گويد اين اتحاديه بايد تأسيس بشود.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه، عبارت «ايجاد پيوندهاي فرهنگي و ادبي» را عرض مي‌كنم. بحث سر اين است كه مقصود از اين «پيوندهاي فرهنگي» چيست؟


آقاي مؤمن ـ از طريق اين اتحاديه‌ها انجام مي‌شود.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ آن قسمتِ «از طريق تأسيس اتحاديه‌ها» اشكال ندارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ قبلش هم كه عبارت «تقويت پيوندهاي فرهنگي» آمده است. اطلاق آن عبارت ‌هم اشكال دارد. اين دو تا چه فرقي با هم دارند؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله، آن‌ هم اشكال دارد. حالا ما به آن خيلي توجه نكرديم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ چه فرقي مي‌كند؟


آقاي ابراهيميان ـ آيا اضافه شدن جمهوري اسلامي ايران به اين دو تا كشور، باعث انصراف اين اطلاقات نمي‌شود؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه، اتفاقاً برعكس است. حالا جلوتر عبارات ديگري مي‌آيد كه شامل همين چهارشنبه‌سوري و چيزهايي كه در تاجيكستان هم انجام مي‌دهند مي‌شود.


آقاي كدخدائي ـ اصلاً اين موافقتنامه در زمان دولت قبل امضا شده است.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ امضاي آقاي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي [دولت دهم] هم زير آن هست.


آقاي كدخدائي ـ بله ديگر، مربوط به همان زمان است. براي الآن كه نيست. خيلي خب. بند بعدي را هم بخوانيد. اگر آقايان بزرگوار موافق باشند. پس بگوييم اطلاق مصوبه در مواردي از جمله جزءهاي (2)، (3) و (4) خلاف شرع است. حالا بندهاي ديگر را هم بخوانيم


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ عالي است.


آقاي جنتي ـ خودمان موارد داراي اشكال را معين كنيم كه وقتي در كميسيون مي‌خواهند اصلاح بكنند، راحت‌تر باشد.


آقاي كدخدائي ـ قرار شد آن شرط كلي را ذكر بكنند، يعني در مواردي كه مغاير موازين شرع است، آنها لازم‌الاجرا نباشد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بايد همه‌ي امور هنري و اجتماعي و...


آقاي كدخدائي ـ ... مقيد به رعايت موازين شرعي باشند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ و همچنين قوانين داخلي.


آقاي كدخدائي ـ و قوانين داخلي.


 آقاي شب‌زنده‌دار ـ مثلاً جزء هفتم بند (الف) كه مي‌گويد «احياي آيين‌هاي مشترك»، مصداقش چيست؟ يكي از آيين‌هاي مشترك،‌ چهارشنبه‌سوري است. «7- احياي آيين‌هاي مشترك و تلاش جهت شناساندن آنان به ساير ملل». يكي از آيين‌هاي مشترك، چهارشنبه‌سوري است. آيين‌هاي مشترك همان آيين‌هاي ايران باستان است ديگر.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ خب، حالا آيا احيا كردن چهارشنبه‌سوري حرام است؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ مسلّماً برخلاف مذاق اسلام است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ نه،‌ واقعاً حرام است؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله، برخلاف مذاق اسلام است ديگر.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ حالا شما فتوا مي‌دهيد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اگر جزء عناوين ثانويه باشد، چطور؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ چيزي كه درباره‌ي اين مورد در اسلام آمده است، «اماته» است. الآن شما مي‌آييد چيزي را كه اسلام «اماته» كرده است، «احيا» مي‌كنيد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ نه، در متن نظر مجمع مشورتي يك نكته‌اي در اشكال شما بود كه بهتر از اين حرف بود. آقايان قم نوشته‌اند هزينه كردن بيت‌المال براي احياي اين امور جايز نيست.[4]


آقاي شب‌زنده‌دار ـ هزينه كردن هم همين‌طور است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ آن اشكال بهتر است.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ اصل اين كار هم اشكال دارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ معلوم نيست كه اين‌طور باشد؛ مگر اينكه عناوين ثانويه بر آن بار بشود.


آقاي كدخدائي ـ خب، بند (5) را هم بخوانيد.


منشي جلسه ـ «5- حمايت از ايجاد و گسترش رشته‌ها،‌ مراكز آموزشي و دانشگاهي و تحقيقات پيرامون مشتركات فرهنگي و ادبي خط نياكان در كشورهاي ديگر و حمايت از فعاليت‌هاي آنها.»


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، به بند (5) ايرادي داريد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ عبارت «مشتركات فرهنگي» هم اينجا محل اشكال است.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اطلاق بند (5) هم اشكال دارد.


آقاي كدخدائي ـ بله ديگر، حاج‌آقاي‌ مؤمن هم همين را مي‌فرمايند.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ هر جا قيد «فرهنگي» است، اين اشكال وجود دارد.


منشي جلسه ـ «6- حمايت از پژوهش‌ها و تأليفات برتر در زمينه فرهنگ و تمدن و ادبيات مشترك.»


آقاي كدخدائي ـ اين هم ايضاً ايراد دارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ البته در مقام بيان نيست.


منشي جلسه ـ «7- احياي آيين‌هاي مشترك و تلاش جهت شناساندن آنان به ساير ملل.»


آقاي كدخدائي ـ خب، نسبت به اين بند، ايراد خاصي داريد يا اينكه ايرادتان همان ايراد قبلي است؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ همان كه الآن عرض كردم.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب، همان ايراد قبلي را دارد.


منشي جلسه ـ «8- كمك به توسعه همكاري‌هاي فرهنگي در ساير زمينه‌ها مطابق با توافقات مربوط.»


آقاي يزدي ـ مثلاً چهارشنبه‌سوري، يك آيين حساب مي‌شود؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ آيين ايران باستان است.


آقاي يزدي ـ ‌آيين نيست، يك روش است. آيين معمولاً به چيزهاي ديگري گفته مي‌شود.


آقاي جنتي ـ حالا به اين موضوع كه در مملكت خودمان دارد عمل مي‌شود.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ حالا در جزء (8) ‌مي‌گويند كه اين را تقويت كنيم، منتشر كنيم، توسعه‌اش بدهيم.


آقاي يزدي ـ به نظر من كلمه‌ي «آيين»، اصلاً شامل اين قبيل موارد نمي‌شود. مقصود اين است كه برخي اقدامات بايد در مقدسات ملي، جزء آيين حساب بشود.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ خب، اين هم جزء مقدسات ايران باستان است.


آقاي كدخدائي ـ در بند (8) عبارت «كمك به توسعه همكاري‌هاي فرهنگي»‌ هم به نظرتان اطلاق دارد؟


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ پس اطلاق اين بند را هم در متن ايرادمان مي‌نويسيم.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ همه‌ي بندهايي كه واژه‌ي «فرهنگ» در آن آمده، اين اشكال را دارد.


آقاي كدخدائي ـ مي‌نويسيم اطلاق همه‌ي بندهاي جزء (الف) كه بحث «فرهنگ» را به ميان آورده، مغاير موازين شرع است.


آقاي مؤمن ـ بند (3) هم كه مي‌گويد «ترويج و تشويق هنرهاي اصيل ملي و بومي»، ايراد دارد.


آقاي كدخدائي ـ بله، اصلاً آن بند كه جزء ايرادها بود ديگر.


آقاي موسوي ـ حالا عنوان اين اساسنامه، اساسنامه‌ي سازمان فرهنگي هنري است.


آقاي كدخدائي ـ خب، پس اين را مرقوم كرديد؟


منشي جلسه ـ مي‌نويسم: «اطلاق اجزاء بند (الف)، در مواردي كه خلاف موازين شرع و قوانين نظام جمهوري اسلامي ايران باشد، ايراد دارد.» آقاي دكتر، خلاف «قوانين جمهوري اسلامي ايران» هم جزء ايراد بود؟


آقاي كدخدائي ـ بله.[5] خب، حاج‌آقا بند (ب) ماده (1) را هم بخوانيم؟ جزء (1) اين بند، راجع به وظايف و مسئوليت‌ها است.


منشي جلسه ـ «ب- وظايف و مسئوليت‌ها:


1- برگزاري برنامه‌هاي فرهنگي مشترك،‌ همايش‌ها، جشنواره‌ها و هفته‌هاي فرهنگي.»


آقاي كدخدائي ـ همين ايراد قبلي را به اين بند بگيريم يا ايراد ديگري هم داريد؟


منشي جلسه ـ در همه‌ي موارد همين ايراد را مي‌گويند.


آقاي يزدي ـ پيشنهاد حاج‌آقاي مدرسي بهتر است كه براي همه‌ي بندها يك قيدي بگذارند.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي يزدي ـ بعداً با يك قيد [همه‌ي مصوبه را مقيد به رعايت موازين شرعي بكنند].


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ چند تا مثال هم بزنيد و بگوييد كه اينها خلاف شرع است و بايد مقيد به رعايت قوانين داخلي و معيارهاي شرعي بشود.


آقاي يزدي ـ همه‌اش را بايد مقيد بكنند.


آقاي كدخدائي ـ بله، «از جمله» چند نمونه را ذكر مي‌كنيم.


آقاي يزدي ـ بعد در يك بندي بگويند «با رعايت مقررات شرعي» اين اساسنامه اجرا مي‌شود. بله، اين‌طوري بهتر است تا اينكه يكي‌يكي بگوييم اينها ايراد دارد.


منشي جلسه ـ چشم.


آقاي كدخدائي ـ الآن فقط مي‌خواهيم بدانيم كدام بندها اين‌گونه هستند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ به هر حال ايراد شما، چند نمونه مي‌خواهد.


آقاي كدخدائي ـ بند (2) را هم بخوانيد.


منشي جلسه ـ «2- شناسايي و معرفي ميراث فرهنگي و تمدني مشترك و تلاش جهت معرفي آنها به جهانيان و همكاري براي ثبت جهاني و منطقه‌اي بناهاي تاريخي كشورها و همكاري كشورها جهت حفظ و احياي مجدد.»


آقاي كدخدائي ـ بند (2) را هم به همين صورت ايراد بگيريم؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه، بند (2) مشكلات ديگري هم دارد؛ فقط بحث فرهنگي مطرح نيست.


آقاي كدخدائي ـ بفرماييد ايرادش چيست؟ علاوه بر اشكال قبلي‌مان چه ايراد ديگري دارد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ [حضرت امام رضوان الله تعالي عليه در تحريرالوسيله ذيل احكام بناهاي اهل ذمه نوشته‌اند:] «مسئله 2- لا فرق فيما ذُكر من عدم جواز الإحداث و وجوب الإزالۀ بينما كان البلد ممّا أحدثه المسلمون - كالبصرۀ و الكوفۀ و بغداد و طهران، و جملۀ من بلاد ايران ممّا مصّرها المسلمون - أو فتحها المسلمون عنوۀ - ككثير من بلاد ايران و تركيا و العراق و غيرها - أو صلحاً علي أن تكون الأرض للمسلمين، ففي جميع ذلك يجب إزالۀ ما أحدثوه، و يحرم إبقاؤها كما يحرم الإحداث و علي الولاۀ ولو كانوا جائرين منعهم عن الإحداث، و إزالۀ ما أحدثوه، سيّما مع ما نري من المفاسد العظيمۀ الدّينيّۀ و السّياسيّۀ و الخطر العظيم علي شبّان المسلمين و بلادهم.»[6]


آقاي ابراهيميان ـ وقتي كه حضرت امام(ره) در تركيه تبعيد بودند، اين كتاب را نوشتند. فكر مي‌كنم اين متن براي تركيه است.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ خب، بله.


آقاي ابراهيميان ـ براي زمان قبل از انقلاب است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ البته بيان حكم اسلام است. «حلالُ محمّد حلالٌ إلى يوم القيامة و حرامه حرامٌ إلى يوم القيامة».


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله، حكم اسلام است.


آقاي ابراهيميان ـ امام(ره) آن موقع فرمودند آنهايي را كه احداث كرده‌اند، از بين ببريد، ولي خودشان ازاله نكردند.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه، بعد از تشكيل حكومت اسلامي كه چيزي احداث نشد.


آقاي ابراهيميان ـ چرا ديگر.


آقاي سوادكوهي ـ نه، هر چه بوده،‌ مربوط به قبل بوده است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ معناي احداث اين است كه جديد باشد.


آقاي سوادكوهي ـ نه، نيست.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ معناي احداث اين است.


آقاي ابراهيميان ـ در اصل همين است.


آقاي مؤمن ـ احداث اعم از بازسازي و نوسازي است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ احداث يعني تازه ساختن.


آقاي ابراهيميان ـ حالا البته در اصل قضيه كه با هم اختلافي نداريم، ولي امام(ره) قبل از انقلاب فرمودند احداث نكنيد، اگر هم احداث كردند، از بين ببريد.


آقاي مؤمن ـ نه، بعد از انقلاب هم فرمودند.


آقاي ابراهيميان ـ نه، اين مسئله‌ي تحريرالوسيله براي قبل از انقلاب است ديگر. من مي‌خواهم از همين «تحريرالوسيله» بگويم. عرض من چيز ديگر است؛ عرض من اين است كه امام(ره) در زمان حكومت، خودشان كه به اين امر ملتزم نشدند.


آقاي مؤمن ـ ملتزم نشدند، يعني چه؟


آقاي ابراهيميان ـ يعني كه خودشان ازاله نكردند.


آقاي جنتي ـ آقاي شب‌زنده‌دار، شما فتواي امام(ره) را خوانديد، آيا شامل كليساها هم مي‌شود؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله.


آقاي مؤمن ـ بله.


آقاي جنتي ـ يعني شامل كليساهايي كه ما الآن داريم هم مي‌شود؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ ايشان احداث را گفته‌اند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ احداث، يعني اينكه از ابتدا ساخته بشود. به آن چيزي كه از قبل بوده است، كاري ندارند.


آقاي جنتي ـ ايشان مي‌گويند ازاله‌ي اينها واجب است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ ازاله‌ي «ما أحدثوه» را گفته‌اند، نه ازاله‌ي «ما كان». ازاله‌ي ساختمان جديد، يعني اينكه اگر الآن بيايند خلاف قانون، كليساي جديدي احداث كنند، بايد ازاله كنند.


آقاي مؤمن ـ اين‌ مسائل اينجا بيان تكليف است.


آقاي كدخدائي ـ همين چند سال گذشته آمدند محله‌ي جلفاي اصفهان را بازسازي كردند. الآن آن بخش به ‌عنوان يك بخش ميراث فرهنگي اصفهان تلقي شده است.


آقاي مؤمن ـ ميراث فرهنگي فرق مي‌كند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اگر واقعاً به عنوان «حمل شايع»[7] حساب بشود، بناهايي كه به ‌عنوان ميراث فرهنگي است، شايد مشمول اين حكم نمي‌شود. ما بحثمان اين است كه اينها دارند به يك راه ديگري مي‌روند. يعني گاهي هدفشان اين است كه شعائر كفر را بر شعائر اسلام غلبه بدهند. بعضي از اين كارها، اين رقمي است.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ حالا من يك نكته هم بگويم. آقايان، توجه بفرماييد و اين را بدانيد. مگر خود امام(ره) هر چه قصدشان بود، قدرت پيدا كردند و انجام دادند؟ اميرالمؤمنين سلام الله عليه كه فاصله‌شان با امام(ره) زياد است، فرمودند: «لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هَذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاء»،[8] يعني اگر پايم روي اين لغزشگاه‌ها محكم مي‌شد، خيلي چيزها را عوض مي‌كردم. خود امام(ره) هم در بعضي جاها يك‌چنين چيزي فرمودند. وقتي امام(ره) بعضي چيزها را ديدند كه واقعاً مفسده‌اي بر آن مترتب است، مثل نهي از منكر و امر به ‌معروف كه واجب است و يك‌جايي مفسده داشته باشد، خب به آن عمل نمي‌كنند، يعني در عمل، آن جهاتش هم در نظر گرفته شده است.


آقاي يزدي ـ فتوا داده شد مجسمه‌هايي كه براي آموزش است، چيزهاي غير عبادي است و اشكالي ندارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ چه كسي فتوا داد؟


آقاي يزدي ـ خودِ امام(ره).


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ كجا؟ من خيلي دنبالش هستم. الآن بعضي‌ها فتوا داده‌اند، ولي مي‌خواهم ببينم واقعاً امام(ره) چنين فتوايي داده‌اند يا نه.


آقاي يزدي ـ بله، امام(ره) هم فتوا داده‌اند. من يك‌جايي، اين را ديده بودم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اگر چنين چيزي باشد، براي من خيلي جالب است.


آقاي يزدي ـ يادم هست مدركش را هم نوشتم كه امام(ره) گفته بودند اگر مجسمه به ‌منظور معرفي يك مسئله‌ي غير عبادي باشد، بلا اشكال است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ عيبي ندارد.


آقاي كدخدائي ـ ممكن است براي امور آموزشي باشد.


آقاي يزدي ـ مثل عروسك‌هايي كه براي بچه‌ها براي معرفي رنگ و غيره درست مي‌كنند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ عيبي ندارد، ولي ما اين فتوا را از امام(ره) سراغ نداريم. شخص ديگري چنين فتوايي داده، ولي واقعاً‌ من طالب هستم ببينم كه از امام(ره) [هم چنين فتوايي داريم يا نه].


آقاي يزدي ـ چرا؛ داريم. حالا من دوباره مي‌بينم. من مي‌دانم كه از امام(ره) هم نقل كرده‌اند.


آقاي جنتي ـ در جمهوري اسلامي، مجسمه ساخته شده و هيچ كس هم اعتراضي نكرده است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اين مجسمه‌ها نوعاً كامل نيست. اگر يادتان باشد، شيخ انصاري(ره) هم در «مكاسب» فرموده كه مجسمه‌اي حرام است كه كامل باشد.[9] اين مجسمه‌ها يا نيم‌خط است يا بالاتنه است يا يك ‌چيزي است كه كامل نيست.


آقاي كدخدائي ـ هيچ كدامش كامل نيست.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بله، كامل نيست. بعضي‌اش هم ممكن است به ‌ندرت كامل باشد. از بعضي آقايان شنيدم كه آقاي سيستاني جايز مي‌دانند، البته ظاهراً اگر به ‌قصد تقديس نباشد. صحبتي كه بنده خدمت مقام معظم رهبري داشتم، همين است. ايشان هم مشكلي نمي‌بينند.


آقاي يزدي ـ اصلاً اين مسئله‌ي تماثيل يك بحثي است كه در محضر رهبري هم بحث شد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بله، آن بحث فقهي بود.


آقاي يزدي ـ در محضر رهبري، سه چهار جلسه بحث شد. آن موقع كه من هم شركت مي‌كردم، مطالبي را نوشتم. الآن نوشته‌اش هم وجود است. مدركش را هم به شما مي‌گويم. آنجا از امام(ره) هم نقل قول شده بود.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ نمي‌دانم.


آقاي يزدي ـ من حتماً مدرك آن را خدمت شما مي‌آورم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ خيلي خوب است.


آقاي يزدي ـ يك جزوه‌ي كوچكي نوشته شد و محضر ايشان در جلسات شب‌هاي پنج‌شنبه بحث شد. نتيجه اين شد كه تماثيل يعني همين مجسمه‌ها، در صورتي ‌كه به هدف پرستش ساخته بشود، حتماً اشكال دارد و حرام است، اما در غير آن، اگر خاصيت آموزشي داشته باشد، بلا اشكال است. بيشتر مجسمه‌هايي كه الآن براي كودكان درست مي‌كنند، جنبه‌هاي آموزشي دارد و بلا اشكال است. حالا من فتواي حضرت امام(ره) را هم خدمتتان عرض مي‌كنم.[10]


آقاي جنتي ـ براي حضرت سليمان عليه‌السلام هم كه جن‌ها تماثيل مي‌ساختند.[11]


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ آنجا نصّ [قرآني در خصوص جواز] وجود دارد. حالا بحث فقهي‌اش جاي خود، ولي در مورد اين چيزي كه شما مي‌فرماييد، يك روايت داريم كه امام(عليه‌السلام) فرموده‌اند اين تماثيل، اشخاص ذوحيات نبوده است؛ بلكه‌ تماثيل درخت و جمادات بوده است. حتي فكر كنم امام(عليه‌السلام) قسم خوردند.[12]


آقاي يزدي ـ اگر شما يادتان باشد، در آن جلسات سه چهار دفعه در حضور رهبري صحبت شد. من جزوه‌اش را نوشته‌ام،‌ در حضور ايشان خوانده شد و بحث شد. فتواي ايشان هم منتشر شده است.[13]


آقاي مؤمن ـ اين بحث را در مكاسب محرمه داشتيم و ايشان فرمودند البته ساختن چيزهايي كه روح دارد با دست اشكال دارد. در روايات هم آمده است كه كسي كه اينها را بسازد، خداوند تكليف مي‌كند كه در آن روح بدمد، ولي نمي‌تواند.[14] ايشان از اين موضوع دليل مي‌گرفتند براي اينكه ساختن تماثيل ذي‌روح اشكال دارد.


آقاي يزدي ـ بله، اين هم يك نكته‌اي است كه حاج‌آقا اشاره مي‌كنند. به خاطر همين است كه وقتي با ماشين ساخته مي‌شود، اين كار ديگر عملِ مجسمه‌سازي نيست. حالا اين هم يك بحثي است كه اگر مجسمه را با دست بسازي، حرام است، ولي‌ اگر با ماشين بسازي، حلال است. ماشين را واسطه بكنيد تا حرمتش تمام بشود.


آقاي سوادكوهي ـ من آنچه كه الآن مي‌خواستم عرض كنم، راجع به اصل (20) قانون اساسي است كه شايد در ارتباط با اين اساسنامه مورد استفاده باشد. موضوعات بسيار متنوع شد. الآن شايد تطبيق حكم بر يك امري، واقعاً محل بحث و مناقشه باشد،‌ همين‌طور كه الآن هم مطرح شد.‌ اما به نظر مي‌رسد ميراث فرهنگي يك امر پذيرفته‌شده‌ي همه‌ي كشورها است. در سازمان ملل هم به ‌عنوان يك اصل پذيرفته شده است و ميراث فرهنگي را به ‌عنوان يك حق بشريت مي‌شناسند. من مي‌خواهم عرض كنم اگر اينها روي همين مبنا اين مطلب را نوشته باشند، ما بايد اين بند را با اصل (20) سازگار كنيم. اصل (20) مي‌گويد: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند.» تأكيد بنده روي اين قسمت اخيرش يعني «موازين اسلام» است. حالا اگر آقايان اجازه بدهند، با توجه به اين قسمت اخير اصل (20) قانون اساسي، مي‌توانيم به اين اساسنامه ايراد بگيريم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بله، خيلي خوب است.


آقاي سليمي ـ درست است كه بايد ميراث فرهنگي حفظ بشود و اين موازين شرعي بايد رعايت بشود، ولي اين قسمت اخير اصل (20) كه گفته «رعايت موازين اسلام»، اينكه به چه نحو مي‌خواهد باشد، مبهم است. بحث ما در تطبيق موضوع با احكام اسلام است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ خيلي خوب است.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا فرمودند كه رعايت قوانين [داخلي و معيارهاي شرعي بايد در اين مصوبه قيد بشود].


آقاي سوادكوهي ـ من پيشنهادم اين است كه ايراد مغايرت با اصل (20) بگيريم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ بله، خوب است.‌ اشكال مغايرت با اصل (20) را هم بگيريم.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقاي شب‌زنده‌دار فرمودند كه در آن بند (2)، ايراد ديگري هم دارند، ولي ظاهراً همان يك ايراد شد.


آقاي مؤمن ـ نه، يك ايراد دارد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه،‌ دو تا ايراد دارد: يكي قيد «فرهنگي» است و يكي هم بناهاي تاريخي است كه اگر شامل مواردي مثل آتشكده‌ها و امثال آن باشد، احياي آنها و تعمير آنها...


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ ...به ‌نحوي ‌كه موجب ترويج شعائر كفر بشود، جايز نيست.


آقاي كدخدائي ـ پس اين عبارت «احياي بناهاي فرهنگي و تاريخي به ‌نحوي ‌كه ترويج شعائر كفر بشود» را هم مرقوم كنيد.‌ اين بند (2) هم مغاير موازين شرع است. آقايان فقهاي معظم، موافق همين نظر هستيد؟


آقاي اسماعيلي ـ اگر شما همان ايراد اصل (20) قانون اساسي را بگيريد، مشكل آن بالا هم حل مي‌شود.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ ايراد اصل (20) هم مي‌گيرند.


آقاي كدخدائي ـ ايراد اصل (20) را مي‌فرمايند كه نسبت به كل مصوبه بگيريم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ خوب است، بسيار خوب است. من موافق هستم. ايراد اصل (20) خيلي جالب است؛‌ خيلي خوب است.


آقاي سوادكوهي ـ ما مي‌گوييم ميراث فرهنگي يك حق است، اما بايستي با «رعايت موازين اسلام» حفظ بشود.


آقاي مؤمن ـ ايراد اصل (4) چه مي‌شود؟ اصل (4) نسبت به همه اصول قانون اساسي حكومت دارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ آن درست است، ولي ايشان دارد يك اصل اخصّ را مي‌گويد.


آقاي سوادكوهي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اصل (20) كه آقاي دكتر سوادكوهي به آن اشاره مي‌فرمايند، اين است: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلام برخوردارند.»


آقاي اسماعيلي ـ اين اصل براي مباحث داخلي است.


آقاي كدخدائي ـ بله. آقاي دكتر، اين مربوط به مباحث داخلي است.


آقاي سوادكوهي ـ به نظر مي‌رسد ميراث فرهنگي يك حق بشري است. تمام همّ و غمّ جامعه‌ي بشري هم بر اين است كه شما تحت هر عنوان يك چيزي را رعايت كنيد. آن بناها هم بحث حق انسان‌ها نسبت به تاريخشان است. الآن تاريخ به‌ عنوان آنچه كه بايد انتقال پيدا كند، موضوعيت پيدا كرده است؛ همان‌طور كه حضرت آيت‌الله يزدي هم نسبت به آن اشاره فرمودند. با لحاظ اين امر كه تاريخ ولو غلط، عبرت‌آموز است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ منظور از تاريخ كه فقط قضيه‌ي فرعون نيست. قرآن مملوّ از بيان تاريخ است.


آقاي سوادكوهي ـ تاريخ مملو است از قصه‌هايي كه اين قصه‌ها همه عبرت‌آموز است. اين نگاه، نگاه صحيحي است، اما چون ممكن است تاريخ به انحراف كشيده بشود، اين اصل (20) كه اصل حقوق بشري است، فراتر از مسائل ملي بيان شده است. در اين اصل يك چيزي را دوباره مورد تأكيد قرار داده و مي‌گويد اگر شما مي‌خواهيد اين بناها را در اختيار داشته باشيد، يك امري را بايد رعايت بكنيد. آن هم رعايت اسلامي بودن اين امر است.


آقاي كدخدائي ـ نمي‌دانم. آقاي دكتر، آيا حقوق فرهنگي شامل اين مورد هم مي‌شود؟


آقاي سوادكوهي ـ به نظر من، شامل اين قسمت از اصل (20) كه بحث حقوق فرهنگي را ذكر كرده است مي‌شود، چرا؟ چون ميراث فرهنگي «حق فرهنگي اشخاص» است.


آقاي اسماعيلي ـ اصل (20) اصل حقوق بشري نيست، اصل حقوق شهروندي است.


منشي جلسه ـ بله، حقوق شهروندي است.


آقاي اسماعيلي ـ اين اصل تحت عنوان «فصل سوم- حقوق ملت» آمده است و ربطي به روابط بين‌المللي با كشورهاي ديگر ندارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ عيبي ندارد، ولي يك بُعد آن [به اين موضوع مربوط مي‌شود].


آقاي اسماعيلي ـ اصل اشكال، اشكال درستي است، ولي اين اصل ربطي به اين موضوع ندارد.


منشي جلسه ـ خب، همان اشكال شرعي را بگيريم.


آقاي كدخدائي ـ حالا اگر نظر آقايان همين باشد، براي اين ايراد رأي‌گيري بكنيم.


آقاي مؤمن ـ راجع به اصل (4)؟


آقاي كدخدائي ـ نه. شما نظرتان را نسبت به اصل (20) مي‌فرماييد؟


آقاي مؤمن ـ اجازه بدهيد. اصل چهارم مي‌گويد: «كليه قوانين و مقررات مدني، جزايي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اينها بايد بر اساس موازين اسلام باشد. ...» اين كلمه‌ي «فرهنگي» اينجا هم آمده است.


آقاي كدخدائي ـ بله، در اصل چهارم هم آمده است.


آقاي مؤمن ـ در ادامه مي‌گويد: «... اين اصل بر اطلاق يا عموم همه‌ اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگر حاكم است.»


آقاي كدخدائي ـ بله، درست است.


آقاي مؤمن ـ اينجا ديگر آن ايرادي كه جناب آقاي دكتر اسماعيلي مي‌فرمايند كه اصل (20) مربوط به امور داخلي است، مطرح نيست؛ يعني هر چه كه مربوط به امور «فرهنگي» است، [بايد با رعايت موازين اسلامي باشد].


آقاي اسماعيلي ـ ما به مغايرت با خود اصل (4) ايراد مي‌گيريم، نه به اصل (20).


آقاي مؤمن ـ بله، خيلي خب، من هم اصل (4) را عرض مي‌كنم.


آقاي كدخدائي ـ درباره‌ي مغايرت با اصل (20) نظرتان را بگوييد.


منشي جلسه ـ مغايرت با اصل (4) بهتر است.


آقاي مؤمن ـ من هم اصل (4) را عرض مي‌كنم. مي‌گويم ايراد اصل (4)، مسئله را حل مي‌كند.


آقاي كدخدائي ـ با ايراد اصل (4) كه آقايان مشكلي ندارند.


آقاي مؤمن ـ بله، تمام امور فرهنگي را شامل مي‌شود. اگر يك‌ذره‌اي از هر كدام از امور فرهنگي خلاف شرع باشد، اشكال دارد.


آقاي كدخدائي ـ بله، از حيث استناد به اصل (4) مشكلي نيست.


آقاي مؤمن ـ خود ايراد مغايرت با اصل (4)، همه‌ي مسائل را حل مي‌كند.


آقاي اسماعيلي ـ بله، اين درست است.


آقاي كدخدائي ـ ولي نظرتان را راجع به استناد به اصل (20) هم بفرماييد.


آقاي مؤمن ـ چون ايشان مي‌فرمايند اصل (20) مربوط به امور داخلي است، ممكن است كه بگوييم عموميت ندارد.


آقاي كدخدائي ـ آقاي دكتر سوادكوهي، حالا رأي بگيريم يا اينكه نكته‌ي ديگري داريد؟


آقاي سوادكوهي ـ آقاي دكتر اسماعيلي فرمودند اين اصل تحت عنوان «حقوق ملت» و امري داخلي است، اما اتفاقاً اصل (20) اصلي است كه حقوق بشر را از داخل كشور به تمام مناطق سرايت مي‌دهد. در واقع، شما هر جا براي انسان حقي شناختيد، قانون اساسي ما آن حق را براي مردم ايران هم شناسايي مي‌كند،‌ البته با تشريفات خاص و در صورتي ‌كه به تصويب مجلس برسد. اما مي‌خواهم اين مطلب را عرض كنم كه انعطاف‌پذيري قانون اساسي ما در اين امر، در اصل (20) نمود پيدا كرده است. اصل (20) خواسته است مردم ايران را از همه‌ي حقوق انساني، كه هر جا ممكن است شما روي آن صحبت داشته باشيد، برخوردار كند؛ البته يك مطلب «رعايت موازين اسلام» هم بايد كنارش لحاظ بشود. هر جا حقوقي براي انسان‌ها شناخته شد، آيا ما چشم‌بسته بپذيريم؟ اصل (20) روي اين مطلب تأكيد دارد. اتفاقاً بحث حقوق شهروندي ايران هم هست؛ با رعايت آنچه كه ممكن است در حقوق بشر در نظام‌هاي مختلف شكل بگيرد. به نظر من، اينجا تلفيق دو امر است. فقط در ارتباط با مردم ايران هم نيست. اين اصل (20) مي‌تواند به ما كمك بكند هر حقي كه در هر جايي نسبت به اين امور فرهنگي شناسايي شد، يك قيد «رعايت موازين اسلام» هم نسبت به آن بايد افزوده بشود كه به نظرم اين مشكل را حل مي‌كند. به نظر من، در ارتباط با اين امر، اصل (20) نسبت به اصل (4) اولي است.


آقاي مؤمن ـ نخير.


آقاي سوادكوهي ـ اصل (4) مي‌گويد هيچ مصوبه‌اي نبايد به تأييد برسد، الّا‌ اينكه بايد موازين اسلامي در آن رعايت بشود. اين اصل خواسته بگويد مرجع تشخيص اين امر شوراي نگهبان است. بله،‌ اينجا شوراي نگهبان تشخيص مي‌دهد. اما اصل (20) مي‌گويد شما اگر داريد حقوق بشر يا به تعبير آقاي دكتر اسماعيلي، حقوق شهروندي را شناسايي مي‌كنيد، اينجا هم بايد دوباره موازين اسلام را رعايت كنيد.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب. حالا ما براي مغايرت با هر دو اصل رأي مي‌گيريم.


آقاي اسماعيلي ـ هيچ اصلي اولي بر اصل (4) نيست. اصل (4) كه حاكم بر همه‌ي اصول است، هيچ اصلي اولي از آن نيست. اين ‌يك مطلب.


آقاي مؤمن ـ بله.


آقاي اسماعيلي ـ مطلب دوم اينكه آيا شما به تبعات اين حرف ملتزم هستيد كه قانون اساسي همه‌ي حقوق بشر را براي شهروندان ما به رسميت شناخته است؟ اين يك حرف جالبي است.


آقاي سوادكوهي ـ خب، با رعايت حقوق اسلامي، چرا نپذيرفته باشد؟


آقاي اسماعيلي ـ اصلاً قانون اساسي ما كه نخواسته حقوق بشر را به رسميت بشناسد. اين يك قانون اساسي داخلي است. اصل (20) مي‌گويد شهروندان خودمان از همه‌ي حقوق انساني برخوردارند؛ و الّا نمي‌خواهد حقوق بشر را به رسميت بشناسد. همه‌ي اساتيدي هم كه بحث كرده‌اند، اين فصل سوم قانون اساسي را جزء‌ حقوق داخلي آورده‌اند.


آقاي سوادكوهي ـ ما هم يك‌طور ديگر بحث مي‌كنيم.


آقاي يزدي ـ من مي‌خواستم يك نكته‌اي را عرض بكنم. اين نكته ظاهراً مورد اتفاق آقايان هم هست كه تاريخ كتبي هميشه تحت تأثير نفوذ حكومت‌ها بوده است؛ يا ملاحظه‌ي آنها را مي‌كردند يا بالاخره يك‌مقداري از آن را كمرنگ‌تر مي‌كردند و واقعيت‌ها را به خاطر نفوذ حكومت‌ها نمي‌گفتند؛ ولي تاريخ تكويني و تاريخ عيني ديگر قابل ‌نفوذ نبوده است. حالا مقصود از زنده نگهداشتن ميراث فرهنگي، در حقيقت زنده نگهداشتن تاريخ عيني است و نه تاريخ كتبي؛ يعني تاريخ تكويني يا‌ تاريخ خارجي. الآن چند سال است كه اسلام به جمهوري اسلامي ايران آمده است؟ مثلاً هزار و چهارصد و خرده‌اي سال است. قبل از اين تاريخ، مردم اينجا چطور زندگي مي‌كردند؟ يا قبل از اين، مثلاً مردم افغانستان چطور زندگي مي‌كردند؟ اصلاً گسترش كشور جمهوري اسلامي ايران در صدر اسلام،‌ گسترش وسيعي بوده كه مجموعه‌ي فعلي ايران، يك قطعه‌ي كوچك يا يك استاني در زمان حكومت حضرت امير سلام ‌الله عليه محسوب مي‌شده است. اينكه قبلش چطور بوده، بعدش چطور شده و الآن چطور شده، اين مربوط به تاريخ عيني است كه ديگر نمي‌شود زمان آن را جابه‌جا كرد و تحت نفوذ حكومت‌ها باشد. از اين‌ جهت ميراث فرهنگي يك مسئله است. اينكه حاج‌آقاي مؤمن مي‌فرمايند، يك بحث ديگر است كه ما در نظام حكومت خودمان، اسلام را بايد رعايت بكنيم؛ مقررات اسلامي را بايد رعايت كنيم. مجلس ما هر قانوني مي‌گذارد، بايد مطابق با موازين اسلامي باشد و شوراي نگهبان بايد بر اساس اسلام آنها را تأييد بكند. همين طور قوه‌ي‌ قضائيه هم بايد بر اساس اسلام باشد. اين بند نمي‌خواهد آن چيزي را كه در سطح جهان و روابط بين‌المللي است، بگويد. شما مي‌رويد مثلاً يك چيزي مثل ماشين لباسشويي، اتوي لباس يا يك تكه فرش را از يك كشوري مي‌خريد و مي‌آوريد. با آنكه از كفار نمي‌شود خريد كرد، از كفار هم مي‌خريد، چيزي را كه در كارخانه‌ي كافر توليد شده است و شماره‌ي كارخانه هم روي آن خورده است، در خانه‌ي شما پهن است و روي آن هم نماز مي‌خوانيد. اما اين كار به معناي ترويج كفر و شماره‌ي كارخانه‌اي كه اين فرش در آن كارخانه ساخته شده است، نيست. بنابراين ملاك اصلي مسئله‌ي ميراث فرهنگي در حقيقت رعايت تاريخ كتبي است. اين بند نمي‌خواهد بگويد كه زرتشتي‌ها را ترويج كنيد. اينكه يك روزي در ايران زرتشتي وجود داشته، يك مسئله‌ي تاريخي است. اينكه رئيسش چه كسي بوده و آيا واقعاً پيغمبر داشتند يا نداشتند، در خود اسلام مورد ترديد است. اينكه آيا مجوسي‌ها واقعاً‌ پيغمبر داشتند يا نداشتند، آيا كتاب داشتند يا نداشتند و اينكه اوستا كتاب آسماني است يا كتاب دست‌نوشته‌ي بعضي از شخصيت‌هايشان است، الآن هم بين فقهاي ما اختلاف نظر است. اين، ‌يك بحث تاريخي است. اما در بحث‌هاي تاريخي و مسائل تكويني، نمي‌شود اين‌طور گفت؛ مثلاً شما كوه‌هاي كرمانشاه را ملاحظه فرموده‌ايد. در آنجا يك بخشي هست كه اصطلاحاً ...


آقاي كدخدائي ـ ... بيستون.


آقاي موسوي ـ ... طاق‌بستان.


آقاي كدخدائي ـ بيستون و طاق‌بستان و اينها.


آقاي يزدي ـ بله، شبيه همين طاق‌بستان كرمانشاه، در يكي از كشورهاي خارجي است كه خيلي عظيم‌تر از اينجا است؛ به معناي اينكه شخصي رفته در دل كوه و آنجا‌ اتاقي ساخته، وسايل ساخته و يك چيزهايي ساخته است. در كرمانشاه ما، فقط آمده‌اند روي خود كوه يك نقشه‌هايي تهيه ‌كرده‌اند. حالا در چه زماني انجام داده‌اند؟ مثلاً در فلان تاريخ. اينجا مسئله‌ي ترويج اسلام يا ترويج كفر مطرح نيست. ما هم نمي‌خواهيم بگوييم الآن بياييد اين كارها را انجام بدهيد، بلكه مي‌گوييم اين بناهاي تاريخي را نبايد خراب كرد. بايد آنها را نگه داشت و نبايد خراب كرد، چرا؟ چون اينها «گويايي» دارد و اين «گويايي» غير از نوشته‌ي كتاب است. ممكن است در نوشتن كتاب به خاطر ملاحظه‌ي حكومت يا ملاحظه‌ي حاكم وقت، برخي موارد را رعايت كرده باشند؛ مثلاً از انوشيروان عادل هم مي‌ترسيده، با اينكه انوشيروان عادل بوده است؛ در عين‌ حال، آن موقع يك نويسنده‌اي جرئت كرده و نوشته كه من مثلاً‌ مي‌خواستم درس بخوانم و به من اجازه نمي‌دادند و مي‌گفتند شما از طبقه‌ي كفاش‌ها هستيد. اين مسئله‌اي كه يك روزي در ايران پادشاهي در زمان سلطنتش به ‌قول ‌معروف عادل حساب مي‌شده، ولي ظلمش اين‌قدر بوده كه علم را در انحصار خودش مي‌دانسته، نبايد در تاريخ گم بشود. اين موضوع فقط با تاريخ عيني حفظ مي‌شود. اگر شواهد عيني داشته باشيم، اينها ميراث فرهنگي محسوب مي‌شود. بنابراين ميراث فرهنگي به معناي ترويج متعلقات ميراث يا ترويج لوازم ميراث فرهنگي نيست، بلكه نگهداشتن بخشي از تاريخ گذشته است كه گويايي تاريخي‌اش را داشته باشد. اين كار ظاهراً يك امر عقلايي است. حالا به قول ايشان اين موضوع يك حق بشري است، حق انساني است؛ حق جامعه‌ي انساني است كه مثلاً معماري انسان‌هاي هزار سال پيش، انسان‌هاي صد هزار سال پيش آن‌طور بوده، ولي امروز اين‌طور است. اين موضوع، مرحله‌ي تكامل انسان‌ها را نشان مي‌دهد كه مثلاً انسان‌ها در قديم چطور زندگي مي‌كردند، حالا امروز چطور زندگي مي‌كنند. الآن شايد واقعاً بچه‌هاي ما قبول نكنند كه مثلاً پنجاه سال پيش در همين ايران وضعيت لباس چطور بوده، ولي وقتي چند تا عكس را نشانشان بدهي يا چند مجسمه را نشانشان بدهي، مي‌فهمد كه لباس ايران قبل از اين تاريخ كه به ‌وسيله‌ي خاندان پهلوي عوض و يكرنگ بشود و به صورت اتحاد شكلي دربيايد، لباس ديگري بوده است.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي يزدي ـ الآن اكثر بچه‌هاي ما هيچ‌وقت باور نمي‌كنند كه يك وقتي اين لباس، لباس ديگري بوده يا معماري‌ها، معماري‌هاي ديگري بوده يا صنايع لباس اصولاً‌ صنايع ديگري بوده است. بنابراين من مي‌خواهم اين نكته را بگويم كه فرق بين تاريخ كتبي و تاريخ عيني اين است كه تاريخ كتبي تحت تأثير و نفوذ حكام بوده، ولي اينكه كشورها اصرار دارند تاريخ عيني را نگه دارند به خاطر اين است كه خطر نفوذ حكام در تاريخ عيني وجود نداشته است. البته ترويج كفر هم جايز نيست.


آقاي كدخدائي ـ خيلي‌ خب. اگر ما از اين مصوبه عبور بكنيم، خوب است، چون دو تا [دستور جلسه‌ي ديگر هم داريم كه بايد بررسي كنيم].


آقاي مؤمن ـ آن قسمت «القول: في أحكام الأبنيۀ» كه امام(ره) در تحرير فرمودند، يك مطلبي بالاتر و فراتر از بحث حفظ تاريخ خارجي [و عيني] را كه حضرت‌عالي مي‌فرماييد، بيان مي‌كند.


آقاي يزدي ـ حرف ايشان اين است كه در حكومت اسلامي نمي‌شود كليسا ساخت، اما كليساهاي قبلي را هم نمي‌شود خراب كرد.


آقاي مؤمن ـ نخير، مسئله بالاتر از اين است.


آقاي يزدي ـ كليساهاي ساخته‌شده را نمي‌شود خراب كرد.


آقاي مؤمن ـ [در اولين مسئله ذيل همان بحث آورده‌اند:] «مسئله 1- لا يجوز إحداث أهل الكتاب و من في حكمهم، المعابد في بلاد‌‌ ‌الإسلام، كالبيع و الكنائس و الصوامع و بيوت النيران و غيرها، و لو أحدثوها‌‌ وجبت إزالتها علي والي المسلمين.» يعني آنها نمي‌توانند بنا يا ساختمان بسازند.


آقاي يزدي ـ بله، يعني در جمهوري اسلامي ايران مسجد بسازيد، كليسا نسازيد.


آقاي مؤمن ـ نه،‌ اجازه بفرماييد؛ بلكه «يجب إزالتها علي والي المسلمين.»


آقاي يزدي ـ نبايد كليسا را خراب بكنند.


آقاي مؤمن ـ مي‌گويند «يجب».


آقاي يزدي ـ خب، ايشان مي‌گويند «يجبُ»،‌ من مي‌گويم «لا يجبُ».


آقاي مؤمن ـ ايشان مي‌گويند «ولو أحدثوها وجبت إزالتها».


آقاي يزدي ـ بله، «و لو أحدثوها» در حكومت اسلامي، ولي قبل از حكومت اسلامي، ديگر نمي‌شود آن «أحدثوها» را خراب كنيد.


آقاي مؤمن ـ اگر «ولو أحدثوا» الآن هم باشد، فرقي نمي‌كند. بعد ايشان در مسئله‌ي دوم مي‌گويند: «مسئله 2: لا فرق فيما ذُكر ...»


آقاي يزدي ـ وقتي مسلمانان بر كشوري مسلّط مي‌شدند، كليسا را تبديل به مسجد مي‌كردند. آنها را خراب نمي‌كردند، به مسجد تبديل مي‌كردند.


آقاي مؤمن ـ بگذاريد فتواي امام(ره) را بخوانم: «مسئلۀ 2: لا فرق فيما ذُكر من عدم جواز الإحداث و وجوب الإزالۀ بين ما كان البلد ممّا أحدثه المسلمون - كالبصرۀ و الكوفۀ و بغداد و طهران و جملۀ من بلاد ايران ممّا مصّرها المسلمون- أو فتحها المسلمون ...» كه جلوتر هم عرض كردم.


آقاي يزدي ـ «فتحها» يعني فتح كرده‌اند؛ يعني «مفتوح عنوۀ» باشد.


آقاي مؤمن ـ «مما مصّرها المسلمون» يا اينكه نه «أو فتحها المسلمون عنوۀ - ككثير من بلاد ايران و تركيا و عراق و غيرها - أو صلحاً علي أن تكون الأرض للمسلمين. ففي جميع ذلك يجب إزالۀ ما أحدثوه و يحرم إبقاءها كما يحرم الإحداث...» يعني علاوه بر اينكه خودشان نمي‌توانند بسازند، آن بناهايي را هم كه ساخته‌اند، بايد از بين ببرند. اگر مسئله‌ي باقي ماندن تاريخ بود، نبايد اينها را از بين برد. «... و علي الولاۀ و لو كانوا جائرين منعهم عن الإحداث و إزالۀ ما أحدثوه ...»، نه اينكه خود مسلمان‌ها احداث كرده باشند، آنها ساخته‌اند. «... سيما مع ما نري من المفاسد العظيمۀ الدّينيۀ و السّياسيۀ و الخطر العظيم علي شبّان المسلمين و بلادهم.» [ايشان در مسئله‌ي بعد مي‌گويند:] «مسئلۀ 3- لو فتحت أرض صلحاً علي أن تكون الارض لواحد من أهل الذمة و لم يشترط عليهم عدم إحداث المعابد، ‌جاز لهم إحداثها فيها...»؛ براي اين حالت مي‌توانند اجازه بدهند.


آقاي يزدي ـ اين همان بحث جهاد است ديگر. راجع به مسائل جهاد است.


آقاي مؤمن ـ ايشان همه‌ي اين مسائل را در سه صفحه‌ي آخر «كتاب الحدود» تحريرالوسيله ذكر كرده‌اند. اين معنايش اين نيست كه هر چيزي را كه آنها ساخته‌اند، باقي باشد.


آقاي يزدي ـ بسيار خب.


آقاي مؤمن ـ اين فتوا، تنها فتواي حضرت امام(ره) نيست. مقام معظم رهبري هم در آن نوشته‌اي كه در اينجا موجود است، فرمودند هر چه را كه امام(ره) فرموده‌اند، من قبول دارم، مگر اينكه خود ايشان خلافش را بگويد. حسابش اين است. بالاخره مسئله‌ي شرعي است ديگر.


آقاي جنتي ـ خب، بالاخره متن‌تان را براي رأي گرفتن بفرماييد.


آقاي كدخدائي ـ آقاي دكتر موسوي هم مي‌خواهند يك فرمايشي داشته باشند.


آقاي موسوي ـ يك جمله‌ي خيلي كوتاه عرض كنم. براي اين بند، در مجموع مي‌توانيم يك ايراد قانون اساسي بگيريم و يك ايراد شرعي. براي ايراد قانون اساسي‌اش به همان اصل (4) ارجاع داده بشود. براي ايراد شرعي هم بگوييم اگر اين نوع بناها يا كارهاي فرهنگي در جهت ترويج كفر و اينها باشد، اشكال دارد و اگر اين‌چنين نباشد، اشكال ندارد.


آقاي يزدي ـ خب، بله.


آقاي مؤمن ـ اصلاً اين بناها نبايد باشد؛ «يجب إزالتها».


آقاي يزدي ـ الآن كليساهايي در اصفهان و در مركز تهران هستند، مسيحيان هم شب معيني آنجا مي‌روند. بله، اگر بخواهند كفر را ترويج بكنند، بايد جلويش را بگيريد، اما آنها جزء اقليت‌هاي شناخته‌شده‌اي هستند كه شما داريد حمايت‌شان مي‌كنيد. مال و جان و عرض و ناموس‌شان تحت حمايت شما است. آنها مسيحي، يهودي و زرتشتياني هستند كه در همين كشور دارند زندگي مي‌كنند. عبادتگاه‌هايشان محفوظ است، خانه و زندگي‌شان محفوظ است، لباس‌هايشان محفوظ است، مال و جان و عرض‌شان هم محفوظ است. هيچ تعارفي هم ندارد.‌ اين بحث شما، براي باب جهاد است. البته ترويج كفر جايز نيست


آقاي كدخدائي ـ اگر اجازه بفرماييد، ما همان ايرادي را كه آقايان، اول مطرح كردند، در مورد جزء (2) بند (ب) هم كه احياي مجدد بناهاي تاريخي را گفته است، مطرح بكنيم. «2- شناسايي و معرفي ميراث فرهنگي و تمدني مشترك و تلاش جهت معرفي آنها به جهانيان و همكاري براي ثبت جهاني و منطقه‌اي بناهاي تاريخي كشورها و همكاري كشورها جهت حفظ و احياي مجدد»


آقاي مؤمن ـ ازاله‌ي آن بناها هم واجب است.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه، موضوع مسئله‌اي كه امام(ره) مطرح كرده‌اند «أحدثوه في‌الإسلام» است.


آقاي مؤمن ـ نه، مقيد به اسلام نيست.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ چرا.


آقاي يزدي ـ چرا ديگر؛ يعني اگر بخواهند در نظام اسلامي احداث بكنند، بايد خراب كرد. اين حكم براي باب جهاد است ديگر. مي‌گويد اگر كليسا را فتح كرديد، بايد به مسجد تبديل بكنيد.


آقاي كدخدائي ـ خب، متن نظر را بخوانيم؟


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، حالا اين بحث چقدر اينجا نياز به بسط دارد؟


آقاي يزدي ـ در اين مسئله، اصلاً تا اينجاها نبايد پيش برويم.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اگر با همان ايراد قبلي موافقيد، ما رأي‌گيري بكنيم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ همان كه اول گفتيم، خوب است. اين همه معطل نشويم.


آقاي كدخدائي ـ بله، آن ‌يك ايراد است. ما براي «احياي مجدد بناهاي تاريخي» هم تأكيد مي‌كنيم.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ مسئله (1) در قسمت «القول: في أحكام الأبنيۀ» تحريرالوسيله اين است: «لا يجوز إحداث أهل الكتاب و من في حكمهم المعابد في بلاد الإسلام ...»


آقاي يزدي ـ بله.


آقاي مؤمن ـ مسئله‌ي دوم را هم بخوانيد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ حالا آن مسئله، متفرع بر مسئله‌ي اول است.


آقاي مؤمن ـ نه، مسئله‌ي دوم را بخوانيد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ حالا صبر كنيد، اجازه بفرماييد. ادامه همين مسئله‌ي اول اين است: «... كالبيع و الكنائس و الصوامع و بيوت النيران و غيرها، و لو أحدثوها وجبت إزالتها علي والي المسلمين.»


آقاي مؤمن ـ بسيار خب. حالا همين را ترجمه كنيد.


آقاي يزدي ـ بله. يعني اگر بخواهند در بلاد مسلمين و در حكومت اسلامي اين كار را بكنند، بايد خراب كرد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ در مسئله‌ي بعدي مي‌فرمايند: «لا فرق فيما ذُكر ...».


آقاي مؤمن ـ بله ديگر.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ «... من عدم جواز الإحداث و وجوب الإزالۀ بين ما كان البلد ...»، يعني همان كه در مسئله (1) گفتيم.


آقاي مؤمن ـ نخير.


آقاي يزدي ـ بله ديگر.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ چرا ديگر؛ در همان موضوع است. «... بين ما كان البلد ممّا أحدثه المسلمون ...»


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ حالا بحث زياد است.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ حالا نكته‌اي كه هست، آخر اين عبارت در جزء (2) بند (ب) اين‌طوري است.


آقاي كدخدائي ـ «احياي مجدد» را مي‌فرماييد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ اين «احياي مجدد»، همان احداث است. «احياي مجدد» كه در اينجا آمده، همان احداث است. اين اشكال دارد.


آقاي يزدي ـ بله، «احياي مجدد» اشكال دارد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ مثلاً فرض كنيد زلزله‌اي آمده و يكي از اين بناها خراب شده است، در اين صورت حق ندارند مجدداً آن را احيا بكنند.


آقاي مؤمن ـ عبارت «فتحها المسلمون» به چه معناست؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ مي‌گويند در اين اراضي هم حكم قضيه فرق نمي‌كند؛ يعني اگر در عراق هم بيايند چنين چيزي درست كنند، همين حكم جاري است.


آقاي يزدي ـ «فتحها المسلمون»، يعني جنگي بوده و مسلمانان آن كشور را فتح كرده‌اند. اين مسائل براي جهاد است، كار به حالا ندارد.


آقاي مؤمن ـ اين مسائل ذيل كتاب جهاد نيست، ذيل كتاب حدود است.


آقاي كدخدائي ـ حالا اگر اجازه بفرماييد، ما بندهاي بندي را هم بخوانيم. آن ايرادهاي قبلي هم مطرح است،‌‌ آن‌ يكي دو تا ايراد را ما خواهيم نوشت.


آقاي يزدي ـ بله، بخوانيد تمام شود.


آقاي كدخدائي ـ بند بعدي را بخوانند؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ خب، بندهاي بعدي‌ مثلاً بند (6) هم همين‌طور است.


آقاي كدخدائي ـ الآن مي‌خواهيم بند (3) را بخوانيم. نسبت به بند (3) مطلبي داريد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله. «3- چاپ و انتشار مجله‌هاي علمي، كتب، اطلس‌هاي فرهنگي، هنري و تاريخي درباره مشتركات فرهنگي و تمدني».


آقاي كدخدائي ـ شما به اين بند هم ايراد داريد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله.


آقاي مؤمن ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ همان ايراد قبلي؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ همان ايراد قبلي اينجا هم هست.


آقاي كدخدائي ـ اين موارد را يادداشت بكنيد كه ما وقتي مي‌خواهيم به مجلس بگوييم، بدانيم چه مواردي مورد اشكال آقايان است.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ مثلاً بند (6) هم همين‌طور است.


آقاي كدخدائي ـ بند (5) چطور؟ «5- تهيه دائره‌المعارف و لغتنامه‌هاي دو و چند زبانه و ساير كتاب‌هاي مرجع». آقايان نسبت به اين بند اشكالي ندارند؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه، بند (6) ايراد دارد. «6- برگزاري نشست‌ها و همايش‌هاي علمي و ادبي و مراسم نكوداشت مفاخر و شخصيت‌هاي برجسته.» اينجا صغراي موضوع اشكال دارد.


آقاي كدخدائي ـ بله. پس بند (6) هم همان ايراد را دارد. «7- تقويت همكاري بين دانشگاه‌ها، فرهنگستان‌هاي زبان و ادبيات و مراكز علمي و ادبي كشورهاي مختلف با در نظر داشتن موافقت وزارت‌هاي اطلاعات و فرهنگ كشورهاي عضو.» در مورد اين بند كه مطلبي نداريد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه. بندهاي (8) و (9) هم اشكال دارد.


آقاي مؤمن ـ اين بند مي‌گويد تقويت همكاري با فرهنگ كشورها؛ يعني فرهنگ كشور كه پر از هنر است را كنار بگذارد؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ نه، فقط فرهنگ را گفته است.


منشي جلسه ـ نه، گفته است وزارتخانه‌هاي اطلاعات و فرهنگ؛ فقط فرهنگ را نگفته است.


آقاي كدخدائي ـ مقصودشان وزارت فرهنگ است.


آقاي مؤمن ـ خيلي خب، مي‌دانم ديگر. ما كه وزارت فرهنگ نداريم، مگر اينكه «ارشاد» هم داشته باشد. «ارشاد» هم كه همين بساطي است كه راه انداختند و حاج‌آقاي يزدي هم در قم مصاحبه‌ي درستي فرمودند.


آقاي ابراهيميان ـ اطلاعات و فرهنگ يك عنوان است.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اينجا فقط روي تقويت همكاري بين كشورها تأكيد كرده است.


آقاي مؤمن ـ بله، تقويت بين چه كساني؟ مي‌گويد بين فرهنگ و ارشاد ايران با آنها.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب، بنويسيد اين بند هم در مواردي كه مستلزم ترويج [فرهنگ غيراسلامي باشد، اشكال دارد]. «8- كمك به برگزاري نمايشگاه‌هاي فرهنگي،‌ هنري و آيين‌هاي مشترك.»


آقاي مؤمن ـ بند (8) هم كه «نمايشگاه‌هاي فرهنگي،‌ هنري» را گفته است.


آقاي كدخدائي ـ بله، اين هم اشكال دارد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بند (9) هم همين‌طور است.


آقاي كدخدائي ـ «9- تجليل از نام‌آوران،‌ مفاخر علمي،‌ هنري و ادبي و خادمان فرهنگ.» پس اينجا هم آقايان فقها همان ايراد قبلي را دارند.


آقاي مؤمن ـ بله.


آقاي سوادكوهي ـ قطعي است.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ يعني اطلاقش ايراد دارد ديگر.


آقاي مؤمن ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ بله، همان اطلاقش ايراد دارد. منظورمان همان ايراد اول است. «10- تنظيم برنامه‌هاي تبادل فرهنگي نظير بازديد محققان،‌ استادان، نويسندگان، هنرمندان، سخنرانان، شخصيت‌هاي عالي‌رتبه،‌ دانشجويان و جوانان.» اين بند هم همان ايراد را دارد.


آقاي مؤمن ـ بله، همان ايراد است. اشكال همه‌ي اينها در همين است.


آقاي يزدي ـ همان آخر نظرمان فقط يك جمله بايد اضافه كنيم كه اجراي اين قانون تا مادامي كه برخلاف اسلام نباشد يا مستلزم ترويج كفر نباشد، قابل پذيرش است.


آقاي كدخدائي ـ بله. «11- تأسيس شبكه ارتباطي بين مراكز فرهنگي و كتابخانه‌ها و موزه‌هاي ملي منطقه به‌ منظور تبادل كتاب‌ها، نسخه‌هاي خطي و آثار ارزشمند علمي و ادبي.» اينجا كه ايرادي ندارد؟


آقاي مؤمن ـ چرا؛ قيد فرهنگي دارد.


آقاي كدخدائي ـ اين هم هست؟


آقاي مؤمن ـ بله.


منشي جلسه ـ آقاي دكتر، همه‌اش همين‌طور است ديگر.


آقاي مؤمن ـ وقتي فرهنگ و هنر آمد، همه‌چيز داخل آن است.


آقاي كدخدائي ـ از اين جهت سؤال كردم كه اين بند مستقيماً مربوط به آن بحث فرهنگي نيست، بلكه مي‌گويد شبكه‌ي ارتباطي را ايجاد بكنند.


آقاي مؤمن ـ اين شبكه را براي چه چيزي ايجاد مي‌كنند؟ مي‌گويد: «تأسيس شبكه ارتباطي بين مراكز فرهنگي».


آقاي كدخدائي ـ «12- به‌كار گرفتن ساير اقدامات ضروري جهت ايجاد پيوندهاي عميق‌تر بين ملت‌ها از طريق برنامه‌هاي فرهنگي،‌ علمي و ادبي.» حاج‌آقا، اين بند هم همان ايراد را دارد ديگر.


آقاي مؤمن ـ بله، همه‌شان همين‌طور است.


آقاي كدخدائي ـ «13- استفاده از شبكه آموزش مجازي و استفاده از اساتيد برجسته به ‌صورت برخط در كليه كشورها


14- تدوين سازوكار همكاري بين موزه‌هاي ملي براي معرفي آثار هنري و فرهنگي كشورهاي عضو


15- گردآوري خدمات علمي و تلاش‌هاي ادبي نويسندگان و شعراي منطقه.»[15]


منشي جلسه ـ «ماده 2- وضعيت حقوقي


«ايتا» به ‌عنوان يك تشكيلات منطقه‌اي در چهارچوب اساسنامه و طبق مقررات مالي و اداري مصوب خود، برنامه‌ها و مأموريت‌هاي خود را زير نظر هيئت امناء اجرا مي‌كند.


فصل دوم ـ اركان و تشكيلات


اركان «ايتا» عبارتند از:


- شوراي وزيران


- شوراي نمايندگان


- دبيرخانه


ماده 3- تشكيلات


1- شوراي وزيران


الف- شوراي وزيران مركب از وزراي فرهنگ و يا هر وزير ديگري كه مسئوليت امور فرهنگي در كشورهاي عضو را بر عهده دارد،‌ مي‌باشد.»


آقاي مؤمن ـ خب، اينجا دوباره چه شد؟ آيا «شوراي وزيران مركب از وزراي فرهنگ و يا هنر ايرادي ندارد؟ چون معلوم است طبق تشكيلاتي كه اينها دارند، هر چه كه اينها گفتند، بايد به آن عمل بشود.


آقاي يزدي ـ اينجا بحث تشكيلات اين سازمان است.


آقاي كدخدائي ـ بله، اينجا بحث تشكيلات اين سازمان است. در خصوص ايراد شما بايد ببينيم كجاي مصوبه راجع به مصوبات اينها چيزي گفته است.


آقاي مؤمن ـ طبق ماده (2) اينها مقررات مالي و اداري‌شان را خودشان تصويب مي‌كنند.


آقاي اسماعيلي ـ بالاخره اينها دور هم جمع مي‌شوند كه مصوبه‌اي داشته باشند.


آقاي مؤمن ـ همه‌ي اينها را خودشان تصويب مي‌كنند.


آقاي اسماعيلي ـ اينها جمع مي‌شوند كه يك مصوبه‌اي داشته باشند.


منشي جلسه ـ حالا بند (ب) مي‌گويد: «ب- شوراي وزيران، سياست‌گذار و تصميم‌گيرنده اصلي «ايتا» مي‌باشد و هر سال به ‌صورت دوره‌اي در كشورهاي عضو، تشكيل جلسه مي‌دهد. تصميم‌ها در هيئت امناء با اجماع خواهد بود.»


آقاي مؤمن ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ تصميم‌گيري اين شورا با «اجماع» است ديگر. اگر ايران چيزي را نخواست، رأي نمي‌دهد.


آقاي مؤمن ـ خب، نگفته كه اگر ايران نخواهد چه مي‌شود. اين را بايد قيد كند.


آقاي كدخدائي ـ نه، مي‌گويد تصميم‌گيري در اين شورا با اجماع است ديگر.


منشي جلسه ـ بله.


آقاي مؤمن ـ با اجماع يعني...


آقاي كدخدائي ـ ... يعني اگر ايران مخالفت بكند، انجام نمي‌شود.


آقاي مؤمن ـ نه، نگفته است كه اگر ايران مخالفت بكند، چه مي‌شود؟


آقاي كدخدائي ـ نه حاج‌آقا، وقتي كه تصميم‌گيري با اجماع هست، [معنايش همين مي‌شود ديگر].


آقاي يزدي ـ نگفته اگر مخالفت كند چه مي‌شود، ولي معني تصميم‌گيري با اجماع اين است كه اگر مخالفت كند، انجام نمي‌شود.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، الآن مي‌فرماييد كه اين بند (ب) چه ايرادي دارد تا ما ايراد را بنويسيم؟


منشي جلسه ـ آقاي دكتر،‌ ايشان همان ايراد اصلي را به اينجا هم مي‌گيرند.


آقاي كدخدائي ـ آخر نمي‌شود آن ايراد را به اينجا گرفت.


آقاي ابراهيميان ـ همه سازمان‌هاي غيردولتي كه نيستند، وزراي كشورهاي ديگر عضو اين شورا هستند.


آقاي مؤمن ـ نه كارهايشان را اينجا نگفته است. من مي‌گويم اين موضوع را اينجا قيد نكرده است.


آقاي ابراهيميان ـ نه.


آقاي مؤمن ـ اينجا هيچ چيز را تقييد نكرده است.


آقاي ابراهيميان ـ نه، منظورم اين است كه اشكال ندارد؛ چون شما مي‌خواهيد تصميمي كه اين شورا مي‌گيرد، خلاف شرع و قانون اساسي نباشد.


آقاي مؤمن ـ در ماده (2) كه «وضعيت حقوقي» اين سازمان را گفته است، مي‌گويد هر چه اينها تصويب مي‌كنند، اعتبار دارد و اين سازمان مصوبه خودش را بايد اجرا كند.


منشي جلسه ـ حاج‌آقا، آن را هم كه مقيد كرديم.


آقاي ابراهيميان ـ آن را هم كه شما قيد زديد.


آقاي مؤمن ـ ما چه قيدي زديم؟ ما به ماده (2) قيدي نزديم.


آقاي كدخدائي ـ نه، منظورشان همان ايرادي است كه به صورت كلي گرفتيم. حاج‌آقا مي‌شود اين ايراد را گرفت كه بگوييم مصوبات اين شورا در صورتي لازم‌الاجرا است كه منطبق با موازين اسلامي باشد.


آقاي مؤمن ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ اين‌طوري بايد بگوييم.


آقاي مؤمن ـ بله، قهراً همه‌ي اينها اطلاق دارد.


آقاي يزدي ـ اگر همه‌ي اين ايرادها در يك ماده اضافه بشود، خوب است.


آقاي كدخدائي ـ آن را اضافه مي‌كنيم.


آقاي يزدي ـ بگوييم تمام اين مواد مقيد است به اينكه مستلزم ترويج كفر نباشد يا خلاف شرع نباشد. ما اين كار را قبول داريم، اما اينكه مدام بياييم براي يكي‌يكي اين‌طور ايراد بگيريم، درست نيست. صد تا ايراد كه ندارد، يك ايراد دارد.


آقاي كدخدائي ـ نه،‌ ما بايد بندهايي را كه ايراد دارند را بدانيم؛ ايرادها براي خودمان روشن باشد.


آقاي يزدي ـ كلمه‌ي «اجماع» هم در بند (ب) همان مفهوم را دارد كه اگر تصميمي خلاف شرع يا قانون اساسي بود، خب خود ايران موافقت نمي‌كند.


آقاي كدخدائي ـ بله.[16] «2- شوراي نمايندگان


الف- اين شورا مركب از سفيران/‏ نمايندگان دائم دولت‌هاي عضو مي‌باشد كه از طرف دولت‌هاي خود معرفي مي‌شوند. جلسات آنها به ‌صورت دوره‌اي تشكيل مي‌شود.»


منشي جلسه ـ «ب- اين شورا وظيفه دارد طرح‌ها و پيشنهادهاي كشورهاي عضو و دبير كل را مورد بررسي قرار داده و به تصويب برساند.


پ- تصويب بودجه سالانه و نظارت بر هزينه‌ها از وظايف اين شورا مي‌باشد.


3- دبيرخانه


الف- دبيرخانه دائمي «ايتا» در ايران مستقر است و همه وظايف هماهنگي و امور اجرايي را زير نظر شوراي وزيران بر عهده دارد.


ب- دبير كل، مسئول اجراي سياست‌هاي كلي و مصوبات هيئت امناء مي‌باشد و رياست دبيرخانه را بر عهده دارد.


پ- دبير كل «ايتا» از ميان شخصيت‌هاي عالي‌رتبه فرهنگي به ‌وسيله هيئت امناء براي مدت چهار سال منصوب مي‌گردد. انتخاب دبير كل براي بيش از يك دوره بلامانع است.»


آقاي كدخدائي ـ هيئت امنا! كجاي مصوبه هيئت ‌امنا را گفته است؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ ماده (2) اركان اين سازمان را شوراي وزيران، شوراي نمايندگان و دبيرخانه گفته است. هيئت امنا كجاست؟


آقاي كدخدائي ـ بله، «هيئت ‌امنا» از كجا آمده است؟


آقاي سوادكوهي ـ نه، هيئت امنا را جايي نداريم؛ يعني جزء اركان كه نياورده است


آقاي كدخدائي ـ در اين مصوبه كه چنين چيزي نداريم. هيئت ‌امنا را ايراد بگيريم و بگوييم كجا آمده است؟


آقاي اسماعيلي ـ در مواد (1) و (2) چيزي نبوده است؟


آقاي كدخدائي ـ نه.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ «تصميم‌ها در هيئت ‌امنا با اجماع خواهد بود.» تعريف هيئت امنا كجا آمده است؟


آقاي كدخدائي ـ بله، بايد ساختار و اعضاي هيئت ‌امنا را بگويند كه چيست.


منشي جلسه ـ نه،‌ اصلاً بگوييم تركيب اين هيئت چه كساني هستند.


آقاي كدخدائي ـ بله ديگر، تركيب و ساختار هيئت ‌امنا را بايد مشخص كنند. با اين ايراد كه آقايان موافق هستند؟


آقاي شب‌زنده‌دار ـ مگر اينكه همان «شوراي وزيران» را هيئت ‌امنا قرار داده باشند.


آقاي كدخدائي ـ خب، بايد همين موضوع را هم سؤال بكنيم.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ يا اينكه خود «شوراي وزيران» قرار است يك هيئت ‌امنايي درست كند.


آقاي كدخدائي ـ آن ‌هم بايد اعلام بشود ديگر؛ مثلاً بگويد هيئت ‌امنايي كه به‌ وسيله‌ي اين شورا تعيين مي‌شود.


آقاي يزدي ـ در قسمت تشكيلات كه چيزي بيشتر از اين نگفته است. مي‌گويد: «اركان ايتا عبارتند از: شوراي وزيران، شوراي نمايندگان، دبيرخانه.»


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ [لابد هيئت امنا] ضمناً [در اختيارات شوراي وزيران آمده است] ديگر؛ چون همه‌ي اختيارات براي شوراي وزيران است.


آقاي كدخدائي ـ نه، وقتي از آن نام مي‌برد، بايد آن را معرفي كند. اين ايراد درست است. بايد مفهوم اين عبارت روشن بشود.


آقاي يزدي ـ در قسمت تشكيلات سه تا ركن بيشتر نيست ديگر.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ اين ابهام دارد.


منشي جلسه ـ آقاي دكتر،‌ عذر مي‌خواهم. بند (ب) را ببينيد.‌ همان كه مربوط به تشكيلات شوراي وزيران است. در آنجا مي‌گويد: «شوراي وزيران، سياست‌گذار و تصميم‌گيرنده اصلي «ايتا» مي‌باشد و هر سال به ‌صورت دوره‌اي در كشورهاي عضو، تشكيل جلسه مي‌دهد. تصميم‌ها در هيئت امناء با اجماع خواهد بود.»


آقاي كدخدائي ـ خب، اين هيئت‌ امناي كجا هست كه به اسم جداگانه‌اي آورده‌اند؟


آقاي ابراهيميان ـ همين‌ها هستند ديگر.


منشي جلسه ـ منظورش اين است كه همين‌ها رأي مي‌دهند.


آقاي كدخدائي ـ خب، بايد بگويد به صورت هيئت ‌امنايي رأي‌گيري مي‌شود.


منشي جلسه ـ شوراي وزيران همين هيئت‌ امنا است.


آقاي موسوي ـ بايد عبارت را اصلاح كنند.


آقاي كدخدائي ـ بايد تذكر بدهيم كه اين را اصلاح بكنند. اين‌طوري كه نمي‌شود.


آقاي يزدي ـ اسمش بايد هيئت ‌امناي شوراي وزيران گذاشته بشود.


منشي جلسه ـ آقاي دكتر، حالا ما نسبت به كدام قسمت بند (ب) ايراد بگيريم؟


آقاي كدخدائي ـ هم در بند (ب) آمده است و هم در بند (پ). در هر دو بند هيئت‌ امنا هست. مفهوم اين تركيب بايد روشن بشود تا اظهار نظر بكنيم.


آقاي يزدي ـ بايد مشخص بشود كه جاي همان شوراي وزيران است يا نه.


منشي جلسه ـ پس ابهام بگيريم.


آقاي سوادكوهي ـ بله.[17]


آقاي كدخدائي ـ «ت- دبير كل از ميان چهره‌هاي فرهنگي كشورهاي عضور، معاونان فرهنگي، آموزشي و اجرايي خود را انتخاب مي‌كند.»


منشي جلسه ـ «ث- كارمندان محلي كه شامل كارمندان اداري،‌ دبيرخانه و امور اداري و خدماتي مي‌باشند، از اتباع كشورهاي عضو مي‌باشند.


ماده 4- مقر «ايتا»


مقر «ايتا» در تهران مي‌باشد. «ايتا» مي‌تواند دفاتر نمايندگي را در هر يك از كشورهاي عضو بر اساس مقررات آن كشور تأسيس نمايد. رئيس شعبه با پيشنهاد كشور متبوع و حكم دبير كل منصوب خواهد شد.


ماده 5- ارتباط با كشورها و سازمان‌هاي ديگر


1- «ايتا» در ارتباط نزديك با سازمان‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، همچنين سازمان‌ها و مؤسسات دولتي و غيردولتي فرهنگي كشورهاي مختلف بوده و مي‌تواند در چهارچوب سياست‌هاي مصوب شوراي وزيران با آنها قرارداد همكاري امضاء نمايد.


2- كشورهاي داراي پيوندهاي مشترك فرهنگي و تمدني و همچنين سازمان‌هاي فرهنگي بين‌المللي مرتبط با حوزه فعاليت سازمان مي‌توانند با تصويب شوراي وزيران به عضويت آن درآيند.


فصل سوم ـ مقررات مختلف


ماده 6- منابع مالي


بودجه سازمان تحت عنوان آيين‌نامه مالي از سوي دبير كل، تنظيم و براي تصويب به شوراي وزيران پيشنهاد مي‌شود. همچنين «ايتا» مي‌تواند از هبه، وقف و منابع ديگر نيز استفاده نمايد.»


آقاي شب‌زنده‌دار ـ خب، «منابع ديگر» بايد معلوم بشود.


آقاي مؤمن ـ آقايان مجمع مشورتي قم، در اينجا يك شبهه‌اي داشتند.[18]


آقاي شب‌زنده‌دار ـ اين قيد «منابع ديگر» يعني چه؟ مثلاً منظورشان زكات است؟


آقاي مؤمن ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ ايرادتان را بفرماييد.


آقاي مؤمن ـ اين مطلبي كه آقايان قم نوشته‌اند را بخوانيد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ آقايان گفته‌اند بايد جهات شرعي وقف رعايت بشود.


آقاي يزدي ـ منظور از وقف در اين ماده، وقفي است كه براي مصالح عمومي باشد. هر وقفي كه مد نظر نيست. بعضي از مصارف اموال موقوفه است كه شامل اين نوع خدمات هم مي‌شود.


آقاي كدخدائي ـ خب، آقايان ايراد داريد؟


آقاي يزدي ـ نه ديگر، معناي «از وقف» اين نيست كه بيايند از محل وقف مسجد، براي اينجاها خرج كنند.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله.


آقاي يزدي ـ منظور موقوفاتي است كه براي منافع عمومي مردم است، براي خدمت به دين است؛ مثلاً براي خدمت به فرهنگ است.


آقاي مؤمن ـ خب، آقايان [در مجمع مشورتي فقهي] به ماده (6) ايراد گرفته‌اند.


آقاي كدخدائي ـ آقايان [فقهاي شوراي نگهبان] مي‌فرمايند به اين ماده ايرادي ندارند.


منشي جلسه ـ حاج‌آقا، آقايان فقها ايرادي ندارند.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، شما ايراد داريد؟


آقاي مؤمن ـ ماده (6) را بخوانند ديگر.


آقاي كدخدائي ـ بحث وقف را مي‌فرمايند كه اگر كسي آمد براي همين مسئله وقف كرد، آيا اشكالي دارد؟


آقاي مؤمن ـ بله، وقف براي هنر ايراد دارد.


آقاي يزدي ـ نه، مثلاً مالي را براي ترويج فرهنگ وقف كرده است؛ براي حفظ زبان فارسي وقف كرده است.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ چيزهاي مذهبي هم جزء فرهنگ هست؛ مثلاً مراسم ديني، جزء امور فرهنگي است.


آقاي مؤمن ـ نه، وقف براي هنري كه الآن اينها گفته‌اند، ايراد دارد.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ نه، تصريح كه ندارد.


آقاي يزدي ـ بالاخره موقوفاتي كه خود اداره‌ي اوقاف مي‌تواند در اين‌طور جاها هزينه بكند، مد نظر است، نه اينكه موقوفه‌هايي را كه متعلق خاصي دارد، بيايد اينجا خرج بكند.


آقاي كدخدائي ـ بله. حالا اگر آقايان فقها ايراد دارند، بفرمايند.


آقاي مدرسي‌ يزدي ـ نه.


آقاي يزدي ـ هيچ ايرادي ندارد. وقف يكي از منابع است؛ يعني اگر موقوفاتي براي اين كار باشد، مي‌توانند استفاده كنند. چه ايرادي دارد؟


آقاي كدخدائي ـ بله.


منشي جلسه ـ «ماده 7- مقررات مالي و اداري


مقررات مالي و اداري «ايتا» پس از پيشنهاد شوراي نمايندگان و تصويب نهايي شوراي وزيران لازم‌الاجراء خواهد بود.


ماده 8- اصلاح اساسنامه


اصلاحيه‌هاي مربوط به اساسنامه كه از سوي يك كشور عضو يا دبير كل پيشنهاد مي‌شود، مستلزم تصويب شوراي وزيران مي‌باشد.»


آقاي كدخدائي ـ آن لزوم رعايت اصل (77) قانون اساسي را در ابتداي مصوبه بيشتر به خاطر همين ماده آورده‌اند.


آقاي مؤمن ـ بله.


منشي جلسه ـ «اين اساسنامه در تاريخ (7) مي 2013 (17/‏2/‏1392) در سه نسخه واحد به زبان فارسي در تهران به امضاء‌ رسيده و نزد دولت جمهوري اسلامي ايران سپرده خواهد شد. دولت مزبور نسخه‌هاي مصدق برابر با اصل آن را ظرف سي روز از تاريخ فوق‌الذكر به ديگر كشورهاي امضاءكننده ارسال خواهد كرد.»[19]


 




[1]. لايحه اساسنامه سازمان‌ فرهنگي‌ هنري‌ فارسي‌زبانان (ايتا) در تاريخ 27/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1392 به تصويب هيئت وزيران رسيد. اين لايحه، پس از ارسال به مجلس شوراي اسلامي، نهايتاً در تاريخ 12/‏‏‌‌8/‏‏‌‌1395 به تصويب نمايندگان رسيد و مطابق با روند قانوني پيش‌بيني ‌شده در اصل (94) قانون اساسي، طي نامه‌ي شماره 61770/‏‏‌‌80 مورخ 17/‏‏‌‌8/‏‏‌‌1395 به شوراي نگهبان ارسال شد. شوراي نگهبان اين مصوبه را در مرحله‌ي اول رسيدگي در جلسه‌ي نوبت صبح مورخ 3/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 بررسي كرد و نظر خود مبني بر مغايرت برخي از مواد اين مصوبه با موازين شرع و قانون اساسي را طي نامه‌ي شماره 2959/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 6/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 به مجلس شوراي اسلامي اعلام كرد. در نهايت، با اصلاحات مورخ 24/‏‏‌‌11/‏‏‌‌1395 مجلس، اين مصوبه در مرحله‌ي دوم رسيدگي در جلسه‌ي مورخ 4/‏‏‌‌12/‏‏‌‌1395 شوراي نگهبان بررسي شد و نظر شورا مبني بر عدم مغايرت آن با موازين شرع و قانون اساسي طي نامه‌ي شماره 5526/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 4/‏‏‌‌12/‏‏‌‌1395 به مجلس شوراي اسلامي اعلام شد.



[2]. بندهاي (10)، (18) و (25) ماده (2) اساسنامه بنياد سعدي مصوب جلسه‌ي شماره 673 مورخ 4/‏‏‌‌8/‏‏‌‌1389 شوراي عالي انقلاب فرهنگي: «ماده 2- وظايف:


1- ...


10- تهيه لغت‌نامه‌هاي دو زبانه و چند زبانه و ساير كتاب‌هاي مرجع در جهت تسهيل آموزش و پژوهش زبان و ادبيات فارسي در خارج از كشور.


18- برگزاري نشست‌ها و همايش‌هاي علمي وادبي مرتبط با زبان فارسي و مراسم نكوداشت مفاخر و استادان در اين زمينه در داخل و خارج از كشور.


25- حمايت از ايجاد پايگاه‌هاي اينترنتي و انتشار نشريات علمي، ادبي در زمينه زبان و ادب فارسي در خارج از كشور.»



[3]. نظر شماره 2959/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 6/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 شوراي نگهبان: «در متن مصوبه از جمله در اجزاي (2)، (3)، (4)، (5)، (7) و (8) بند (الف) و ... از اين جهت كه شامل موارد ترويج و تشويق خلاف شرع و قوانين جمهوري اسلامي ايران مي‌گردد، خلاف موازين شرع و مغاير اصل (4) قانون اساسي شناخته شد.»



[4]. «ماده 1، بخش (الف)، بند (7): احياي آيين‌هاي مشترك و تلاش جهت...


بررسي: مستفاد از مذاق اسلام، عدم جواز صرف بيت‌المال در راه احياي آيين‌هاي مشترك از قبيل چهارشنبه‌سوري و ... مي‌باشد.» (نظر كارشناسي مجمع مشورتي فقهي شوراي نگهبان، شماره 211/‏‏‌‌ف/‏‏‌‌95 مورخ 23/‏‏‌‌8/‏‏‌‌1395، ص1)



[5]. نظر شماره 2959/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 6/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 شوراي نگهبان: «در متن مصوبه از جمله در اجزاي (2)، (3)، (4)، (5)، (7) و (8) بند (الف) و ... اطلاق امور فرهنگي و هنري و ... از اين جهت كه شامل موارد ترويج و تشويق خلاف شرع و قوانين جمهوري اسلامي ايران مي‌گردد، خلاف موازين شرع و مغاير اصل (4) قانون اساسي شناخته شد.»



[6]. ‌‌مسئله 2- در آنچه كه ذكر شد از عدم جواز احداث معابد و وجوب از بين بردن آنها، بين اينكه شهر از آن شهرهايى باشد كه مسلمانان آن را احداث كرده باشند مانند بصره و كوفه و بغداد و تهران و مجموعه‌اى از شهرهاى ايران از آنهايى كه مسلمانان آنها را شهر نمودند يا مسلمانها عنوة [= به زور] آنها را فتح نموده‌اند مانند شهرهاى زيادى از ايران و تركيه و عراق و غير آنها يا مسلمانها آنها را به صلح گرفته‌اند، به گونه‌اي كه زمين مال مسلمين باشد، فرقى نيست. پس در همۀ اينها واجب است كه آنچه را كه احداث نموده‌اند، ازاله شود و ابقاى آنها حرام است، كما اينكه احداث آنها حرام است و بر والى‌ها - و لو اينكه ظالم باشند- واجب است كه از احداث آنها جلوگيرى نمايند و آنچه را كه احداث كرده‌اند از بين ببرند؛ مخصوصاً با آنچه كه ما مى‌بينيم از مفاسد بزرگ دينى و سياسى و خطر بزرگى كه براى جوانان مسلمانان و بلاد مسلمين هست. (موسوي خميني، سيد روح‌الله، تحريرالوسيله، ترجمه‌ي علي اسلامي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ بيست و يكم، 1425 هـ.ق، ج 4، ص 262)



[7]. حمل شايع صناعي، حملي است كه در آن، موضوع و محمول از حبث مصداق و وجود خارجي متحد و از جنبه‌ي مفهوم، مغاير باشد. مثلاً وقتي گفته مي‌شود هر انساني حيوان است؛ مفهوم انسان غير از مفهوم حيوان است، ولي به حسب مصداق هر چيزي كه انسان بر او صادق است، حيوان نيز بر آن صادق است. وجه اينكه چنين حملي را شايع و متعارف مي‌نامند اين است كه چنين حملي در استعمالات علوم و گفت‌وگو‌هاي مردم، شايع و متعارف است. (براي مطالعه بيشتر بنگريد به: مظفر، محمدرضا، المنطق، تصحيح علي شيرواني، قم، دارالعلم، 1382، صص93-91)



[8]. نهج‌البلاغه، صبحي صالح، حكمت 272.



[9]. «و لو صَوّر بعضَ أجزاء الحيوان ففي حرمته نظر، بل منع، و عليه، فلو صَوّر نصفَ الحيوان من رأسه إلى وسطه، فإن قُدّر الباقي موجوداً بأن فرضه إنساناً جالساً لا يتبيّن ما دون وسطه حَرُمَ و إن قصد النصف لا غير لم يحرم إلّا مع صدق الحيوان على هذا النصف.» (انصاري، شيخ مرتضى، كتاب المكاسب، قم، كنگره جهاني بزرگداشت شيخ انصاري، ج 1، ص 189)



[10]. «س 47‌- آيا در اسلام خريد و فروش عروسك‌هاى اسباب بازى اشكال دارد يا خير؟ ج‌- مانع ندارد؛‌ اگر چه ساختن مجسمه ذي‌روح جايز نيست.» (موسوي خميني، سيد روح‌الله، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ پنجم، 1422ق، ج 2، ص 19)



[11]. «يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِنْ مَحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ» آنها هر چه سليمان مىخواست برايش درست مىكردند: معبدها، تمثال‌ها، ظروف بزرگ غذا همانند حوض‌ها و ديگ‌هاى ثابت (كه از بزرگى قابل حمل و نقل نبود و به آنان گفتيم:) اى آل داوود! شكر (اين همه نعمت را) بجا آوريد، ولى عده كمى از بندگان من شكرگزارند! (سوره مباركه سبأ، آيه 13)



[12]. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ» فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا هِيَ تَمَاثِيلَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ لَكِنْ الشَّجَرِ وَ شِبْهِه.» (برقي، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، تحقيق جلال‌الدين محدث، قم، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1371، ج 2، ص 618)



[13]. «س 1221: ساخت عروسك و مجسمه و نقاشى و ترسيم چهره موجودات زنده اعم از گياهان، حيوانات و انسان چه حكمى دارد؟ خريد و فروش و نگهدارى و ارائه آنها در نمايشگاه چه حكمى دارد؟


‌ج: ساخت مجسمه و نقاشى و ترسيم موجودات بى‌روح اشكال ندارد و هم چنين نقاشى و ترسيم چهره موجودات ذي‌روح، اگر بدون برجستگى باشد و يا مجسمه آنها كه به صورت غير كامل باشد، اشكال ندارد؛ ولى ساخت مجسمه انسان يا ساير حيوانات به صورت كامل اشكال دارد. امّا خريد و فروش و نگهدارى نقاشى و مجسمه جايز است و ارائه آنها در نمايشگاه هم اشكال ندارد. (حسيني خامنه‌اي، سيد علي، اجوبة الاستفتائات، قم: دفتر معظمٌ‌له، چاپ اول، 1424 هـ.ق، صص 268-267)



[14]. «عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طالِبٍ (ع) قَال... نَهَى [رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم] عَنِ التَّصَاوِيرِ وَ قَالَ مَنْ صَوَّرَ صُورَةً كَلَّفَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنْ يَنْفُخَ فِيهَا الرُّوحَ وَ لَيْسَ بِنَافِخ» (طبرسي، حسن بن فضل، مكارم‌الاخلاق، قم، شريف رضي، چاپ چهارم، 1412 هـ.ق، ص 425)



[15]. نظر شماره 2959/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 6/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 شوراي نگهبان: «در متن مصوبه از جمله در اجزاء (2)، (3)، (4)، (5)، (7) و (8) بند (الف) و جزء يك، صدر و ذيل جزء (2) و همچنين اجزاء (3)، (6)، (7)، (8)، (10)، (11) و (12) بند (ب) ماده يك و ...، اطلاق امور فرهنگي و هنري و نيز احياي ابنيه از اين جهت كه شامل موارد ترويج و تشويق خلاف شرع و قوانين جمهوري اسلامي ايران مي‌گردد، خلاف موازين شرع و مغاير اصل (4) قانون اساسي شناخته شد.»



[16]. نظر شماره 2959/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 6/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 شوراي نگهبان: «در متن مصوبه از جمله در ... جزء (ب) بند يك ماده (3)، اطلاق امور فرهنگي و هنري و نيز احياي ابنيه از اين جهت كه شامل موارد ترويج و تشويق خلاف شرع و قوانين جمهوري اسلامي ايران مي‌گردد، خلاف موازين شرع و مغاير اصل (4) قانون اساسي شناخته شد.»



[17]. نظر شماره 2959/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 6/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 شوراي نگهبان: «... همچنين در جزء (ب) بند يك و اجزاء (ب) و (پ) بند (3) ماده (3)، از آنجا كه هيئت امنا در اركان ذكر نشده است و منظور از اين هيئت و تركيب آن روشن نيست، ابهام دارد. پس از رفع ابهام اظهار نظر خواهد شد.»



[18]. «ماده 6- منابع مالي، بودجه سازمان تحت عنوان ...


بررسي: 1- در استفاده نمودن از وقف بايد رعايت جهت مصرف وقف به طور كامل گردد.


2- منابع ديگر داراي ابهام بوده و اگر شامل مثل زكات گردد، داراي ايراد مي‌باشد.» (نظر كارشناسي مجمع مشورتي فقهي شوراي نگهبان، شماره 211/‏‏‌‌ف/‏‏‌‌95 مورخ 23/‏‏‌‌8/‏‏‌‌1395، ص 2)



[19]. نظر شماره 2959/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 6/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 شوراي نگهبان: «عطف به نامه شماره 61770/‏‏‌‌80 مورخ 17/‏‏‌‌8/‏‏‌‌1395 و پيرو نامه شماره 2922/‏‏‌‌100/‏‏‌‌95 مورخ 25/‏‏‌‌8/‏‏‌‌1395، لايحه اساسنامه سازمان فرهنگي هنري فارسي‌زبانان (ايتا) مصوب جلسه مورخ دوازدهم آبان‌ماه يكهزار و سيصد و نود و پنج مجلس شوراي اسلامي در جلسه مورخ 3/‏‏‌‌9/‏‏‌‌1395 شوراي نگهبان مورد بحث و بررسي قرار گرفت كه نظر اين شورا به شرح زير اعلام مي‌گردد:


- در متن مصوبه از جمله در اجزاء (2)، (3)، (4)، (5)، (7) و (8) بند (الف) و جزء يك، صدر و ذيل جزء (2) و همچنين اجزاء (3)، (6)، (7)، (8)، (10)، (11) و (12) بند (ب) ماده يك و جزء (ب) بند يك ماده (3)، اطلاق امور فرهنگي و هنري و نيز احياي ابنيه از اين جهت كه شامل موارد ترويج و تشويق خلاف شرع و قوانين جمهوري اسلامي ايران مي‌گردد، خلاف موازين شرع و مغاير اصل (4) قانون اساسي شناخته شد.


همچنين در جزء (ب) بند يك و اجزاء (ب) و (پ) بند (3) ماده (3)، از آنجا كه هيئت امنا در اركان ذكر نشده است و منظور از اين هيئت و تركيب آن روشن نيست، ابهام دارد؛ پس از رفع ابهام، اظهار نظر خواهد شد.»

-
صفحه اصلي سايت راهنماي سامانه ارتباط با ما درباره ما
كليه حقوق اين سامانه متعلق به پژوهشكده شوراي نگهبان مي باشد ( آبان ماه 1403 نسخه 1-2-1 )
-