فايل ضميمه :
<img src="/Content/Images/Icons/word.png" />
        


لايحه اهداف، وظايف و اختيارات وزارت ورزش و جوانان


جلسه 24/‏7/‏1398


منشي جلسه ـ «لايحه اهداف، وظايف و اختيارات وزارت ورزش و جوانان[1]


ماده 1- به منظور تحقق اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران در بخش ورزش و امور جوانان كشور، اهداف، وظايف و اختيارات وزارت ورزش و جوانان كه در اين قانون به اختصار «وزارت» ناميده مي‌شود، به شرح زير تعيين مي‌شود.


ماده 2- تعاريف


الف- ورزش: فعاليتي مشتمل بر به‌كارگيري قواي جسماني، فكري و مهارت‌هاي حركتي است كه در انواع تربيتي، همگاني، قهرماني و حرفه‌اي با اهداف معين اجراء مي‌شود.»


آقاي آملي لاريجاني ـ اين تعريف، بر همه‌ي كارها قابل تطبيق است؛ چون هر كاري كه شما بگوييد بالاخره يك جهت فكري هم دارد يا يك جهت عملي هم دارد ديگر.


منشي جلسه ـ «ب- ورزش تربيتي: ورزشي كه از سوي خانواده، باشگاه رسمي و نهادهاي رسمي آموزشي به‌ويژه مهدهاي كودك،‌ مدارس و دانشگاه‌ها به صورت برنامه‌ريزي‌شده پيگيري مي‌شود و هدف آن توسعه مهارت‌هاي حركتي ورزشي پايه است.»


آقاي موسوي ـ ظاهراً مثل اينكه آقايان در مورد اين بند يك‌سري حرف‌هايي نوشته‌اند. در آنجا نوشته‌اند در مورد اينكه عبارت «باشگاه رسمي» به «باشگاه ورزشيِ رسمي» تبديل شود، تذكر بدهيم.[2]


آقاي كدخدائي ـ اين بند مي‌گويد: «ب- ورزش تربيتي: ورزشي كه از سوي خانواده، باشگاه رسمي و ...» خب، همين «باشگاه رسمي» چه اشكالي دارد؟


آقاي موسوي ـ اينها مي‌گويند به جاي باشگاه رسمي، باشگاه ورزشي رسمي بيايد.


آقاي كدخدائي ـ يعني اگر كلمه‌ي «ورزشي» را در اينجا نياورند، اين تعريف درست نمي‌شود؟!


آقاي موسوي ـ حالا گفته‌اند كه در اين باره يك تذكري به مجلس بدهيم؛ چون ممكن است كلمه‌ي «باشگاه» شامل خيلي از باشگاه‌ها باشد.


آقاي كدخدائي ـ اصلاً اگر اين بند به جاي باشگاه رسمي، باشگاه ورزشي رسمي بگويد، چه مي‌شود؟!


آقاي موسوي ـ حالا اگر خواستيد، در اين باره تذكر بدهيد.


منشي جلسه ـ «پ- ورزش همگاني: هر نوع ورزش و فعاليت بدني كه مبتني بر اصول و ارزش‌هاي اسلامي است و نشاط و سلامت عمومي مردم را تأمين مي‌كند.»


آقاي آملي لاريجاني ـ آخر واقعاً اين چه تعريفي است؟ ورزش همگاني مبتني بر اصول اسلامي است؟! اصلاً اين تعريف، اصول اسلامي را مبتذل مي‌كند آخر.


آقاي ره‌پيك ـ اگر مثلاً عبارت «با رعايت موازين اسلامي» را مي‌نوشت، بهتر بود.


آقاي آملي ‌لاريجاني ـ خب، مبتني بر اصول اسلامي بودن، حكم ورزش كردن است.


آقاي اعرافي ـ مجلس، مبتني بر اصول اسلامي بودن را در بند قبلي نياورده است. در بقيه‌ي تعريف‌ها هم نياورده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ مي‌دانم؛ ولي مثلاً مي‌شود در تعريف راه رفتن هم بگوييم آن فعاليتي است كه مبتني بر اصول اسلامي باشد؟! اين صفت [= مبتني بر اصول اسلامي بودن]، حكمِ ورزش كردن است؛ يعني ورزش كردن ما هم بايد مثل رفتارهاي ديگر ما مبتني بر اين اصول باشد.


آقاي ره‌پيك ـ بله.


آقاي اعرافي ـ مجلس اين قيد را فقط در همين يك تعريف آورده است و در بقيه‌ي تعريف‌ها نياورده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله خب.


آقاي ره‌پيك ـ چون الآن براي انجام ورزش همگاني به پارك‌ها مي‌روند و اينها با هم مختلط مي‌شوند، اين مطلب را در اين بند گفته‌اند.


آقاي آملي لاريجاني ـ يعني جمعيت مردم با هم براي ورزش كردن مي‌روند.


آقاي اعرافي ـ البته در ورزش‌هاي ديگر هم گاهي اختلاط هست.


آقاي ره‌پيك ـ خب بله، منتها چون اينها خواسته‌اند اين مشكل را درست كنند، برداشتند و نوشتند كه اين ورزش مبتني بر اصول و ارزش‌هاي اسلامي باشد.


آقاي اعرافي ـ مبتني بر اصول اسلامي بودن كه جزء تعريف نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ مثلاً‌ لازم نيست اصول اسلامي در استاديوم ورزشي رعايت شود؟!


آقاي صادقي‌مقدم ـ الآن ورزش همگاني در پارك‌ها مبتني بر اصول اسلامي است؟!


آقاي آملي لاريجاني ـ تذكر بدهيد كه تعريف ورزش همگاني را درست كنند.


آقاي اعرافي ـ اينجا جاي تذكر دادن است ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ مثلاً در اين تعريف، عبارت «با رعايت احكام اسلامي» را بگويند.


آقاي موسوي ـ يا بگويند اين ورزش با رعايت شئونات و ارزش‌هاي اسلامي باشد.


آقاي مدرسي يزدي ـ البته بايد اين قيد را در كل اين ماده بياورند.


آقاي اعرافي ـ بله، بايد اين را براي كلش بياورند.


آقاي جنتي ـ اينها تعريف است و اشكال ندارد كه همين‌طور باشد.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقا برويم. سراغ ادامه‌ي مصوبه برويم. اين بند عيبي ندارد.


آقاي ره‌پيك ـ آخر تعبير اين تعريف درست نيست. تعبيرش درست نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، اين تعبير كه غلط است.


آقاي اعرافي ـ بايد درباره‌ي اين تعريف تذكري داده بشود.


آقاي كدخدائي ـ حالا در اين باره ابهام بگيريم يا تذكر بدهيم؟


آقاي آملي لاريجاني ـ ما نبايد حكم يك موضوع را در خود آن موضوع ادراج كنيم.


آقاي اعرافي ـ بايد تذكر بدهيم كه مبتني بر اصول اسلامي بودن جزء تعريف ورزش همگاني نيست.


آقاي موسوي ـ در اين تعريف، عبارت «با رعايت شئونات و ارزش‌هاي اسلامي» را بياورند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، نبايد اين را هم بگوييم. ببينيد؛ آخر رعايت كردنِ شئونات اسلامي، حكم ورزش كردن است.


آقاي اعرافي ـ رعايت شئونات اسلامي جزء تعريف نيست.


آقاي كدخدائي ـ بله، همان تذكر را بدهيم كه اصلاً اين را حذف كنند.


آقاي آملي لاريجاني ـ به نظرم بايد در آخر بگوييم كه اصلاً كل مواد اين مصوبه [بايد با رعايت اصول اسلامي باشد.]


آقاي ره‌پيك ـ بله، اين تعريف درست نيست. ورزش مبتني بر اصول اسلامي يعني چه؟


آقاي كدخدائي ـ يك تذكر بدهيم و بگوييم كه اين تعريف را درست كنند.


آقاي ره‌پيك ـ بگوييم عبارت «مبتني بر اصول» كه در اين بند آمده است، چيست؟ اين عبارت چيست؟


آقاي اعرافي ـ مبتني بر اصول اسلامي بودن جزء تعريف نيست.


آقاي ره‌پيك ـ منظور از ورزش مبتني بر اصول چيست؟!


آقاي مدرسي يزدي ـ مثلاً هنگام ورزش كردن، اضرار به نفس واقع مي‌شود، اضرار به ديگران واقع مي‌شود و حرمت‌هاي ديگر هم واقع مي‌شود.


آقاي اعرافي ـ نه.


آقاي آملي لاريجاني ـ اينكه نبايد هنگام ورزش كردن اين كارها را بكنيم، احكام ورزش كردن است. شما نمي‌توانيد حكم را در موضوع ادراج بكنيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ عيبي ندارد. خب، مي‌شود.


آقاي اعرافي ـ حالا بايد يك بند با موضوع لزوم رعايت احكام اسلامي در ورزش در اينجا بياورند كه حاكم بر همه‌ي اين تعاريف باشد ديگر.


آقاي كدخدائي ـ اگر آقايان موافق باشند، در اينجا يك تذكر بدهيم تا اين تعريف را درست بكنند.


آقاي اعرافي ـ بله، در اين باره تذكر بدهيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اين‌طور هم نگوييم. در آخرِ آخر يك چيزي بياورند و بگويند بايد در تمام امور اين مصوبه، شئونات اسلامي رعايت بشود. اين را بگوييم تا اين شئونات در همه جاي آن رعايت شود.


آقاي ره‌پيك ـ اين حرف خوب است، ولي عبارت اين تعريف، عبارت درستي نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله ديگر.


آقاي موسوي ـ مطلبي كه [حاج‌آقاي لاريجاني] فرمودند، خيلي مهم است. اگر در اشكالمان فقط لزوم رعايت احكام اسلامي در ورزش همگاني را بنويسيم، مي‌گويند رعايت اين احكام در بقيه‌ي ورزش‌ها لازم نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ يعني لزوم رعايت اين احكام را در بقيه‌ي ورزش‌ها رها مي‌كنند.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي ره‌پيك ـ خب، همين جا تذكر بدهيد كه ذكر اين عبارت در اين تعريف درست نيست و لازم است كه موازين اسلامي در بقيه‌ي ورزش‌ها هم رعايت شود.


آقاي اعرافي ـ در اينجا بايد يك بندي كه متضمن لزوم رعايت احكام و ارزش‌هاي اسلامي و شئون انقلاب اسلامي در ورزش باشد، بيايد. خارج از بحث احكام و ارزش‌هاي اسلامي، انقلاب اسلامي هم شئوني دارد. در اينجا نبايد فقط لزوم رعايت احكام و ارزش‌هاي اسلامي بيايد كه يك كمي چيز باشد، بلكه بايد يك بندي بيايد كه شئون انقلاب اسلامي را هم در بر بگيرد.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا،‌ آن‌وقت اگر بخواهند از ما بپرسند كه ارزش‌هاي انقلاب اسلامي در ورزش چيست، چه بگوييم؟


آقاي اعرافي ـ موارد مرتبط با ارزش‌هاي انقلاب هم در يك‌سري جاهايي از رقابت‌هاي ورزشي كه انجام مي‌شود، پيش مي‌آيد.


آقاي ره‌پيك ـ بحث مسابقه ندادن ورزشكاران ايراني با ورزشكاران اسرائيلي، يك مورد است.


آقاي اعرافي ـ بله، مثلاً مسابقه ندادن با اسرائيلي، يكي از اينها است.


آقاي كدخدائي ـ الآن دارند در مورد مسابقه ندادن ورزشكاران ايراني با اسرائيلي به ايران فشار مي‌آورند. ما بايد اين مشكل را حل كنيم. شما هم بايد در اين باره يك نظري بدهيد. الآن در اين باره از ايران شكايت كرده‌اند و فعلاً‌ [فدراسيون جهاني جودو هم رشته‌ي] جودوي ايران را تعليق كرده است.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ حالا ايران هم رفته است و در اين باره شكايت كرده است. حالا بايد ببينيم چه اتفاقي مي‌افتد.


آقاي موسوي ـ مثل اينكه ورزشكارهاي چند تا كشور ديگر هم از ورزشكاران ما ياد گرفته‌اند؛ يعني آنها هم با ورزشكاران اسرائيلي مسابقه نمي‌دهند.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين حرف كلي [كه شئون انقلاب اسلامي بايد در ورزش رعايت شود،] درست است ديگر.


آقاي اعرافي ـ بله ديگر؛ بايد يك ماده با موضوع لزومِ رعايت احكام،‌ ارزش‌ها و شئون انقلاب اسلامي بيايد كه بر همه‌ي مواد اين مصوبه حاكم باشد.


آقاي كدخدائي ـ متن اشكالتان را بفرماييد.


آقاي آملي لاريجاني ـ يك ماده به اين مصوبه اضافه كنند و اين مطلب را در آن بياورند.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ بنويسيم شئونات اسلامي بايد در كليه‌ي ورزش‌ها رعايت شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين شئونات بايد در كليه‌ي ورزش‌ها و فعاليت‌هاي مربوط به آنها رعايت شود؛ يعني مثلاً‌ وضع باشگاه‌ها هم بايد همين‌طور باشد.


آقاي كدخدائي ـ مثلاً اين شئونات بايد در فعاليت‌هاي مربوط به امور ورزشي هم رعايت شود.


آقاي اعرافي ـ ورزش و فعاليت‌هاي مربوط به آن بايد منطبق بر احكام و ارزش‌هاي اسلامي و شئون انقلاب اسلامي باشد.


آقاي ره‌پيك ـ نه، كلمه‌ي «مبتني» را در متن اشكالمان نياوريم. اگر كلمه‌ي «مبتني» را بياوريم، باز اين تعريف همين‌طور مي‌شود كه الآن است.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، «منطبق» را مي‌گويند نه «مبتني».


آقاي اعرافي ـ «با رعايت» را بگوييم.


آقاي كدخدائي ـ «منطبق» يا «با رعايت» را بگوييم.


آقاي اعرافي ـ عبارت «با رعايت احكام و ارزش‌هاي اسلامي» خوب است.


آقاي كدخدائي ـ عبارت «با رعايت احكام اسلامي و شئون انقلاب اسلامي» را بگوييم. درست است؟


آقاي اعرافي ـ حالا «احكام و ارزش‌هاي اسلامي» را بنويسيد.


آقاي آملي لاريجاني ـ حاج‌آقا، اول اصل اين موضوع را در يك جايي بياوريم.


آقاي اعرافي ـ بله، حالا اصل آن را بياوريم تا بعد يك جايي برايش پيدا كنيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ بالاخره ورزشكاران ما نبايد كلاً آزاد باشند.


آقاي يزدي ـ اصلاً اين موضوع خيلي عجيب است. حالا آقايان هم در اين باره بحث كردند. فرمايش رئيس جمهور را هم در اين باره بگوييد.


آقاي موسوي ـ مثل اينكه يك چيزي را در بين اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي توزيع كرده بودند [كه در مورد يك‌سري برنامه‌هاي] مختلط و بي‌حجاب بوده است. شما اين را ديده‌ايد؟


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ خب، اگر آقايان موافق باشند، ما لزومِ رعايت ارزش‌هاي اسلام و انقلاب را به عنوان ايراد بگيريم. فعلاً اين تعاريف مربوط به مسابقات ملي است. تعاريف مربوط به مسابقات بين‌المللي هنوز نيامده است.


آقاي يزدي ـ بله خب، اين تعريف براي ورزش‌هاي همگاني است.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه موافق هستند ما به مجلس اعلام بكنيم كه اين قيد را به كل اين مصوبه اضافه بكند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي آملي لاريجاني ـ پيشنهاد دادن در مورد مصوبات كه رأي‌گيري نمي‌خواهد.


آقاي مدرسي يزدي ـ چرا.


آقاي كدخدائي ـ خب، حالا آقايان به اين پيشنهاد رأي بدهند ديگر. در واقع پيشنهاد آقايان اين بود كه يك ماده به اين مصوبه اضافه بشود و بگويد كليه‌ي فعاليت‌هاي ورزشي و امور مربوط به فعاليت‌هاي ورزشي بايد منطبق يا با رعايت احكام و ارزش‌هاي اسلامي و شئون انقلاب اسلامي باشد.


آقاي مدرسي يزدي ـ «شئون جمهوري اسلامي» را بگوييد؛ اين عبارت «شئون جمهوري اسلامي» را بگوييد.


آقاي اعرافي ـ «شئون انقلاب و جمهوري اسلامي» را بگوييد.


آقاي يزدي ـ شما يك ماده با اين مضمون پيشنهاد بدهيد.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ «شئون انقلاب و جمهوري اسلامي» هم نمي‌شود گفت؛ چون انقلاب يك‌سري اقتضائاتي داشت كه گذشت.


آقاي آملي لاريجاني ـ ما بايد روي نحوه‌اي كه ايشان [= آقاي اعرافي] براي اشكال گرفتن ميگويند، تأمل كنيم. ايشان مي‌فرمايند كه ما نسبت به اطلاق احكامي كه مجلس در اين مصوبه آورده است، اشكال بگيريم. البته نمي‌شود به همه‌ي اين احكام اشكال گرفت، ولي به بعضي جاهاي آن مي‌شود. خب، يكي از وظايفي كه در اينجا براي وزارت ورزش گفته‌اند، ترويج ارزش‌هاي فرهنگي و اخلاقي است. [3] اين مورد ‌كه اشكال ندارد. ولي مثلاً اين مورد مي‌گويد: «6- تعيين چهارچوب‌ها و دستورالعمل اجرائي فعاليت‌هاي ورزشي و نظارت بر حسن اجراي آنها.» ما مي‌توانيم نسبت به اين مورد بگوييم نبايد اطلاقِ تعيين چارچوب‌ها و دستورالعمل‌هاي اجرايي، مواردي را در بر بگيرد كه اشكال شرعي داشته باشد.


آقاي اعرافي ـ اطلاق خيلي از بندهاي اين مصوبه اشكال دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ پس اين را به عنوان اشكال بگيريم. پس بگذاريد جلوتر برويم و اصلاً با اين نگاه اين اشكال را بگيريم.


آقاي يزدي ـ مي‌توانيم اشكال بگيريم، ولي يك ماده در مورد لزومِ رعايت ارزش‌هاي اسلام و انقلاب هم به مجلس پيشنهاد كنيم.


آقاي اعرافي ـ نمي‌خواهد اين مورد را به صورت پيشنهاد به مجلس بگوييم.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله ديگر؛ پيشنهاد دادن فايده‌اي ندارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ فعلاً‌ كه در اين ماده، تعاريف آمده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ حالا با توجه به همين نكته‌ي رعايت ارزش‌ها جلو برويم. خيلي خب، ادامه‌ي تعاريف را بخوانيد. فعلاً بايستيد؛ شايد اين پيشنهاد تبديل به اشكال بشود.


آقاي اعرافي ـ اين مصوبه، اطلاق دارد. بله، اطلاقاتي دارد كه مي‌شود به آنها اشكال كرد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ خب، پس در مورد بند (پ) تذكر بدهيم؟


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، در اين باره كه تذكر لازم است.


آقاي ره‌پيك ـ بله ديگر.


آقاي كدخدائي ـ در اين بند، عبارت «مبتني بر اصول و ارزش‌هاي اسلامي» به عبارت «با رعايت اصول و ارزش‌هاي اسلامي» تبديل بشود.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، حالا آن بند كه بايد اصلاح بشود.


آقاي صادقي‌مقدم ـ بگوييد يا اين عبارت را از اين بند برداريد و يا آن را براي همه‌ي بندها بياوريد.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب، پس در مورد بند (پ) يك تذكر مي‌دهيم كه عبارت فعلي به صورت «با رعايت اصول و ارزش‌هاي اسلامي» اصلاح بشود.[4] تعريفِ بعدي را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «ت- ورزش قهرماني: ورزشي است رقابتي و سازمان‌يافته كه با توجه به مقررات خاص هر رشته براي ارتقاي نصاب‌هاي (ركوردهاي) ورزشي و كسب رتبه يا نشان (مدال) انجام مي‌شود.


ث- ورزش حرفه‌اي: ورزشي است سازمان‌يافته كه با رعايت مقررات خاص هر رشته با هدف كسب انتفاع مالي ورزشكار و ساير ذينفعان در راستاي توسعه اقتصادي و اجتماعي انجام مي‌شود.


ج- تربيت بدني: فرآيند تربيتي كه در آن، فرد با شركت در برنامه‌ها، فعاليت‌ها و تمرينات جسمي و ذهني به رشد و نمو استعدادها در ابعاد جسماني و اخلاقي مي‌پردازد و موجب بهبود كيفيت زندگي فردي و اجتماعي مي‌شود.


چ- باشگاه ورزشي: به مؤسسه‌اي اطلاق مي‌شود كه توسط اشخاص حقيقي يا حقوقي با هدف تعليم و تعميم سلامت جسمي و روحي افراد جامعه مبتني بر اصول علمي و ارزش‌هاي اسلامي، ايجاد فضاي كسب و كار و به دست آوردن رتبه و نشان (مدال) در يك يا چند رشته ورزشي مطابق ضوابط فني و عمومي تعيين‌شده با مجوز وزارت، تأسيس و فعاليت مي‌كند.»


آقاي كدخدائي ـ بند (چ) ابهام دارد. حالا شما ابهامتان را بفرماييد.


آقاي ره‌پيك ـ دوستان در مورد اين بند به يك نكته‌اي اشاره كرده‌اند. آنها گفتند چون در واقع بحث قانون‌گذاري مطرح است، ماهيت اين مؤسسات روشن بشود كه آيا اينها مؤسسه‌ي غير انتفاعي هستند يا مؤسسه‌ي‌ عمومي هستند.[5]


آقاي كدخدائي ـ وضعيت فعلي اينها چطور است؟ باشگاه‌هاي ورزشي الآن چه وضعيتي دارند؟


آقاي ره‌پيك ـ قاعدتاً اينها نبايد چيز باشند؛ نبايد دولتي و عمومي باشند، بلكه بايد شركتي باشند. منتها مثلاً الآن دولت در بعضي از اين باشگاه‌ها عملاً سهم دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ حالا اشكال اين بند چيست؟


آقاي اعرافي ـ اين بند چه اشكالي دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ اشكالش اين است كه در اينجا بايد ماهيت باشگاه ورزشي روشن بشود.


آقاي مدرسي يزدي ـ چه فرقي مي‌كند؟! اين بند «باشگاه ورزشي» را تعريف كرده است. چيز ديگري كه نگفته است.


آقاي آملي لاريجاني ـ روشن شدن ماهيت باشگاه ورزشي چه اثري دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ خب، اين بعداً آثار دارد ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ آقايان، اين بند غير از تعريف، كار ديگري نكرده است.


آقاي ره‌پيك ـ اگر ماهيت اين باشگاه‌ها روشن بشود، بعداً از نظر قانوني آثاري دارد. مثلاً خود وزارت ورزش و جوانان بعداً مي‌تواند يك باشگاه تأسيس كند.


آقاي مدرسي يزدي ـ آقا، اين بند باشگاه ورزشي را تعريف كرده است، ولي در مورد آن‌ حكم صادر نكرده است. اين گفته است كه باشگاه، اين رقمي است، اما متصديِ بيان اينكه چه كسي مي‌تواند باشگاه تأسيس كند، نيست. قانون‌هاي ديگر متصدي بيان اين موضوع هستند.


آقاي ره‌پيك ـ ما در قانون‌هاي ديگر كه باشگاه را تعريف نكرده‌ايم. جاي بيان اين مسئله، همين‌جا است ديگر. اين موضوع كه قانون ديگري ندارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ باشگاه ورزشي چيست؟ «چ- باشگاه ورزشي به مؤسسه‌اي اطلاق مي‌شود كه توسط اشخاص حقيقي يا حقوقي ... تأسيس و فعاليت مي‌كند.»


آقاي آملي لاريجاني ـ البته خود اين بند تصريح كرده است كه چه كساني مي‌توانند باشگاه تأسيس كنند.


آقاي ره‌پيك ـ باشگاه چه نوع مؤسسه‌اي است؟ ما تعريف باشگاه را در جاي ديگر كه نداريم. همين بند دارد مي‌گويد باشگاه چيست ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه خب، قانون‌هاي ديگري هم در اين باره هست ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ همين شركت‌هايي كه درست مي‌كنند، بعداً منشأ فساد مي‌شود.


آقاي موسوي ـ ضوابط تأسيس باشگاه چيست؟


آقاي مدرسي يزدي ـ فعلاً لازم نكرده است [كه اين تعريف را تغيير بدهيد]. اين تعريف به همين اندازه باشد، خوب است.


آقاي موسوي ـ اثر اين تعريف بعد معلوم مي‌شود ديگر. بعد بر اساس اين تعريف مي‌آيند و كارهايي مي‌كنند.


آقاي ره‌پيك ـ ببينيد؛ بند بعدي در تعريف «اتحاديه باشگاه‌هاي ورزشي» گفته است كه شخصيت حقوقي مستقل و غير انتفاعي است كه متشكل از فلان است.[6] اما مجلس اين موارد را در تعريف باشگاه ورزشي نگفته است؛ لذا بعداً خود اين باشگاه‌ها منشأ فساد مي‌شود. ماهيت اين باشگاه‌ها چيست؟ طبق اين بند، ماهيت آنها هر طور كه خواستيد، مي‌باشد. اين‌طوري بعد مي‌روند ذيل دولت هم يك باشگاه تعريف مي‌كنند و مي‌زنند يا يك مؤسسه‌ي عمومي مي‌زنند.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، بزنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ اين كار عيبي ندارد.


آقاي ره‌پيك ـ بعد مقداري از بودجه‌ي كشور را به باشگاه‌هاي دولتي اختصاص مي‌دهند.


آقاي مدرسي يزدي ـ آن قانون جلوي اين كار را گرفته است و گفته است كه دولت نمي‌تواند متصدي هر كاري بشود.[7]


آقاي ره‌پيك ـ خب ديگر، الآن شما در اين بند داريد مي‌گوييد كه دولت مي‌تواند از اين كارها بكند. معناي اينكه شما در اينجا نگفته‌ايد چه كسي به مؤسسِ باشگاه مجوز مي‌دهد، [اين است كه دولت مي‌تواند از اين كارها بكند.]


آقاي مدرسي يزدي ـ قانون مي‌گويد كه اگر فعاليتي جنبه‌ي مالي داشته باشد يا انتفاعي باشد، دولت نمي‌تواند آنها را انجام بدهد. ولي اگر جنبه‌ي غير مالي داشته باشد، مي‌تواند.[8]


آقاي آملي لاريجاني ـ نه خب، خود اين مصوبه هم تبديل به قانون مي‌شود.


آقاي ره‌پيك ـ بله، اين مصوبه هم تبديل به قانون مي‌شود ديگر. الآن كدام قانون بايد بگويد باشگاه ورزشي چه ماهيتي دارد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ اين بند به كسي اجازه‌ي تأسيس باشگاه نداده است. اين مي‌گويد كه تعريف «باشگاه ورزشي»، اين است. ولي اينكه چه كسي مي‌تواند باشگاه تأسيس كند، در قانون ديگري مي‌آيد.


آقاي آملي لاريجاني ـ من اصلاً مي‌گويم اشكال اين بند چيست؟ خب، اين بند اين را بگويد. بگويد دولت، مؤسس اين باشگاه‌ها را تعيين مي‌كند.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، اگر فعاليتي جنبه‌ي مالي و سرمايه‌گذاري داشته باشد، دولت نمي‌تواند آنها را انجام بدهد. پس اصل (44) قانون اساسي و قوانين مربوط به آن چه‌كار مي‌كنند؟


آقاي ره‌پيك ـ بله، اين قوانين مانع تصدي‌گري دولت شده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، اين اصل مانع تصدي‌گري دولت مي‌شود.


آقاي ره‌پيك ـ ببينيد؛ ولي بالاخره ما الآن هيچ جاي ديگري را نداريم كه بگويد باشگاه ورزشي چه نوع مؤسسه‌اي است. براي اينكه تبعات حقوقي اين مسئله روشن بشود، بايد ماهيت باشگاه ورزشي روشن باشد.


آقاي كدخدائي ـ سؤال من اين است كه تا الآن چه كسي مجوز تأسيس باشگاه‌هاي ورزشي را داده است؟ چه كسي مجوز تأسيس باشگاه‌هايي را كه الآن هست، داده است؟


منشي جلسه ـ «اداره كل ثبت شركت‌ها و مؤسسات غير تجاري» اين مجوز را مي‌دهد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ خود وزارت ورزش و جوانان مجوز تأسيس آنها را داده است.


آقاي كدخدائي ـ خب ديگر، الآن هم همان روند ادامه دارد. اين بند كه آن رويه را نفي نمي‌كند.


آقاي ره‌پيك ـ ما به آنچه كه الآن هست، كاري نداريم. ما الآن كه داريم باشگاه ورزشي را تعريف مي‌كنيم، [بايد آن را درست تعريف كنيم.]


آقاي كدخدائي ـ ببينيد؛ الآن اداره‌ي ثبت شركت‌ها، مجوز تأسيس باشگاه‌ها را مي‌دهد. اين بند مي‌گويد كه وزارت ورزش هم به تأسيس باشگاه‌هاي ورزشي يك نظارتي بكند. يعني در واقع اين وزارتخانه هم بايد تأسيس باشگاه‌هاي ورزشي را تأييد بكند. باشگاه ورزشي مثل شركت است. مثلاً وقتي شما مي‌خواهيد در حوزه‌ي نيرو يا انرژي، شركتي را در اداره‌ي ثبت شركت‌ها ثبت كنيد، وزارت نيرو هم بايد به آن شركت اجازه بدهد تا بتواند كار بدهد.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، ايشان مي‌گويند كه اين بند حتي اين را هم نگفته است كه مثلاً مؤسسه‌ي ورزشي را در كجا ثبت كنند.


آقاي ره‌پيك ـ الآن اين بند نحوه‌ي ثبتِ شركت ورزشي را نگفته است.


آقاي كدخدائي ـ خب، اين بند كه نحوه‌ي ثبت شركت‌ها را نفي نمي‌كند.


آقاي ره‌پيك ـ اين فقط گفته است كه مؤسس باشگاه يك مجوزِ تأسيس از وزارت ورزش و جوانان بگيرد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ ماده (4) اين مصوبه، چيزي گفته است. آقاي دكتر، جزء (12) بند (الف) ماده (4) گفته است: «12- صدور و لغو پروانه تأسيس و فعاليت اتحاديه باشگاه‌هاي ورزشي، باشگاه‌ها، اماكن و مراكز ارائه‌دهنده ...» يعني صدور و لغو همه‌ي اين پروانه‌ها با وزارت ورزش است ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ نه، ببينيد؛ صدور مجوز مؤسسه غير از تعيين ماهيت آن است.


آقاي آملي لاريجاني ـ اينكه وزارتخانه مجوز تأسيس مؤسسه را مي‌دهد، يك بحث است، ولي خود اينكه چه كسي شخصيت حقوقي مؤسسه را تأييد مي‌كند هم يك بحث ديگر است.


آقاي ره‌پيك ـ اصلاً باشگاه ورزشي چه نوع مؤسسه‌اي است؟ خصوصي است؟


آقاي صادقي‌مقدم ـ همه‌ي باشگاه‌ها غير دولتي است. همه‌ي اينها غير دولتي هستند. همه غير دولتي است ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ خب، همين را در اين بند بنويسند ديگر؛ همين را بنويسند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ غير از باشگاه‌هايي مثل «استقلال» و «پيروزي» كه هنوز دولتي است و دارند آنها را به بخش غير دولتي واگذار مي‌كنند، بقيه‌ي باشگاه‌ها غير دولتي است.


آقاي اعرافي ـ به هر حال نظر آقاي ره‌پيك درست است. ايشان مي‌گويد كه در اين بند، شخصيت حقوقيِ باشگاه ورزشي مشخص نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، من مي‌خواهم بگويم تعيين شخصيت حقوقيِ باشگاه‌ها به هر كجا هم مربوط باشد، چه اثري دارد؟ اگر بگويند تعيين شخصيت حقوقي آنها به‌عهده‌ي دولت است، شما مي‌توانيد اشكال بگيريد؟ اينكه دولت، شخصيت حقوقي آنها را تعيين كند كه اشكال ندارد. ما بايد ببينيم بعداً چه احكامي براي باشگاه‌ها مي‌آورند.


آقاي ره‌پيك ـ اين مصوبه در مورد باشگاه‌ها كه احكامي ندارد. مواد بعدي آن هم در مورد همين مجوز است.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، اگر در مورد باشگاه‌ها احكامي ندارد، پس اين تعريف چه اشكالي دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ نه خب، بالاخره شما الآن داريد تقنينِ مجلس را در مورد باشگاه‌ها تأييد مي‌كنيد.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين تعريف چه اشكالي دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ نه خب، آثار مؤسسه‌اي كه شما داريد [تأييدش مي‌كنيد، چيست؟]


آقاي اعرافي ـ ظاهر اين تعريف،‌ اين است كه باشگاه ورزشي با مجوز وزارت ورزش، شخصيت حقوقي پيدا مي‌كند.


آقاي ره‌پيك ـ مؤسسين باشگاه‌ها به كجا بروند و باشگاهشان را ثبت كنند؟ رسيدگي به حساب و كتاب باشگاه‌ها با چه كسي است؟


آقاي آملي لاريجاني ـ با هر كجا [كه باشد، فرقي ندارد.]


آقاي مدرسي يزدي ـ كلاً ثبت مؤسسات و شركت‌ها به‌عهده‌ي اداره‌ي ثبت شركت‌ها است.


آقاي آملي لاريجاني ـ اگر آن مطلب هم در اين بند نباشد، اشكالي دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ يعني باشگاه ورزشي مي‌تواند هم دولتي باشد و هم غير دولتي باشد؟


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله.


آقاي ره‌پيك ـ اين‌طور كه نمي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين تعريف چه اشكالي دارد؟


آقاي اعرافي ـ اطلاقش مي‌تواند افاده‌ي اين را بكند كه باشگاه با مجوز وزارت ورزش، شخصيت حقوقي هم پيدا بكند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اين‌طور نيست.


آقاي ره‌پيك ـ نه، اين مطلبي كه در اين بند آمده است، مجوز تأسيس است.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، اين بند در مورد مجوز تأسيس است.


آقاي ره‌پيك ـ مثلاً ممكن است وزارت ورزش مجوز تأسيس يك باشگاه را بدهد، ولي شما بگوييد كه شخصيت اين باشگاه خصوصي است.


آقاي آملي لاريجاني ـ همين الآن فعاليتِ همه‌ي شركت‌هاي مختلفِ اقتصادي، زراعي، تجاري و چه و چه با مجوز وزارتخانه‌ها است، ولي ثبت اين شركت‌ها به‌عهده‌ي اداره‌ي ثبت است.


آقاي صادقي‌مقدم ـ مجوز دادن به شركت‌ها ضوابطي دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ البته اشكال ايشان هم به مجوز دادن وزارت ورزش نيست.


آقاي ره‌پيك ـ ببينيد؛ به هر حال وضع مؤسسات از جهت حسابرسي و از جهت بودجه بايد روشن باشد.


آقاي آملي لاريجاني ـ مؤسسات هر چيزي كه مي‌خواهد باشد، تابع مقررات خودشان هستند.


آقاي كدخدائي ـ باشگاههاي ورزشي كه دولتي نيستند. اصلاً شما چطور از اين بند دولتي بودن اينها را درمي‌آوريد؟ اين بند هم گفته است باشگاه‌ها با مجوز وزارت ورزش تأسيس شوند.


آقاي ره‌پيك ـ نه، ببينيد؛ مي‌دانم كه تأسيس آنها با مجوز وزارت ورزش است، ولي الآن اين همه مؤسسه‌ي عموميِ غير دولتي راه انداخته‌اند كه وردست وزارتخانه‌ها هستند و بودجه‌شان حساب و كتاب ندارد و كسي هم بر كار آنها نظارت ندارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ به بودجه‌ي اين مؤسسات، هنگام بررسي بودجه ايراد بگيريد.


آقاي ره‌پيك ـ ما مي‌گوييم كه اين اتفاق‌ها در اين مؤسسات مي‌افتد.


آقاي آملي لاريجاني ـ هر وقت مي‌خواهند به اين مؤسسات بودجه بدهند، به اين كار ايراد بگيريد.


منشي جلسه ـ حالا شوراي نگهبان هم مي‌تواند باشگاه تأسيس كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ خدا آقاي مؤمن[9] را رحمت كند. در جلسات شوراي نگهبان مي‌گفت آقا، رأي بگيريد. نظرتان در مورد اين بند چيست؟ خب، بفرماييد تا در موردش رأي بگيريم.


آقاي ره‌پيك ـ عرض ما اين است كه در مقام تقنين، وضع باشگاه‌هاي ورزشي روشن نيست. اين بند از نظر نظارت و حسابرسي و بودجه‌ي باشگاه‌ها ابهاماتي ايجاد مي‌كند. بايد اين ابهامات را روشن كنيد.


آقاي اعرافي ـ اين بند لااقل ابهام دارد.


آقاي شب‌زنده‌دار ـ بله، ابهام دارد.


منشي جلسه ـ مي‌شود ضوابط عموميشان را در قوانين ديگر ديد.


آقاي ره‌پيك ـ چه مي‌فرماييد؟


منشي جلسه ـ مي‌شود ضوابط عموميشان را در جاي ديگر ديد.


آقاي اعرافي ـ مؤسس باشگاه اطلاق اين بند را در نظر مي‌گيرد و مي‌گويد كه لازم نيست باشگاه ورزشي در جايي ثبت و ضبط بشود. ما از وزارت ورزش مجوزِ تأسيس گرفته‌ايم و با همان مجوز داريم كارمان را انجام مي‌دهيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اطلاقش اين‌طور نيست.


آقاي اعرافي ـ ما مي‌گوييم اين بند ابهام دارد.


آقاي ره‌پيك ـ طرف مي‌گويد ما از وزارت ورزش مجوز گرفته‌ايم. اصلاً خيلي از شركت‌ها نه جا دارند و نه مكان دارند. آنها فقط يك مجوز ثبتِ شركت مي‌گيرند؛ يعني اسمشان شركت است، ولي كار خودشان را مي‌كنند.


آقاي كدخدائي ـ يعني اين شركت‌ها فقط به شكل كاغذي وجود دارند.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقا، در مورد فرمايش آقاي ره‌پيك رأي بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ خب، اين بند از چه جهت ابهام دارد؟ از جهت اينكه ماهيت حقوقي اين مؤسسات مشخص نيست؟ درست است؟


آقاي ره‌پيك ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه بند (چ) را از جهت اينكه ماهيت حقوقي اين مؤسسات ورزشي يا باشگاه‌هاي ورزشي مشخص نيست، داراي ابهام مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند. چهار رأي دارد. سراغ بند بعدي برويم.


آقاي موسوي ـ مشخص نبودن آن ضوابط باشگاه‌هاي ورزشي، ايراد ندارد؟


آقاي ره‌پيك ـ چه مي‌فرماييد؟


آقاي اعرافي ـ ايشان در مورد آن قسمت نظري دارند.


آقاي ره‌پيك ـ [مجمع مشورتي حقوقي] يك نكته‌ي ديگر هم در مورد ذيل اين بند گفته بود. از نظر مجمع حقوقي، عبارت «مطابق ضوابط فني و عمومي تعيين‌شده» يك ابهامي داشت. عبارت «ضوابط عمومي» از جهت اصل (85) قانون اساسي اشكال دارد يا‌ حداقل ابهام دارد.[10] اين عبارت گفته است: «در يك يا چند رشته ورزشي مطابق ضوابط فني و عمومي.» خب، «ضوابط عمومي» يعني چه؟


آقاي آملي لاريجاني ـ به اين مطلب ابهام بگيريد كه ما نمي‌دانيم مقصود از اين ضوابط، ضوابطِ در حد قانون است يا شامل ضوابطِ پايين‌تر از قانون هم است. اگر اين ابهام را بگيريد، ما هم رأي مي‌دهيم.


آقاي موسوي ـ حالا اگر ضوابط فني هم درست باشد، ولي ضوابط عمومي ابهام دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا اين عبارت چه اشكالي دارد؟ اين مي‌گويد كه باشگاه ورزشي مطابق با ضوابط عمومي تشكيل بشود.


آقاي كدخدائي ـ خب، ايراد مجمع حقوقي اين است كه چه كسي ضوابط عمومي را تعيين مي‌كند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ اين بند نگفته است كه چه كسي اين ضوابط را تعيين بكند.


آقاي ره‌پيك ـ عبارت «ضوابط فني و عمومي تعيين‌شده» را گفته است: خب، اين ضوابط تعيين‌شده چيست؟


آقاي مدرسي يزدي ـ «تعيين‌شده» يعني در قانون تعيين شده است.


آقاي ره‌پيك ـ اين قانون كجا است؟ ما چنين قانوني نداريم. حاج‌آقا، چنين قانوني نداريم.


آقاي مدرسي يزدي ـ جواب اين سؤال كه معلوم است.


آقاي آملي لاريجاني ـ ضوابط تعيين‌شده يعني ضوابطي كه وزارتخانه مي‌گذارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ اگر تعيين اين ضوابط در قالب آيين‌نامه باشد، تهيه‌ي آن به‌عهده‌ي هيئت دولت است و اگر در قالب قانون باشد، به‌عهده‌ي قانون‌گذار است.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، ممكن است بگويند منظور، ضوابطي است كه وزارت ورزش تعيين مي‌كند.


آقاي اعرافي ـ اين بند كه نگفته است قانون اين ضوابط را تعيين كند.


آقاي مدرسي يزدي ـ اگر ضابطه‌اي تأييد شده باشد، يعني از طرف مرجع صلاحيت‌دار تأييد شده است، نه از طرف مرجع بي‌صلاحيت. ضوابط تعيين‌شده يعني اين.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين بند كه عبارت «تأييدشده» را ندارد.


آقاي كدخدائي ـ چرا؛ ادامه‌اش دارد. عبارت «عمومي تعيين‌شده» را مي‌گويد.


آقاي آملي لاريجاني ـ «تعيين‌شده»، نه تأييدشده. در اينجا عبارت «تعيين‌شده» آمده است. خب، وزارت ورزش اين ضوابط را تعيين مي‌كند.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، گفته است كه اين ضوابط تعيين شده است ديگر، نه اينكه من اين ضوابط را معين بكنم.


آقاي آملي لاريجاني ـ چرا؛‌ وزارتخانه اينها را تعيين مي‌كند.


آقاي مدرسي يزدي ـ «تعيين‌شده» يعني يك مرجع صلاحيت‌دار اينها را تعيين بكند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، وزارتخانه اينها را تعيين مي‌كند.


آقاي ره‌پيك ـ اين بند مي‌گويد كه اين ضوابط تعيين شده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، بله ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ اين يعني وزارتخانه اينها را تعيين كرده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب بله، وزارتخانه اينها را تعيين كرده است. اين بند كه «تأييدشده» را نگفته است.


آقاي صادقي‌مقدم ـ ماده (4) اين مصوبه، وظايف وزارت ورزش را تعيين كرده است.


آقاي ره‌پيك ـ بله، ماده (4) در اين مورد است.


آقاي كدخدائي ـ خب، اگر در مورد وظايف وزارت ورزش مشكلي باشد، به آن ماده ايراد مي‌گيريم.


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله، اگر چارچوب‌هايي كه در آن ماده براي وزارت ورزش آمده است در حد قانون‌گذاري باشد، مي‌توانيد به آنها ايراد بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ بله، به آن ماده ايراد مي‌گيريم.


آقاي ره‌پيك ـ ما به آنجا هم ايراد گرفته‌ايم، ولي اين بند هم كه در خصوص باشگاه است، ايراد دارد.


آقاي اعرافي ـ اگر ابهام ذيلِ اين بند مطرح باشد، ما هم رأي مي‌دهيم.


آقاي موسوي ـ ببينيد؛ اين ذيل دو تا قسمت دارد؛ يكي از آنها «ضوابط فني» است كه حالا مي‌گوييم ايراد ندارد، ولي [«ضوابط عمومي» اطلاق دارد و] وزارتخانه بعداً با توجه به آن، هر كاري كه مي‌خواهد، مي‌كند.


آقاي ره‌پيك ـ حالا چه اشكالي دارد كه اين تعريف يك مقداري واقعاً‌ منضبط بشود؟ باشگا‌ه‌هاي ورزشي الآن واقعاً انضباطي ندارند. خب، چه اشكالي دارد كه اينها ضابطه‌مند بشوند؟


آقاي كدخدائي ـ خب، آقاياني كه عبارت «ضوابط فني و عمومي» را در بند (چ)، مغاير اصول (85) و (138) مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اين ابهام را بگيريد كه آيا تعيين اين ضوابط در حد قانون‌گذاري است و مربوط به مجلس است يا نه. مثلاً اين‌طور ابهامي بگيريد.


آقاي مدرسي يزدي ـ مي‌خواهيد ابهام بگيريد كه اين ضوابط توسط چه مرجعي تعيين شده است؟


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، اين ضوابط توسط چه مرجعي تعيين شده است؟


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه در واقع اين «ضوابط فني و عمومي تعيين‌شده» را از جهت مرجعِ تعيين داراي ابهام مي‌دانند، بفرمايند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نگوييد «ضوابط فني» ابهام دارد. تعيين ضوابط فني با خود وزارت ورزش است ديگر.


آقاي موسوي ـ فقط «ضوابط عمومي» را بگوييد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، ضوابط عمومي را بگوييد.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه ضوابط عمومي را از جهت مرجعِ تعيين، داراي ابهام مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند. اين ابهام، پنج رأي دارد. دو تا رأي ديگر مي‌خواهيم.


آقاي موسوي ـ حاج‌آقا، وزارتخانه همه كاري مي‌كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ رئيسِ مُبهِمين به اين ابهام رأي نمي‌دهد. چه‌كار كنيم؟!


آقاي موسوي ـ خلاصه اينجا است كه شما بايد اقدام كنيد و جدي تصميم بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ خب، بند (ح) را بخوان.


آقاي اعرافي ـ ولي بند (چ) ابهام دارد.


منشي جلسه ـ «ح- اتحاديه باشگاه‌هاي ورزشي: شخصيت حقوقي مستقل و غير انتفاعي متشكل از باشگاه‌هاي ورزشي است كه با هدف نظارت و تأمين حقوق صنفي اعضاء در كليه زمينه‌هاي ورزشي به غير از ورزش حرفه‌اي، با مجوز وزارت، ايجاد و فعاليت مي‌كند.»


آقاي كدخدائي ـ ايراد اين بند را بفرماييد. اين هم ابهام دارد؟


منشي جلسه ـ در مورد اين بند نكته‌اي نيست. بقيه‌ي بندها را بخوانيم؟


آقاي آملي لاريجاني ـ چرا؛ در مورد اين هم ابهام هست. چه ابهامي دارد؟


آقاي كدخدائي ـ [اعضاي مجمع مشورتي حقوقي به بند] (ح) هم ابهام دارند ديگر. آنها در اين باره گفته‌اند: «بند (ح)- ابهام: در اين بند، «اتحاديه باشگاه‌هاي ورزشي» تعريف شده و هدف از تشكيل آنها مشخص شده است، لكن اگر چه بر مستقل بودن اين اتحاديه تصريح شده است، اما اولاً معلوم نيست نسبت اين اتحاديه‌ها با فدراسيون‌ها و اتحاديه‌هاي صنفي چيست. ثانياً مشخص نيست اين اتحاديه‌ها تحت چه ضوابطي مجوز فعاليت خواهند گرفت و بررسي صلاحيت و نظارت بر آنها مطابق چه سازوكاري خواهد بود.»[11] آقاي ره‌پيك، اگر شما در مورد اين بند توضيح بيشتري داريد، بفرماييد.


آقاي ره‌پيك ـ نه، حالا آقايان به طريق اولي به ابهام اين بند رأي نمي‌دهند.


آقاي مدرسي يزدي ـ عيب ندارد. [شما مطلبتان را بفرماييد.]


آقاي يزدي ـ حالا براي ايجادِ اتحاديه‌ي باشگاه‌هاي ورزشي از كجا مجوز مي‌گيرند؟


آقاي صادقي‌مقدم ـ از وزارت ورزش مجوز مي‌گيرند.


آقاي ره‌پيك ـ بله، ايجادِ آن با مجوز وزارت ورزش است. وزارتخانه براي اين كار مجوز مي‌دهد. وزارت ورزش مجوز مي‌دهد.


آقاي اعرافي ـ چه كسي شخصيت حقوقي‌اش را تعيين مي‌كند؟


آقاي ره‌پيك ـ اين بند در مورد شخصيت حقوقي اتحاديه كه گفته است مستقل و غير انتفاعي است. اين بند شخصيت حقوقي اتحاديه را توضيح داده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين بند هم به عنوان قانون دارد اين مطلب را مي‌گويد ديگر. اين مطلب كه عيبي ندارد.


آقاي يزدي ـ الآن و قبل از اينكه اين مصوبه بخواهد تصويب بشود، براي ايجاد اتحاديه از چه كسي مجوز مي‌گيرند؟


آقاي كدخدائي ـ از هيچ جا. اصلاً ما قبلاً وزارتخانه‌ي ورزش نداشتيم. وزارتخانه‌ي ورزش تازه تشكيل شده است.


آقاي يزدي ـ يعني واقعاً همين تشكيلات ورزشي كه حتي ورزشكار به مسابقات خارجي اعزام مي‌كنند، [تا حالا متولي مشخصي نداشته است.]


منشي جلسه ـ آنها فدراسيون دارند.


آقاي ره‌پيك ـ حاج‌آقا، اعزام ورزشكاران به مسابقات به‌عهده‌ي فدراسيون‌هاي ورزشي است.


آقاي يزدي ـ حالا اين همه دعوا در روزنامه‌ها [سر مسائل ورزشي وجود دارد.]


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، فدراسيون‌هاي ورزشي خودشان اساسنامه دارند.


منشي جلسه ـ فدراسيون‌ها ورزشكاران را به مسابقات اعزام مي‌كنند.


آقاي كدخدائي ـ فدراسيون‌ها خودشان اساسنامه دارند.


آقاي ره‌پيك ـ حاج‌آقا، قبل از اينكه وزارتخانه‌ي ورزش و جوانان تشكيل بشود، دو تا سازمان وجود داشته است؛ سازمان تربيت بدني و سازمان ملي جوانان. آنها خودشان قانون داشتهاند.[12] اين دو بر اساس قانون با هم ادغام شده‌اند.[13] اين سازمان‌ها وظايفي را انجام مي‌دادند. حالا وزارت ورزش هم وظايف آن سازمان‌ها را انجام مي‌دهد.


آقاي كدخدائي ـ خب، اگر آقايان در مورد اين ابهام هم نظر دارند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي موسوي ـ به مجلس بگوييم طبق چه ضوابطي به اتحاديه‌ي باشگاه‌هاي ورزشي مجوز مي‌دهند. اين را مشخص كنيد.


آقاي كدخدائي ـ خب، ابهام بندِ قبلي پنج تا رأي داشت. اين هم رأي ندارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ آخر اين بند روشن‌تر از بند قبلي است.


آقاي ره‌پيك ـ بله، اشكالِ اين كمتر از آن است.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين بند مي‌گويد كه همه‌ي باشگاه‌ها با هم جمع مي‌شوند و يك اتحاديه درست مي‌كنند. خب، اين كار چه اشكالي دارد؟ ما داريم به هر حرف خوبي اشكال مي‌گيريم.


آقاي ره‌پيك ـ ما هم گفتيم كه ابهام اين بند به طريق اولي رأي نمي‌آورد ديگر.


آقاي كدخدائي ـ آقا، بند بعدي را بخوانيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ آقا، اشكال اين بند بيشتر از قبلي است. ببينيد؛ آن بند عبارت «مطابق ضوابط فني و عمومي تعيين‌شده» را گفته بود. ما هم گفتيم انصراف قطعيِ كلمه‌ي «تعيين‌شده» به جايي است كه مرجعِ صلاحيت‌دار، اين ضوابط را تعيين كرده است، اما اين بند اصلاً عبارت «با رعايت ضوابط فني و عمومي» را ندارد.


آقاي كدخدائي ـ اين بند گفته است كه كار اتحاديه‌ي باشگاه‌هاي ورزشي نظارت است.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، باشد. «تأمين حقوق صنفي» هم به عنوان يكي از اهداف اين اتحاديه ذكر شده است. علاوه بر نظارت، اين تأمين هم هست. اين نظارت و تأمين بايد در چارچوب قوانين و مقررات باشد.


آقاي كدخدائي ـ خود اتحاديه‌ي باشگاه‌هاي ورزشي، اتحاديه‌ي صنفي است. اين مثل اتحاديه‌ي صنف سماورسازها است.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، باشد.


آقاي كدخدائي ـ اين اتحاديه هم مثل همان اتحاديه‌هاي ديگر است.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، به هر حال ببينيد؛ در مصوبات معمولاً اين‌طور مي‌نويسند كه نهادها طبق قوانين و مقررات به وظايفشان عمل كنند. اما اين بند اتحاديه‌ي باشگاه‌هاي ورزشي را آزاد گذاشته است و فقط گفته است با مجوز وزارت ورزش ايجاد مي‌شود و فعاليت مي‌كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ عدم اشاره‌ي اين بند به رعايت قوانين و مقررات، اشكالي به وجود مي‌آورد؟ نه.


آقاي مدرسي يزدي ـ اشكالش اين است كه اطلاقش حتي شامل آن وقتي كه تشكيل اتحاديه خلاف قانون باشد هم مي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ اجازه بدهيد، كسي نمي‌تواند بر خلاف قانون، اتحاديه ايجاد كند.


آقاي مدرسي يزدي ـ نمي‌توانند؟ چطور نمي‌توانند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ اجازه بدهيد من يك توضيحي بدهم. ببينيد؛ خب، معلوم است كه تشكيل اتحاديه همين‌طوري نيست. ببينيد؛ وقتي كه يك شخصيت حقوقي را تشكيل مي‌دهند، فعاليت او بايد تحت ضابطه و قانون باشد. يعني او كارش را از هر كجا كه اطلاقات ادله در بر بگيرد، شروع مي‌كند و انجام مي‌دهد و الّا نمي‌تواند كاري بكند. من مي‌خواهم بگويم اصل كلي براي حركت‌هايي كه يك شخصيت حقوقي مي‌خواهد انجام بدهد، بر منع است، مگر اينكه تجويزي براي او آمده باشد. تجويز در قوانين و ضوابط مي‌آيد، ولي اين بند هيچ چيزي در اين باره نگفته است. بنابراين مي‌خواهم بگويم اصل اولي بر اين است كه شخصيت حقوقي نمي‌تواند كاري بكند.


آقاي جنتي ـ در اين صورت ديگر لغوش كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، ببينيد؛ پس چرا بند بالايي گفت باشگاه ورزشي مطابق ضوابط فني و عمومي ايجاد مي‌شود؟


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، چون آنجا اين‌طور گفته بود، ما به آن اشكال گرفتيم.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، آن بند اشكال ندارد. آنجا واقعاً از اين جهت اشكال نداشت؛ چون گفته بود: باشگاه‌ها مطابق ضوابط فني و عمومي تأسيس مي‌شوند.


آقاي آملي لاريجاني ـ بند قبلي گفته بود ضوابط فني و عمومي تعيين‌شده است؛ به همين خاطر ابهام داشت كه شايد وزارتخانه بخواهد اين ضوابط تعيين‌شده را بگويد.


آقاي مدرسي يزدي ـ ضوابط تعيين‌شده يعني ضوابطي كه از طرف مرجع صلاحيت‌دار تعيين شده است. ولي اين بند كه هيچ چيزي در اين باره نگفته است، به طريق اولي اطلاق دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ اگر قانون درباره‌ي وظايف اتحاديه هيچ چيزي نگويد، اين اتحاديه نمي‌تواند كاري بكند.


آقاي مدرسي يزدي ـ اين بند به طريق اولي اطلاق دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقاي مدرسي، ببينيد؛ شركت‌ها به حسب قانون تشكيل مي‌شود. شركت به عنوان يك شخصيت حقوقي نمي‌تواند كاري بكند، مگر آنچه را كه قانون تجويز كند. او از پيش خودش نمي‌تواند برود و فعاليت بكند. اين بند هم نگفته است كه اتحاديه‌ي باشگاه‌هاي ورزشي بايد چه‌كار بكند.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا مي‌گويند اين مصوبه مخصِّص ساير قوانين و مقررات مربوطه است. مي‌گويند معناي قانون عام و خاص، همين است. مي‌گويند ما قوانين عام و خاص داريم. آن قوانين عام است و اين مصوبه اخص است؛ پس اين حاكم بر آنها است.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقاي مدرسي، عنايت بفرماييد.‌ زماني اين مصوبه اخص است كه بگويد اين اتحاديه بايد چه‌كار بكند، اما اين بند كه اين را نگفته است.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، اين بند گفته است كه اتحاديه چه‌كار بكند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، نگفته است.


آقاي مدرسي يزدي ـ چرا ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين گفته است كه هدف از ايجاد اتحاديه نظارت است، نه اينكه هر كاري دلش بخواهد مي‌تواند بكند.


آقاي مدرسي يزدي ـ گفته است كه هدف از ايجاد آن، تأمين حقوق صنفي و نظارت است و با مجوز وزارت ورزش هم ايجاد مي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ شما در اكثر جاها ديده‌ايد كه چطور هدف‌گذاري مي‌كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ به هر حال اگر بند قبلي ابهام دارد، اين بند اَبهم است. در ابهام داشتن اين بند شكي نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ خيلي خب، شما نه به ابهام آنجا رأي مي‌دهيد و نه به ابهام اينجا رأي مي‌دهيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، به ابهام اين بند رأي مي‌دهم. حتي اگر به اينجا اشكال هم بكنيد، من هم اشكال مي‌گيرم.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب.


آقاي آملي لاريجاني ـ خيلي خب.


آقاي كدخدائي ـ آقايان، مي‌خواهيد به اين بند ابهام بگيريم؟


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، ابهام بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه بند (ح) را از جهت عدمِ تعيين صلاحيت‌هاي اتحاديه‌ي باشگاه‌هاي ورزشي داراي ابهام مي‌دانند، بفرمايند.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه.


آقاي موسوي ـ ضوابطش مشخص نيست.


آقاي مدرسي يزدي ـ آهان، قيدي ندارد.


آقاي ره‌پيك ـ بگوييم از جهت عدمِ تعيين ضوابطِ حاكم بر فعاليت اتحاديه‌ها، ابهام دارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، اين بند قيد «مقررات و قوانين» را نگفته است.


آقاي يزدي ـ مگر اتحاديه‌ي باشگاه‌ها مركب از واحدهاي مختلف باشگاهي نيست؟


آقاي مدرسي يزدي ـ باز اين اتحاديه خودش يك شخصيت سوم است. اين هم شخصيت جديدي دارد؛ يعني دوباره يك شخصيت جديدي پيدا مي‌شود.


آقاي يزدي ـ هر كدام از باشگاه‌هاي ورزشي ضوابط معيني دارند. اتحاديه هم شامل مجموع باشگاه‌ها است.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، اتحاديه كه مجموعه‌ي اينها نيست. اتحاديه خودش يك شخصيت جديد است.


آقاي آملي لاريجاني ـ نمي‌شود اتحاديه صرف يك مجموعه باشد.


آقاي يزدي ـ ولي معناي اتحاديه همين است.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، اتحاديه خودش حاكم و ناظر بر باشگاه‌ها است.


آقاي اعرافي ـ اتحاديه خودش شخصيت جديدي است.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، شخصيت جديدي است.


آقاي ره‌پيك ـ مثلاً باشگاه‌هاي فوتبال جمع مي‌شوند و يك اتحاديه درست مي‌كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، اين يك چيز جديدي مي‌شود ديگر.


آقاي كدخدائي ـ يا كانون وكلا جمع شدند و اسكودا [= اتحاديه‌ي سراسري كانون‌هاي وكلاي دادگستري ايران] زدند.


آقاي مدرسي يزدي ـ چه زدند؟


آقاي كدخدائي ـ اسكودا.


آقاي مدرسي يزدي ـ اسكودا چيست؟


آقاي كدخدائي ـ اتحاديه‌ي كانون‌هاي وكلا است.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقا، در مورد اين ابهام رأي بگيريد. آقا، اين بند ابهام دارد. رأي بگيريد.


آقاي مدرسي يزدي ـ آقا، اين بند به شدت ابهام دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ خيلي خب.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه با ابهام اين بند موافق هستند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي آملي لاريجاني ـ خود صاحب حُلّه، حُلّه را رها كرده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه.


آقاي ره‌پيك ـ ما به اين ابهام رأي مي‌دهيم، ولي من گفتم كه رأي ابهام اين بند كمتر از بند قبلي است.


آقاي كدخدائي ـ ابهام بند (ح) سه رأي دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ خيلي خب.


آقاي ره‌پيك ـ آيت‌الله مدرسي ديگر به ابهام رأي نمي‌دهد، بلكه به اَبهم رأي مي‌دهد.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا كه نشد به اين بند هم ابهام بگيريم.


آقاي كدخدائي ـ خب، بند (خ) را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «خ- شايستگي فني - حرفه‌اي: مجموعه‌اي از دانش،‌ مهارت، توانايي ورزشي و نگرش كسب‌شده از طريق آموزش و تجربه كاري كه براي صلاحيت انجام يك حرفه ورزشي لازم است.


د- منش پهلواني: بهره‌مندي از توانمندي‌هاي جسماني در كنار توجه به ارزش‌هاي اخلاقي، معنوي و اعتقادي است كه مبناي رفتار و عمل فرد محسوب مي‌شود.


ذ- خيّرين ورزشيار: اشخاص حقوقي و حقيقي كه نسبت به تأمين تمام يا بخشي از هزينه احداث يا تجهيز مكان ورزشي و حمايت از فعالان و نهادهاي ورزشي اقدام مي‌كنند.»


آقاي آملي لاريجاني ـ اين بند هم ابهام دارد؛ چون نگفته است چه ضابطه‌اي است. آخر اين حرف‌ها درست نيست. الآن اين بند ابهام دارد. اين نگفته است كه خيرين ورزش‌يار بر چه اساسي و با چه ضوابطي اقدام مي‌كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ ببينيد؛ اين بند نگفته است كه خيرين با مجوز وزارت ورزش اقدام كنند.


آقاي كدخدائي ـ آقا، بند (ر) را بخوانيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ انگار شما توجه نمي‌كنيد. اين نگفته است كه كار خيرين با مجوز وزارت ورزش باشد.


آقاي آملي لاريجاني ـ مجوز غير از ضوابط است.


آقاي مدرسي يزدي ـ يعني وزارت ورزش آزاد است كه هر مجوزي خواست، بدهد؟!


آقاي آملي لاريجاني ـ مجوز دادن غير از ضوابط و قوانيني است كه خيرين بر اساس آن كار مي‌كنند. در بندهاي بالا هم داشتيم كه انجام برخي از امور با مجوز وزارت ورزش است.


آقاي مدرسي يزدي ـ بنويسيد بحث اخذ مجوز را در اين بند هم بنويسند. اين را هم بنويسيد. بايد اين مطلب را هم بنويسند.


آقاي كدخدائي ـ آقا، بند «ر- مكان ورزشي خيّرساز» را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «ر- مكان ورزشي خيّرساز: مكان ورزشي كه حداقل نيمي از هزينه‌هاي احداث آن توسط خيّر يا خيّرين تأمين شده باشد.


ز- جوان: به فردي اطلاق مي‌شود كه در رده سني مصوب شوراي عالي جوانان قرار دارد.»


آقاي كدخدائي ـ در اينجا «جوان» را هم تعريف كرده‌اند.‌ جالب است.


منشي جلسه ـ «ژ- خانه‌هاي جوانان: مراكزي كه براي حفظ و ارتقاي هويت ديني، ملي و انقلابي جوانان و مشاركت، تمرين و توانمندسازي اجتماعي و آموزش و مهارت زندگي و نشاط و شادابي جوانان در چهارچوب مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي ايجاد و فعاليت مي‌كنند.»


آقاي مدرسي يزدي ـ ببخشيد؛ لايحه‌ي دولت توسط مجلس دست‌كاري نشده است كه مغاير اصل (75) قانون اساسي بشود؟ حواستان به اين موضوع است؟


آقاي موسوي ـ بعضي جاهاي آن دست‌كاري شده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ پس به اين موضوع يك توجهي بفرماييد.


آقاي آملي لاريجاني ـ در چه حد دست‌كاري شده است؟


آقاي مدرسي يزدي ـ معلوم است كه اجراي بعضي از اين بندها براي دولت هزينه دارد.


منشي جلسه ـ «س- امور جوانان: به فعاليت‌هاي مربوط به هماهنگي ابعاد هويتي جوانان در عرصه‌هاي ديني، انقلابي، ملي، اشتغال، علم و فناوري، جامعه‌پذيري، خانواده و ازدواج،‌ سرمايه اجتماعي، مسئوليتپذيري، مشاركت اجتماعي و مسائل نوپديد جوانان اطلاق مي‌شود.»


آقاي ره‌پيك ـ به خاطر ابهامي كه اين تعريف دارد، احكامي كه بعداً در اين مصوبه در مورد جوانان مي‌آيد هم مشكلاتي ايجاد مي‌كند. البته خود اين تعريف هم اشكالاتي دارد. اين بند گفته است كه امور جوانان به فعاليت‌هاي مربوط به هماهنگي ابعاد هويتي جوانان در عرصه‌هاي ديني، انقلابي، ازدواج و ... اطلاق مي‌شود. مگر امور جوانان به فعاليت‌هاي مربوط به هماهنگي اطلاق مي‌شود؟


آقاي آملي لاريجاني ـ اين تعريف چه اشكالي دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ خب، «امور» به فعاليت‌ها تعريف مي‌شود؟


آقاي آملي لاريجاني ـ در زبان عربي، لفظ «امر» به شيء، فعل و همه‌ي اينها اطلاق مي‌شود.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي ره‌پيك ـ «فعاليت‌هاي مربوط به هماهنگي»، تعريف امور جوانان مي‌شود؟


آقاي آملي لاريجاني ـ اگر ده دفعه‌ي ديگر هم سؤال كنيد، من مي‌گويم بله.


آقاي ره‌پيك ـ خب، نه ديگر؛ اين كه تعريف امور جوانان نمي‌شود، ولي شما مي‌گوييد مي‌شود.


آقاي كدخدائي ـ خب، ماده (3) را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «ماده 3- اهداف تشكيل وزارت به شرح زير است:


الف- ورزش


1- توسعه و تعميم ورزش همگاني


2- توسعه و ارتقاي ورزش قهرماني


3- ساماندهي و گسترش ورزش حرفه‌اي


4- حمايت و تقويت ورزش تربيتي


5- توسعه و تقويت ورزش بانوان


6- تحكيم و تقويت معنويت و ارزش‌هاي اخلاقي و منش پهلواني در ورزش مبتني بر فرهنگ اسلامي - ايراني


7- ارتقاء و ترويج شايستگي‌هاي فني - حرفه‌اي در جامعه ورزش ...»


آقاي اعرافي ـ در واقع اين ماده اولين جاي اين مصوبه است كه اطلاقش محل بحث است ديگر. توسعه و تعميم ورزش قهرماني، حرفه‌اي و غيره ممكن است در جاهايي با قوانين و مقررات اسلام تضاد داشته باشد؛ به همين دليل اطلاق اينها محل بحث است ديگر.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، جزء (6) اين بند براي جلوگيري از اطلاق، كفايت نمي‌كند؟ مي‌گويد: «6- تحكيم و تقويت معنويت و ارزش‌هاي اخلاقي و منش پهلواني در ورزش مبتني بر فرهنگ اسلامي - ايراني.»


آقاي آملي لاريجاني ـ اين خودش يك بند از اين ماده است.


آقاي اعرافي ـ بله، اين يك بند است و قسيم بقيه‌ي بندها است. ما مي‌گوييم اين بند، مقيِّد ساير بندها نيست؛ لذا اطلاقات ساير بندها اشكال دارد.


آقاي يزدي ـ يا مثلاً بند (5) كه مي‌گويد: «5- توسعه و تقويت ورزش بانوان.»


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ [حاج‌آقاي آملي لاريجاني،] شما هم يك مطلبي داريد؟ چه داريد؟ تذكر داريد؟


آقاي آملي لاريجاني ـ مثلاً توسعه و تقويت ورزش همگاني نبايد طوري باشد كه منافي ارزش‌هاي انقلاب باشد يا منافي ارزش‌ها يا احكام اسلامي باشد.


آقاي اعرافي ـ بله، در واقع همان اشكالِ اطلاق داشتن، به اين بند هم گرفته بشود و بعد به مجلس پيشنهاد اضافه كردن يك بند [با موضوع رعايت كردن ارزش‌هاي اسلام و انقلاب،] داده بشود.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ حالا چه بگوييم؟


آقاي آملي لاريجاني ـ بايد به اطلاق اين ماده اشكال بگيريم.


آقاي كدخدائي ـ چه اشكالي بگيريم؟


آقاي اعرافي ـ اطلاق اين بندها از نظر رعايت مقررات شرعي و شئون انقلاب اشكال دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله ديگر.


آقاي موسوي ـ حد و حدودهاي «توسعه» كه در برخي از اين جزءها آمده است، چيست؟


آقاي صادقي‌مقدم ـ اگر قيدِ رعايت ارزش‌هاي اسلام و انقلاب در صدر اين ماده بيايد، اين ماده درست مي‌شود.


آقاي مدرسي يزدي ـ در اين ماده بگويند كه اهداف وزارت در همه‌ي اين موارد بايد بر اساس موازين اسلامي باشد.


آقاي آملي لاريجاني ـ يا بگوييم اطلاق اهداف نسبت به مواردي كه خلاف باشد، اشكال دارد.


آقاي اعرافي ـ اين اهداف اشكال دارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا ممكن است مجلس بگويد كه اينها اطلاق ندارد.


آقاي اعرافي ـ نه، دارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ ولي ما مي‌نويسيم كه اطلاق دارند.


آقاي آملي لاريجاني ـ آخر اين ماده در مقام تعريف است ديگر؛ لذا ممكن است بگويند اگر تعريف اطلاق نداشته باشد، به درد نمي‌خورد.


آقاي اعرافي ـ بله ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ اينها بايد در تعريف يك چيزي بگويند كه بتوانند در همه جا از آن استفاده كنند. مثلاً ممكن است بگويند كه اين اهداف از امور خلاف شرع منصرف است. ممكن است بگويند منصرف است.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقاي اعرافي،‌ اين‌طور نيست كه جزء (6) از بقيه‌ي جزءهاي شش‌گانه يا هفتگانه‌اي كه مجلس در اينجا آورده است، جدا باشد. اين جداي از آنها است؟


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اين هم خودش يك جزء است آخر.


آقاي كدخدائي ـ «توسعه و تعميم ورزش همگاني» يعني توسعه‌اي كه «مبتني بر فرهنگ اسلامي- ايراني» باشد.


آقاي اعرافي ـ در صدر اين ماده آمده است كه اهداف تشكيل وزارت در حوزه‌ي ورزش، به شرح زير است. اين يعني هر كدام از اين اهداف مستقل از بقيه است.


آقاي آملي لاريجاني ـ مثلاً‌ عرض مي‌كنم كه ممكن است ما در مورد «توسعه و تقويت ورزش بانوان» اشكال كنيم يا هيچ چيز نگوييم. حالا اگر ما در اين باره هيچ چيزي نگوييم، ممكن است بعد بگويند كه مصداق اين بند، اين است كه بانوان ورزشكار در استاديوم تشويق بشوند.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ يا كساني به استاديوم بروند و آنها را تشويق بكنند.


آقاي آملي لاريجاني ـ زن‌ها خودشان تشويق مي‌شوند ديگر. حالا بالاخره ممكن است كه اين قيد را هم در مورد اين هدف بگويند.


آقاي يزدي ـ براي ورزش بانوان يك تشكيلاتي درست مي‌كنند.


آقاي كدخدائي ـ ببينيد؛ جزء (6) به صورت كلي گفته است: «6- تحكيم و تقويت معنويت و ارزش‌هاي اخلاقي و منش پهلواني در ورزش مبتني بر فرهنگ اسلامي - ايراني.»


آقاي آملي لاريجاني ـ الآن اين معنويت در ورزش هست. الآن اين هست، ولي مي‌خواهند آن را توسعه بدهند.


آقاي ره‌پيك ـ يعني جزء (6) هم‌عرض ساير اينها نيست،‌ بلكه خودش يك هدف كلي براي ورزش است.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله.


آقاي اعرافي ـ اين جزء بر جزءهاي ديگر حاكم نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ پس اين خودش يك چيز ديگر است.


آقاي مدرسي يزدي ـ تنافي ندارد كه اين بند منهاي مراتب آن بر ساير بندها هم حاكم باشد.


آقاي كدخدائي ـ اين احتمال ضعيف است.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقاي مدرسي، شما مي‌گوييد آن‌طور اشكال نگيريم. اگر بخواهيم بگوييم اين اهداف بايد منطبق باشند، بگوييم با چه چيزي منطبق باشند؟


آقاي مدرسي يزدي ـ اين اهداف واقعاً در معرض سوء استفاده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ پس همان  اشكال را بگوييم؛ بگوييم اين اهداف خلاف است.


آقاي اعرافي ـ حالا در مورد اطلاقشان رأي بگيريد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بايد همين را بگوييم؛ بگوييم اطلاقشان اشكال دارد.


آقاي اعرافي ـ آقاي كدخدائي، در مورد اطلاقشان رأي بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ خب، در مورد اطلاق بند (الف) ماده (3) رأي بگيرم؟ درست است؟


آقاي ره‌پيك ـ خب، ببينيد؛ اگر مي‌خواهيد اين‌طوري اشكال بگيريد، اين را در نظر بگيريد كه اينها اهداف وزارت ورزش است و بعد از اينها، وظايف آن هم آمده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ آن وظايف هم همين‌طور اشكال دارند.


آقاي اعرافي ـ بله، اين اشكال را در مورد آنها هم بگوييم.


آقاي ره‌پيك ـ بنابراين بايد اين اشكال را در يك جاي ديگر بگوييد؛ مثلاً اين را در مورد همان ماده (1) بگوييد.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا بگذاريد اين مصوبه را تا آخر بخوانيم. بعد يك بار ديگر برمي‌گرديم و اشكالاتش را مي‌نويسيم. يك‌وقت مي‌بينيد يك جاي مناسب‌تري هست كه مي‌گوييم اشكالات همه‌ي اين مواد را به عنوان يك بند در آنجا بياوريم.


آقاي اعرافي ـ ما كه آخر نمي‌دانيم مي‌خواهيم چه چيزي به مجلس پيشنهاد بدهيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ آخر همين اشكال كلي را در مورد اين مصوبه بياوريم و بگوييم.


آقاي اعرافي ـ اول اشكال اين جزءها را بگيريم و بعد هم پيشنهاد بدهيم كه يك ماده [با موضوع رعايت ارزش‌هاي اسلام و انقلاب اضافه كنند.]


آقاي مدرسي يزدي ـ اين‌طور نمي‌شود.


آقاي موسوي ـ چرا نمي‌شود؟


آقاي مدرسي يزدي ـ مثلاً من واقعاً به اين ماده اشكال نكنم و بروم؟! من به اين ماده اشكال نكنم؟!


آقاي اعرافي ـ حاج‌آقاي مدرسي، از شما بعيد است.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، آقاي مدرسي، شما تا به حال اين همه ابهام گرفتيد. اينجا جاي اشكال گرفتن به صورت كلي است.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي آملي لاريجاني ـ من واقعاً مي‌گويم كه به اين اهداف اشكال بگيريم؛ چون احتمال سوء استفاده از اينها وجود دارد. از اينها سوء استفاده مي‌شود.


آقاي ره‌پيك ـ ببينيد؛ مجلس در ماده (1) گفته است: «ماده 1- به منظور تحقق اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران در بخش ورزش و امور جوانان كشور، اهداف، وظايف و اختيارات وزارت ورزش و جوانان ... به شرح زير تعيين مي‌شود.» ما قيدِ لزوم رعايتِ ارزش‌هاي اسلام و انقلاب را به اين ماده بزنيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ يعني چه بگوييم؟


آقاي ره‌پيك ـ بگوييم اهداف، وظايف و اختيارات وزارت ورزش و جوانان با رعايت فلان ارزش‌ها باشد.


آقاي آملي لاريجاني ـ يا بگوييم اينها در چارچوب فلان ارزش‌ها باشد.


آقاي ره‌پيك ـ بله، اينها در چارچوب فلان ارزش‌ها تعيين مي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ بگوييم اينها در چارچوب احكام و اصول و ارزش‌هاي اسلامي و انقلابي باشد.


آقاي ره‌پيك ـ هم اهداف و هم اختيارات و هم وظايف وزارت ورزش در اين چارچوب باشد.


آقاي آملي لاريجاني ـ عبارت «در چارچوب» معنا دارد ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ بله، در چارچوب ارزش‌هاي اسلامي و انقلابي بودن، معنا دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، همين نظر خوب است. پس اين اشكال را همين‌طور ذكر كنيم و بگوييم كه اين قيد را در همان ماده (1) بياورند.


آقاي كدخدائي ـ اين ايراد را چگونه بگيريم؟


آقاي ره‌پيك ـ قيدِ لزوم رعايتِ ارزش‌هاي اسلام و انقلاب را به ماده (1) بزنيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ پيشنهاد آقاي ره‌پيك خوب است. اين قيد را به همان صدر ماده (1) كه عبارت «اهداف، وظايف و اختيارات وزارت ورزش و جوانان» را گفته است، بزنيم.


آقاي كدخدائي ـ اين همان چيزي است كه ما نوشتيم، ولي گفتيد فعلاً بماند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اين اشكال در مورد خود ماده (1) نوشته بشود.


آقاي ره‌پيك ـ بله، اين را در مورد ماده (1) بنويسيم.


آقاي كدخدائي ـ بله، قرار بود همين اشكال را هم در مورد ماده (1) بنويسيم.


آقاي اعرافي ـ همان تعبيري كه آورده‌ايد، در مورد ماده (1) درج بشود.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقاي دكتر، اين اشكال در مورد ماده (2) نيست، بلكه در مورد‌ ماده (1) است.


آقاي ره‌پيك ـ بله، در مورد ماده (1) است.


آقاي اعرافي ـ بله، اين براي ماده (1) است.


آقاي ره‌پيك ـ اين در چارچوب بودن براي آنجا است كه نوشته است اهداف، وظايف و اختيارات وزارت به شرح زير است.


آقاي اعرافي ـ بگوييم آن اهداف، وظايف و اختيارات، با رعايت احكام اسلام و انقلاب باشد.


آقاي كدخدائي ـ نه، ايشان ماده (3) را مي‌گويند.


آقاي ره‌پيك ـ نه، منظورمان ماده (1) است.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، منظورمان ماده (1) است.


آقاي ره‌پيك ـ ببينيد؛ همان صدر ماده (1) گفته است كه اهداف و وظايف و اختيارات وزارتخانه تعيين مي‌شود. ما قيد «در چارچوب ...» را بعد از عبارت «اهداف، وظايف و اختيارات» بياوريم.


آقاي كدخدائي ـ خب.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، همين خوب است.


آقاي اعرافي ـ بله، خوب است.


آقاي كدخدائي ـ در مورد اختيارات وزارت ورزش چه بگوييم؟


آقاي اعرافي ـ همان قيد رعايتِ احكام و ارزش‌هاي اسلام را بگوييم.


آقاي ره‌پيك ـ بگوييم اهداف، وظايف و اختيارات وزارت ورزش در چارچوب ارزش‌هاي فلان به شرح زير تعيين مي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، ما بايد اين مورد را به صورت اشكال بگيريم تا درستش كنند. اگر ما اين را به صورت پيشنهاد به مجلس بدهيم، معلوم نيست درستش كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله.


آقاي اعرافي ـ لذا بايد به اطلاق اين بندها اشكال بگيريم.


آقاي آملي لاريجاني ـ يعني بگوييم اطلاقشان درست نيست.


آقاي مدرسي يزدي ـ ادامه‌ي مصوبه را بخوانيم. بعدش اين اشكال را مي‌گوييم. بگوييم از باب اينكه بعضي از موارد اين مصوبه اطلاق دارد يا ابهام دارد، بايد اين قيد در ماده (1) گذاشته بشود تا اين قضيه حل بشود.


آقاي آملي لاريجاني ـ درست است.


آقاي مدرسي يزدي ـ اين پيشنهاد، بسيار خوب است. ماده (1)، پيشاني مصوبه است. اين اشكال، خيلي خوب است.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ هر كسي مي‌رود وزير ورزش بشود، اول بايد اين ماده را بخواند و بفهمد معنايش چيست.


آقاي كدخدائي ـ ما بايد اين را به عنوان ايراد بگيريم تا آقايان ماده (1) را اصلاح كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله.


آقاي اعرافي ـ بله، اين را به عنوان ايراد بگيريم.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب، بند بعدي ماده (3) را بخوانيد.


منشي جلسه ـ نتيجه چه شد؟


آقاي كدخدائي ـ بايد جلوتر برويم تا نتيجه معلوم بشود.


آقاي يزدي ـ حالا بايد به بندهايي كه تعيين تكليف شد، در ذيل اشكالِ ماده (1) اشاره كنيم.


آقاي مدرسي يزدي ـ بالاي مصوبه اين اقتضا را دارد كه اين اشكال را در آنجا بگوييم.


آقاي آملي لاريجاني ـ در مورد اين اشكال رأي بگيريد.


آقاي اعرافي ـ بله، رأي بگيريد ديگر.


آقاي كدخدائي ـ عرض كردم اگر بخواهيم رأي بگيريم، مثلاً بايد بگوييم اشكال از اين جهت است كه در واقع اصول و قواعد اسلام و ارزش‌هاي انقلاب در اين مصوبه رعايت نشده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ اين اصول و قواعد در بعضي از مواد اين مصوبه رعايت نشده است.


آقاي اعرافي ـ اطلاق موادي از اين مصوبه اشكال دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين اطلاق هم اشكال شرعي دارد و هم اشكال قانون اساسي دارد.


آقاي اعرافي ـ پيشنهاد ما هم اين است كه يك عبارت به ماده (1) اضافه شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ از جهت قانون اساسي هم اين اطلاقات مغاير بند (1) اصل (3) است.


آقاي كدخدائي ـ خب، آقايان فقهاي معظم از جهت شرعي به اين اشكال رأي بدهند.


آقاي آملي لاريجاني ـ ما كه رأي مي‌دهيم.


آقاي مدرسي يزدي ـ اگر مجلس خودش اين قيد را در يك جاي ديگر از مصوبه گفته باشد، اشكالي وجود ندارد. البته من يادم نيست كه گفته باشد. اين قيد را در جاي ديگري از مصوبه هم نديدم.


آقاي كدخدائي ـ اين اشكال چهار تا رأي دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ در مورد مغايرت اين اطلاقات با بند (1) اصل (3) قانون اساسي هم رأي بگيريد.


منشي جلسه ـ بند (1) اصل (3) مي‌گويد: «1- ايجاد محيط مساعد براي رشد فضائل اخلاقي بر اساس ايمان و تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي.»


آقاي كدخدائي ـ آقاياني هم كه به اين اطلاقات از جهت مغايرت با قانون اساسي رأي مي‌دهند، بفرمايند.


آقاي مدرسي يزدي ـ ماده (3) در مورد ورزش همگاني هم يك جزء دارد. قانون اساسي نسبت به ورزش همگاني قيدي ندارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ حالا اجازه بدهيد اول موضوع مربوط به ارزش‌هاي اخلاقي را درست كنيم.


آقاي كدخدائي ـ اين اشكال از جهتِ بند چندِ قانون اساسي بود؟ از جهت بند (1) اصل (3) بود. درست است؟


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، از جهت بند (1) اصل (3) بود.


آقاي ره‌پيك ـ اين اصل چند تا بند دارد؛ بندهاي مختلفي دارد.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني هم كه اين اطلاقات را با بند (1) اصل (3) قانون اساسي مغاير مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي آملي لاريجاني ـ اطلاق بعضي از مواد مصوبه مورد اشكال است.


آقاي ره‌پيك ـ بله، اطلاقشان مورد اشكال است.


آقاي موسوي ـ حاج‌آقا، اين اشكال از جهت قانون اساسي است.


آقاي مدرسي يزدي ـ يك جايِ قانون اساسي هم در مورد ورزش قيدي ندارد؟


آقاي آملي لاريجاني ـ شايد داشته باشد.


آقاي اعرافي ـ قانون اساسي يك بند در اين باره دارد. حالا بايد قانون اساسي را ببينيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، حالا بايد آن را ببينيم.


آقاي مدرسي يزدي ـ اين ماده در مورد ورزش همگاني مطلبي دارد. مي‌خواستم ببينم قانون اساسي هم در اين باره قيدي دارد يا نه. من كه يادم نيست. فعلاً چيزي هم ندارم كه جستجو كنم.


آقاي كدخدائي ـ حالا جلوتر برويم. گفتيم كه اطلاق برخي از مواد اين مصوبه از جهت اينكه اصول و قواعد اسلامي و انقلابي در آنها رعايت نشده است، اشكال دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ ايراد اين مصوبه، همين مي‌شود؛ ايرادش همين است كه الآن اصلاحش كرديم. ديگر نمي‌خواهد به اين ماده ايراد بگيريد؛ چون اگر ماده (1) را درست كنند، اين هم درست مي‌شود ديگر.


آقاي كدخدائي ـ خب، (ب) را بخوانيد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ اصل (30) قانون اساسي در مورد ورزش است.


آقاي ره‌پيك ـ نه، بند (3) اصل (3) در مورد «آموزش و پرورش و تربيت بدني» است.


آقاي اعرافي ـ نه حاج‌آقا، آن بند هم در مورد آموزش است. آن هم در مورد ورزش نيست.


آقاي كدخدائي ـ همين اشكالي كه گرفتيم، كافي است ديگر.


منشي جلسه ـ «ب- جوانان


1- ارتقاي هويت ديني، انقلابي و ملي جوانان


2- ارتقاء و تقويت سرمايه اجتماعي، مسئوليتپذيري، هويت و مشاركت همه‌جانبه جوانان


3- بهبود و اصلاح سبك زندگي جوانان منطبق بر ارزش‌هاي اسلامي - ايراني


4- توسعه مشاركت داوطلبانه مردمي در امور جوانان


5- اتخاذ سياست‌هاي حمايتي در جهت اشتغال و ازدواج جوانان.»


آقاي آملي لاريجاني ـ صبر كنيد. شايد جزء (4) از لحاظ عبارتي درست نباشد. اين جزء مي‌گويد: «4- توسعه مشاركت داوطلبانه ...» ولي اين نمي‌تواند هدف اين وزارتخانه باشد. به جاي توسعه مشاركت داوطلبانه بايد عبارت «تلاش براي توسعه ...» را بگوييم؛ چون هدف از تشكيل اين وزارتخانه كه توسعه‌ي مشاركت داوطلبانه نيست.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا تلاش براي توسعه هم در معناي اين جزء هست.


آقاي آملي لاريجاني ـ آخر اگر مشاركت، داوطلبانه باشد، مردم هم مي‌توانند بيايند مشاركت كنند و هم مي‌توانند نيايند.


آقاي كدخدائي ـ نه، منظور اين است كه وزارت ورزش، مشاركت‌هاي مردم را در امور جوانان توسعه بدهد و آنها را به اين كار تشويق بكند.


آقاي مدرسي يزدي ـ خيلي خب، توسعه يعني تشويق بكنند.


آقاي آملي لاريجاني ـ پس بايد تلاش براي توسعه را بگوييم ، نه اينكه خود توسعه را بگوييم.


آقاي مدرسي يزدي ـ مفاد اين جزء معلوم است.


آقاي ره‌پيك ـ حالا اگر وظايف وزارت ورزش را نگاه كنيد، آنها هم تقريباً مثل همين اهداف است.


آقاي آملي لاريجاني ـ آنها هم مثل همين‌ها است؟


آقاي ره‌پيك ـ وظايف و اهدافي كه در اين مصوبه آمده است، تقريباً‌ يكي است.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب، ماده (4) را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «ماده 4- وزارت به عنوان متولي اصلي ورزش و ساماندهي امور جوانان، وظايف و اختيارات زير را در تحقق مفاد ماده (3) اين قانون عهده‌دار بوده و كليه دستگاه‌هاي اجرايي موضوع ماده (5) قانون مديريت خدمات كشوري[14] و بخش‌هاي غير دولتي با رعايت كليه قوانين و مقررات كشور، مكلف به همكاري با وزارت در زمينه‌هاي ذيل مي‌باشند ...»


آقاي ره‌پيك ـ ما به اين ماده ابهام داريم. البته غير از ابهام، اشكال هم دارد. ببينيد؛ تعريفي كه ماده (2) از امور جوانان كرد، آن‌قدر كلي است كه همه‌ي مسائل كشور را در بر مي‌گيرد. بعد ماده (4) هم مي‌گويد كه وزارت ورزش به عنوان متولي اصلي ورزش و ساماندهي امور جوانان، وظايف زير را به‌عهده دارد و تمام دستگاه‌ها هم مكلف به همكاري با وزارت ورزش در اين زمينه‌ها هستند.


آقاي مدرسي يزدي ـ با توجه به اينكه ماده (2) گفت سازمان ملي جوانان، جوان را تعريف مي‌كند، اين اشكال، اشكال خوبي است.


آقاي ره‌پيك ـ نه، آن بند به يك مصوبه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي [= مصوبه تشكيل شوراي عالي جوانان مصوب 1/‏2/‏1371 شوراي عالي انقلاب فرهنگي] اشاره كرده است.


منشي جلسه ـ آن بند، شوراي عالي جوانان را گفته بود، نه سازمان ملي جوانان.


آقاي مدرسي يزدي ـ رياست شوراي عالي جوانان با كيست؟


منشي جلسه ـ با رئيس جمهور است.


آقاي ره‌پيك ـ شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي عالي جوانان را تأسيس كرده است.[15]


آقاي مدرسي يزدي ـ پس اشكال اين ماده مضاعف مي‌شود ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ اصلاً همه چيز در ذيل تعريف «امور جوانان» آمده بود.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، آن تعريف چه اشكالي دارد؟! حالا اگر مسائل جوانان را در كليه‌ي امور حساب كنند كه عيبي ندارد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ خيلي خب، اين ماده مي‌گويد كه دستگاه‌ها با رعايت قوانين و مقررات با وزارت ورزش همكاري كنند.


آقاي ره‌پيك ـ باشد؛ خود اين مصوبه هم تبديل به قانون مي‌شود ديگر. قوانين و مقررات مربوط به امور جوانان، همين است كه مجلس دارد در اين مصوبه مي‌نويسد ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين بحث، همان فرمايش شما است. ظاهراً بحث اين است كه بايد دفع دخل كنند تا مثلاً وزارت ورزش نيايد به بخش خصوصي الزامات غير قانوني بكند؛ چون اين ماده گفته است كه بخش غير دولتي هم با وزارت ورزش همكاري كند. به همين دليل ذيل اين ماده مي‌گويد كه اين همكاري «با رعايت كليه قوانين و مقررات كشور» باشد.


آقاي كدخدائي ـ دستگاه‌ها تا جايي كه اختيار دارند با وزرات ورزش همكاري مي‌كنند. در واقع وزارت ورزش بيشتر هماهنگ‌كننده‌ي بين دستگاه‌ها در امور ورزش و جوانان است.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، الآن اين شبهه در ذهن آقايان آمده بود كه اين ماده دارد الزاماتي براي دستگاه‌ها ايجاد مي‌كند. در حالي كه ذيل آن مي‌گويد همكاري آنها با وزارت ورزش در چارچوب قوانين و مقررات باشد.


آقاي اعرافي ـ بنابراين اين همكاري در چارچوب قانون است.


آقاي ره‌پيك ـ بعداً اين مصوبه هم تبديل به قانون مي‌شود.


آقاي صادقي‌مقدم ـ الآن اين ماده مي‌گويد ساير دستگاه‌ها مكلف به همكاري با وزارت ورزش هستند.


آقاي ره‌پيك ـ حاج‌آقا، بعداً اين مصوبه هم تبديل به قانون مي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين ماده مي‌گويد ساير دستگاه‌ها در چارچوب قوانين و مقررات مكلف به همكاري هستند.


آقاي ره‌پيك ـ خيلي خب، اين مصوبه هم بعداً تبديل به قانون مي‌شود. شما هم در اين مصوبه به صورت كلي و مبهم مي‌گوييد كه اداره‌ي امور جوانان به‌عهده‌ي وزارت جوانان‌ است.


آقاي آملي لاريجاني ـ وقتي اين ماده قيدِ در چارچوب قوانين و مقررات را مي‌گويد، اين همكاري محكوم آن قوانين و مقررات مي‌شود؛ يعني دستگاه‌ها با لحاظ قوانينِ حاكم با وزارت ورزش همكاري مي‌كنند.


آقاي ره‌پيك ـ خيلي خب، قانون حاكم چيست؟ قانون، همين مصوبه است كه گفته است وزارت ورزش متولي تمام فعاليت‌هاي مربوط به هماهنگي ابعادِ هويتي، ديني، انقلابي، اشتغال، فناوري و غيره جوانان است.


آقاي آملي لاريجاني ـ مي‌دانم؛ ولي در ماده (4) عبارت «با رعايت كليه قوانين و مقررات كشور» هم درج شده است.


آقاي ره‌پيك ـ خيلي خب، اين مصوبه هم بعداً قانون مي‌شود ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين مصوبه محكوم ساير قوانين است.


آقاي ره‌پيك ـ وزارت ورزش مي‌گويد من طبق اين مصوبه، متصدي امور جوانان در مسائل ازدواج و در مسائل ديني و انقلابي هستم.


آقاي آملي لاريجاني ـ وزارت ورزش اين مسئوليت را در چارچوب قوانين به‌عهده دارد.


آقاي كدخدائي ـ وزارت ورزش به فلان دستگاه مي‌گويد كه در زمينه‌ي امور جوانان با ما همكاري كن. اين چه اشكالي دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ خب، همين‌طور كه نمي‌شود دستگاه‌ها با او همكاري كنند. آقا، اول حدود اين همكاري معلوم بشود و بعد اينها با وزارت ورزش همكاري كنند. الآن درباره‌ي اين همكاري چه قانوني داريم؟ مثلاً شما بفرماييد كه در مورد همكاري در حوزه‌ي فناوري چه قانوني داريم؟ مثلاً چه قانوني داريم؟


آقاي آملي لاريجاني ـ شما نمي‌توانيد بخش خصوصي را الزام به همكاري با وزارت ورزش كنيد.


آقاي ره‌پيك ـ ما به بخش خصوصي كاري نداريم. بخش دولتي را مي‌گوييم.


آقاي آملي لاريجاني ـ ولي اين ماده مي‌گويد بخش‌هاي غير دولتي هم ملزم به همكاري با وزارت ورزش هستند. من بخش خصوصي را به عنوان مثال عرض كردم. من مي‌خواهم بگويم كه اين ماده گفته است همكاري دستگاه‌ها با وزارت ورزش در چارچوب قوانين و مقررات باشد.


آقاي ره‌پيك ـ اين ماده هم همكاريِ دستگاه‌هاي اجرايي را گفته است و هم بخش غير دولتي را گفته است.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، درست است.


آقاي ره‌پيك ـ همه مكلفند با اين وزارتخانه در زمينه‌هايي كه معلوم شده است، همكاري كنند.


آقاي كدخدائي ـ يعني دستگاه‌ها مكلفند در زمينه‌ي بندهاي (الف) و (ب) ماده (4) كه وظايف و اختيارات وزارت ورزش در آنها آمده است، با اين وزارتخانه همكاري كنند.


آقاي اعرافي ـ ببينيد؛ مثلاً آن معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري در حوزه‌ي نخبگان برنامه‌هايي دارد و براي كارش قوانيني دارد. حالا اين ماده حتي اين مورد را هم در بر مي‌گيرد و مي‌گويد كه مكلف به همكاري با وزارت ورزش است. مشكل اين ماده اين است كه وزارت ورزش را محور قرار مي‌دهد.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، چه اشكالي دارد كه وزارت ورزش در حوزه‌ي جوانان محور باشد؟


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، آقاي كدخدائي، اشكال روشن است. من مي‌خواهم مسئله را بگويم تا روشن بشود چيست. آن‌وقت مي‌شود به اين ماده اشكال گرفت. فرمايش آقايان، اين‌طور است. در اينكه دستگاه‌ها طبق اين ماده مكلف به همكاري هستند و اين دارد به ما تكليف مي‌كند، بحثي نيست. اما دارد به چه چيزي تكليف مي‌كند؟ فهم آقايان اين است كه در اين مصوبه، امور جوانان را بسيار موسّع ديده‌اند. اين ماده هم دارد به همه‌ي دستگاه‌هاي اجرايي دولتي و بخش‌هاي غير دولتي الزام مي‌كند كه در آن امور موسّع با اين وزارتخانه همكاري كنند. خب، البته اين ماده از اين نظر اشكال دارد.


آقاي كدخدائي ـ چه اشكالي دارد؟


آقاي آملي لاريجاني ـ اين كه خيلي اشكال دارد. اشكال آن روشن است.


آقاي كدخدائي ـ چه اشكالي دارد؟


آقاي آملي لاريجاني ـ البته من اين ماده را يك طور ديگر مي‌فهمم. چون مجلس عبارت «با رعايت كليه قوانين و مقررات كشور» را در اين ماده آورده است، اين همكاري محكومِ آن قوانين و مقررات است؛ يعني وزارت ورزش نمي‌تواند دستگاه‌ها را به فراتر از آن قوانين و مقررات الزام كند. پس الزام دستگاه‌ها هم در چارچوب قوانين و مقررات است؛ مثلاً اگر حسب مقررات، شوراي عالي انقلاب فرهنگي تحتِ ضابطه‌ي وزارتخانه‌ها درنمي‌آيد، در اينجا هم تحت ضابطه‌ي وزارت ورزش درنمي‌آيد. شما نگوييد ماده (4) كه مي‌گويد وظايف وزارت ورزش اينها است، اطلاق دارد و شامل همه‌ي امور جوانان من‌جمله اموري كه مورد تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي است هم مي‌شود. من مي‌گويم اين ماده اينها را در بر نمي‌گيرد. چرا؟ چون گفته است اين همكاري با رعايت كليه‌ي قوانين و مقررات كشور است. از جمله‌ي اين قوانين و مقررات هم اين است كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي در كارهايي كه انجام مي‌دهد، مستقل است.


آقاي ره‌پيك ـ من يك حرفي دارم.


آقاي كدخدائي ـ ضمن اينكه وظايف وزارت ورزش را هم در همين ماده احصا كرده‌اند.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، آقاي كدخدائي، مجلس اين وظايف را اين‌قدر موسّع نوشته است كه مي‌تواند شامل همه چيز بشود. اينها را يك طوري نوشته‌اند.


آقاي ره‌پيك ـ بله، همه چيز در ذيل اين وظايف مي‌آيد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، پس عرض من اين است و اشكالم به فرمايش آقاي ره‌پيك اين است [كه اين وظايف مقيد به عبارت «با رعايت كليه قوانين و مقررات كشور» است.]


آقاي كدخدائي ـ شما در واقع به اين ماده اشكال نداريد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، اشكال ندارم. مي‌گويم چون اين ماده همكاري دستگاه‌ها با وزارت ورزش را با رعايت كليه‌ي قوانين و مقررات گفته است، اين همكاري محكوم اين قوانين و مقررات است؛ پس اين ماده اشكال ندارد.


آقاي كدخدائي ـ آقاي دكتر صادقي‌مقدم، بفرماييد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ ببينيد؛ بيشترين مسائلي كه وزارت ورزش با ساير دستگاه‌ها در حوزه‌ي ورزش دارد، يكي با وزارت آموزش و پرورش و براي ورزش مدارس است و يكي با وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و براي ورزش در مقاطع آموزش عالي است. مثلاً يكي ديگر با ارتش جمهوري اسلامي ايران است. همچنين با محيط كارگري و هر جايي است كه مسائل ورزشي دارد. خب، اگر وزارت ورزش از اين دستگاه‌ها بخواهد كه ضوابطي را رعايت كنند، باشگاهي داشته باشند يا مسئله‌اي را حل كنند، اين ماده مي‌گويد كه اين دستگاه‌ها در چارچوب قوانين مكلف به همكاري با وزارت ورزش هستند. يعني اگر سراغ وزارتخانه‌اي آمدند و گفتند آقا، تو مكلف به انجام فلان كار هستي، او مي‌گويد اگر در قانون براي من وظيفه‌اي هست، بله من مكلفم كه به وزارت ورزش جا بدهم، پول بدهم، همكاري كنم، در كار او شركت كنم و امثال اينها را انجام بدهم و الّا يك چنين همكاري به‌عهده‌ي من نيست.


آقاي كدخدائي ـ آقاي دكتر، بفرماييد.


آقاي ره‌پيك ـ ببينيد؛ آقايان توجه بكنند. اولاً اينكه ما الآن مثلاً در مورد ارتباط دستگاه‌ها با جوانان چه قوانيني داريم، يك بحثي است. اينكه اصلاً ما الآن چقدر قانون و مقررات داريم كه مربوط به اين موضوع باشد، يك بحث ديگر است. الآن مجلس يك چيزي نوشته و گفته است كه همكاري دستگاه‌ها با وزارت ورزش بر حسب قوانين و مقررات انجام مي‌گيرد، ولي خود اين مصوبه هم بعداً تبديل به قانون مي‌شود؛ يعني من به عنوان وزارت ورزش مي‌روم و به دستگاه‌ها مي‌گويم شما طبق اين قانون مكلف هستي با من همكاري كني. در چه اموري مكلف به همكاري است؟ در همه‌ي امور. مثلاً من به دستگاه‌هايي كه مسئول مسائل ديني هستند، مي‌گويم درباره‌ي امور ديني به من گزارش بدهيد. چون من مسئول سازمان‌دهي امور جوانان هستم، شما بايد به من گزارش بدهيد. يا مي‌گويم طرح‌هايتان را به من بدهيد؛ چون من بايد هماهنگي‌هاي لازم را انجام بدهم.


منشي جلسه ـ نه.


آقاي ره‌پيك ـ بله، اين همكاري در امور جوانان است. اين همكاري را در حوزه‌ي ورزش نداريم. وظايف اين وزارتخانه دو تا تيكه شد. اگر كسي مي‌خواهد در امور جوانان و راجع به ازدواج، راجع به علم و فناوري، راجع به جامعه‌پذيري و غيره كاري بكند، بايد به منِ وزارت ورزش گزارش بدهد. به آنها مي‌گويم طرح‌هايتان را بياوريد تا من ببينم. اين، تكليف آنها است ديگر. اين، تكليف به همكاري است. اگر يكي از نهادهاي ديني يا نهادهاي ديگر بخواهد بگويد من خودم يك قانون دارم كه به من گفته است چه‌كار بكنم، خود اين مصوبه به او مي‌گويد شما تكليف داريد كه با وزارت ورزش همكاري كنيد.


آقاي اعرافي ـ مثلاً حوزه‌ي علميه هم مكلف به همكاري است.


آقاي ره‌پيك ـ بله، مثلاً اين وزارتخانه به حوزه‌ي علميه مي‌گويد من مسئول امور جوانان هستم. شما هم طبق اين مصوبه نسبت به همكاري با من تكليف داريد. اين مصوبه هم خودش تبديل به يك قانون مي‌شود ديگر. طبق اين قانون، شما تكليف داريد كه با من همكاري كنيد.


آقاي اعرافي ـ حوزه‌ي علميه قانونِ به آن معنا ندارد، ولي اطلاق اين ماده مي‌تواند شامل او هم بشود.


آقاي آملي لاريجاني ـ حوزه، مقررات كه دارد.


آقاي اعرافي ـ بله، مقررات داخلي دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، مقررات داخلي آن كه محكَّم است. شوراي عالي انقلاب فرهنگي گفته است كه حوزه خودش مقرراتش را بريزد.[16] اين مقررات، محكَّم است.


آقاي كدخدائي ـ آقاي دكتر موسوي، شما هم نظرتان را بفرماييد.


آقاي موسوي ـ عرض كنم كه من فكر مي‌كنم اين ماده دو قسمت دارد؛ يك قسمت در مورد ساماندهي امور جوانان است. خب، اين يك بحثي است. ظاهراً مصوبه‌ي سال 1371 شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه در مورد شوراي عالي جوانان است، امور جوانان را مشخص كرده است.[17] اين ماده دو قسمت دارد؛ يكي، قسمتِ ساماندهي امور جوانان است. خب، اين قسمت شامل مسائل مختلف مثل ازدواج و اينها است كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم مواردش را مشخص كرده است. اين قسمت آخري كه خوانده شده است، مي‌گويد كه بخش‌هاي غير دولتي هم با رعايت كليه‌ي قوانين و مقررات، مكلف به همكاري با وزارت ورزش هستند. اين ماده مكلف به همكاري بودن را به رعايت چارچوبِ كليه‌ي قوانين و مقررات، مقيد مي‌كند. اما امور جوانان خيلي مسائل دارد؛ مسائل فرهنگي دارد، ازدواج دارد و چه دارد. خب، در واقع با توجه به اينكه شوراي عالي انقلاب فرهنگي آن قسمت از وظايفي را كه مربوط به ساماندهي امور جوانان است مشخص كرده است، متولي آنها هم خود او است. حالا اينكه بخواهيم به وزارت ورزش در اين همه مواردِ ورزشي اختيار بدهيم، يك مقدار ايراد دارد. ولي قسمت مربوط به امور جوانان كه مي‌گويد دستگاه‌ها در چارچوب قوانين مكلفند همكاري كنند.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقاي دكتر موسوي،‌ بفرماييد شوراي عالي انقلاب فرهنگي، براي امور جوانان متولي ديگري تعيين كرده است؟


آقاي موسوي ـ چه مي‌فرماييد؟


آقاي آملي لاريجاني ـ امور جوانان غير از وزارت ورزش، متولي ديگري هم دارد؟


آقاي موسوي ـ نه، شما مواردِ امور جوانان را ببينيد. شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين موارد را مشخص كرده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين را مي‌دانم، ولي شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي امور جوانان متولي ديگري هم تعيين كرده است كه كارش با كار اين وزارتخانه تنافي داشته باشد؟


آقاي موسوي ـ حالا من جزئيات مصوبه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي را نمي‌دانم.


آقاي آملي لاريجاني ـ آخر ممكن است كه امور جوانان، غير از وزارت ورزش متولي ديگري نداشته باشد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ مصوبه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي شامل ‌احكام كلي است ديگر.


آقاي موسوي ـ آن مصوبه احكام مربوط به امور جوانان را مي‌گويد، ولي الآن امور جوانان به دست وزارت ورزش مي‌افتد.


آقاي آملي لاريجاني ـ الآن مي‌خواهيم اشكال بگيريم و بگوييم اگر شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي امور جوانان متولي ديگري تعيين كرده باشد، كار اين وزارتخانه با كار او منافات دارد.


آقاي موسوي ـ نه، ببينيد؛ ما اصلاً كاري به متولي نداريم. به هر حال آن مصوبه يك‌سري مسائلي را روشن كرده است و چارچوب‌هايي را روشن كرده است. اما الآن اين‌طور كه ماده (4) مي‌گويد، اداراه‌ي امور جوانان به وزارت ورزش منتقل مي‌شود. قسمت دوم اين ماده مي‌گويد كه دستگاه‌ها با رعايت كليه‌ي قوانين و مقررات، مكلف به همكاري با وزارت ورزش هستند. نظر من اين‌طور است كه علي‌رغم اينكه تكليف به همكاري مقيد به رعايت قوانين و مقررات شده است، ولي به هر حال الآن طوري مي‌شود كه چارچوب‌هايي كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي امور جوانان مشخص كرده است، به دست وزارت ورزش و وزير ورزش مي‌افتد.


آقاي آملي لاريجاني ـ چرا به دست وزارتخانه و وزير مي‌افتد؟ مصوبه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي بر اين مصوبه حاكم مي‌شود. همكاري دستگاه‌ها با وزارت ورزش هم با رعايت قوانين و مقررات است ديگر. خب، اين كه عيبي ندارد. اين چه اشكالي دارد؟


آقاي موسوي ـ [اين مصوبه بر قوانين قبلي] حاكم مي‌شود ديگر.


آقاي كدخدائي ـ خب، اگر آقايان اجازه بفرمايند در مورد ماده (4) رأي بگيريم. شما رأي به مغايرت اين ماده با اصل (85) داريد؟


آقاي ره‌پيك ـ اين ماده خلاف نظام اداري صحيح هم است.


آقاي كدخدائي ـ بفرماييد.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا ببينيد؛ بعضي از وظايفي كه در اين ماده گفته شده است، حداقل از آن جهتي كه آقاي دكتر ره‌پيك گفتند، ابهام دارد.


آقاي كدخدائي ـ خب، هنوز به قسمت مربوط به وظايفِ وزارت ورزش نرسيده‌ايم.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، ببينيد؛ ما مي‌خواهيم ببينيم اين عبارت «رعايت كليه قوانين و مقررات»، قضيه را حل مي‌كند يا نه؟ ببينيد؛ مثلاً مجلس [در جزء (5) بند (الف) ماده (4)] نوشته است كه از جمله وظايف وزارت ورزش، اين مورد است: «5- جذب، ساماندهي و تسهيل مشاركت، تشويق و حمايت از سرمايه‌گذاري داخلي و خارجي به منظور توسعه ورزش كشور.» بعد جزء (8) هم مي‌گويد: «8- مناسب‌سازي اماكن و فضاهاي ورزشي جهت بهره‌برداري و حضور بانوان و خانواده‌ها و معلولان جسمي و حركتي.» اينها يعني اينكه وزارت ورزش بيايد و به فلان وزارتخانه دستور بدهد تا همكاري بكنند. البته منظور اين ماده از همكاري كردن، دستگاه‌هايي است كه در قانون مديريت خدمات كشوري آمده است؛ يعني اين ربطي به حوزه‌ي علميه ندارد و شامل حوزه نمي‌شود. اين ماده شامل دستگاه‌هاي دولتي مي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اين ماده بخش غير دولتي را هم گفته است.


آقاي ره‌پيك ـ شامل بخش‌هاي غير دولتي هم است.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، اين را هم دارد. اين ماده عبارت «و بخش‌هاي غير دولتي» را هم دارد.


آقاي اعرافي ـ اين عبارت مفهوم دارد ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، راست مي‌گوييد. عبارت «بخش‌هاي غير دولتي» را هم دارد.


آقاي ره‌پيك ـ نه، حاج‌آقا، ببينيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا اجازه بدهيد. من مي‌گويم فرض بكن اگر وزارت ورزش به دستگاه‌هاي ديگر دستور بدهد كه بخشي از سرمايه‌گذاريتان را در تأمين ورزشگاه‌ها و اين‌طوري هزينه بكنيد، آيا آنها بايد به حرف وزارت ورزش گوش بكنند يا نكنند؟


آقاي كدخدائي ـ اگر اين دستور در چارچوب قوانين باشد، اشكال ندارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، مثلاً وزارت ورزش مي‌تواند از دستگاه‌ها بخواهد كه پولشان را براي ساخت ورزشگاه بگذارند؟


آقاي كدخدائي ـ ما مي‌گوييم اگر دستور وزارت ورزش در چارچوب قوانين باشد، اشكال ندارد.


آقاي ره‌پيك ـ بالاخره نقش وزارت ورزش در اينجا چيست؟


آقاي كدخدائي ـ نقش او هماهنگ‌كننده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، چه‌كار كنيم؟ حالا اين همه بحثي كه كرديم، چه ثمره‌اي دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ بالاخره ساير دستگاه‌ها مكلفند كه در چارچوب قوانين با وزارت ورزش هماهنگي كنند يا نه؟


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا اگر هماهنگي بكنند، چه مي‌شود؟


آقاي آملي لاريجاني ـ اگر اين هماهنگي نباشد كه اين ماده لغو است.


آقاي ره‌پيك ـ اصلاً ببينيد؛ اين چيزي كه اين ماده مي‌گويد، واقعاً امكان‌پذير است؟ يك جايي درست كرده‌ايد و به دستگاه‌ها مي‌گوييد در اين موارد با او همكاري كنيد. اين را روي كاغذ نوشته‌اند كه همه‌ي دستگاه‌ها مكلفند در بحث اشتغال، جوانان، فناوري، چه و چه با اين وزارتخانه همكاري كنند.


آقاي كدخدائي ـ همكاري ساير دستگاه‌ها با وزارت ورزش چه اشكالي دارد؟


آقاي ره‌پيك ـ اين همكاري اصلاً كش‌دار است. اين موضوع، كش‌دار است. ساير دستگاه‌ها بايد براي وزارت ورزش چه‌كار بكنند؟ ما حرفمان اين نيست كه همكاري نكنند.


آقاي آملي لاريجاني ـ آنها در چارچوب قوانين و مقررات با اين وزارتخانه همكاري مي‌كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ اين همكاري در همين زمينه‌هايي است كه ذيل ماده گفته است. اين ماده گفته است كه همكاري در زمينه‌هاي ذيل باشد. شايد اين همكاري عيبي هم نداشته باشد.


آقاي كدخدائي ـ آقاي دكتر صادقي‌مقدم، شما هم بفرماييد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ ممكن است شبهه‌اي كه در ذهن آقاي دكتر ره‌پيك است، اين باشد كه وزارت ورزش مثلاً اقدامات حوزه‌ي علميه براي ارتقاي هويت ديني جوانان يا اقدامات بخش غير دولتي در مورد اشتغال يا اقدامات بخش‌هاي دولتي مثل وزارت كار در حوزه‌ي اشتغال را مورد سؤال قرار بدهد؛ يعني بگويد آقا، تو در مورد اشتغال چه‌كار كرده‌اي؟ حوزه‌ي علميه، شما مثلاً براي ارتقاي هويت ديني جوانان چه‌كار كرده‌اي؟ خب، وقتي اين ماده مي‌گويد دستگاه‌ها با رعايت قوانين و مقررات همكاري بكنند، يعني مي‌خواهد به وزارت ورزش و دستگاه‌ها بگويد كه آقا، با هم بنشينيد و همكاري كنيد؛ مثلاً وزارت ورزش به يك كارخانه‌اي مي‌گويد آقا، شما براي بخش كارگران يك محيط ورزشي ايجاد كن. او هم مي‌گويد بله، من اين‌قدر امكانات دارم و اين كار را انجام مي‌دهم يا مي‌گويد امكاناتش را ندارم و انجام نمي‌دهم. يا وزارت كار در مورد اشتغال جوانان مي‌گويد آقا، ما براي اين كار اين‌قدر پول گذاشته‌ايم و مجلس هم بيشتر از اين تصويب نكرده است. خب، ما داريم با همين پول، كار اشتغال را انجام مي‌دهيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقايان مي‌گويند كه مكلف بودن [دستگاه‌ها به همكاري با وزارت ورزش اشكال دارد.]


آقاي صادقي‌مقدم ـ ساير دستگاه‌ها مكلفند با وزارت ورزش همكاري كنند ديگر. آنها مكلفند همكاري كنند. البته آنها هم با وزارت ورزش همكاري مي‌كنند. از داخل همكاري هم كه الزام درنمي‌آيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، اين همكاري حالت الزام دارد. اين ماده تصريح كرده است كه اين همكاري شامل بخش غير دولتي هم مي‌شود. شامل تمام كارخانه‌ها هم مي‌شود. حتي شامل حوزه‌ي علميه هم مي‌شود.


آقاي جنتي ـ ما تا آنجايي كه مي‌توانيم بايد تعريف «امور جوانان» را محدود بكنيم. واقعاً اين‌طوري كه اين مصوبه گفته است، امور جوانان خيلي گسترش پيدا مي‌كند و توسعه‌اش خيلي زياد است. ما تا آنجايي كه مي‌توانيم بايد اين را محدود بكنيم.


آقاي مدرسي يزدي ـ مجلس خودش در اين مصوبه دارد «جوان» را تفسير مي‌كند. توجه به اين مسئله خيلي مهم است.


آقاي كدخدائي ـ نه، ماده (2) ‌گفت كه تعريف جوان بر اساس مصوبه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي است.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، خود آن مصوبه چيست؟ آن هم مثل همين مصوبات است و مثلاً مي‌گويد افراد تا چهل سالگي جوان هستند.


آقاي جنتي ـ حالا اگر يك تشكيلاتي پيدا شد كه مي‌خواهد به ازدواج جوانان كمك بكند، بايد از اين وزارت اجازه بگيرد؟! يعني مي‌گويد جوانان بيايند. ما مي‌خواهيم در مورد ازدواجتان به شما آموزش بدهيم و كمكتان بكنيم يا شما را تشويق كنيم كه با هم ازدواج كنيد. حالا اين تشكيلات بايد برود و از وزارت ورزش و جوانان اجازه بگيرد؟!


آقاي كدخدائي ـ نه، اين‌طور نيست كه اجازه بگيرد. اين ماده گفته است كه دستگاه‌ها با وزارت ورزش همكاري بكنند.


آقاي جنتي ـ نه، نمي‌شود. اين‌طور كه اين ماده گفته است، دستگاه‌ها مي‌خواهند از وزارت ورزش اجازه بگيرند.


آقاي كدخدائي ـ خيلي خب، آقاياني كه ماده (4) را مغاير اصل (85) مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي مدرسي يزدي ـ به اين ماده اشكال مغايرت نگيريد، بلكه ابهام بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ حالا براي اشكال رأي مي‌گيريم. آقاياني كه ماده (4) را مغاير اصل (85) مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي ره‌پيك ـ در مورد ابهام اين ماده هم رأي بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ مغايرت با اصل (85)، دو رأي دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ آن‌وقت رأي ابهام چطور مي‌شود؟!


آقاي كدخدائي ـ در مورد ابهامِ اين ماده چه بگوييم؟ بگوييم معلوم نيست كه ميزان همكاري چقدر است؟


آقاي ره‌پيك ـ با توجه به گستردگي امور جوانان،‌ تكليف دستگاه‌ها به همكاري با وزارت ورزش، از جهت اينكه مشخص نيست دستگاه‌ها بايد چه‌كار بكنند، ابهام دارد.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه از اين ‌جهت هم ابهام دارند، بفرمايند.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا وزارت ورزش چطور بر حسن اجراي كارهاي ورزشي نظارت مي‌كند؟ مثلاً اگر به قول ايشان يك ورزش‌خانه‌اي در حوزه‌ي علميه بود، اينها چطور بر حسن اجراي كارهاي آن نظارت مي‌كنند؟


آقاي كدخدائي ـ خب، آقاياني كه از جهتي كه آقاي دكتر ره‌پيك بيان كردند به اين ماده ابهام دارند، بفرمايند. بيان آقاي ره‌پيك همين بود ديگر.


آقاي اعرافي ـ بيان ايشان چه بود؟


آقاي كدخدائي ـ ايشان در واقع گفتند حوزه‌ي امور جوانان خيلي گسترده است و معلوم نيست كه دستگاه‌ها را تا چه اندازه و به چه ميزان مكلف به همكاري با وزارت ورزش كرده‌اند.


آقاي ره‌پيك ـ دستگاه‌ها و بخش خصوصي مكلف به اين همكاري شده‌اند.


آقاي مدرسي يزدي ـ اين همكاري عملاً اطلاق دارد.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه از اين جهت به اين ماده ابهام دارند، اعلام نظر بفرمايند. اين ابهام چهار رأي دارد.


آقاي موسوي ـ اين ماده خلاف نظام اداري صحيح هم است.


آقاي كدخدائي ـ نه، ديگر بحث نظام اداري صحيح را مطرح نكنيد. بند (الف) ماده (4) را بخوانيد. «بند الف- وظايف وزارت در حوزه ورزش» را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «الف- وظايف وزارت در حوزه ورزش:


1- اقدام در جهت بهره‌مندي اقشار مختلف جامعه از برنامه‌ها و فعاليت‌هاي ورزشي به منظور تحقق تربيت بدني رايگان براي همه در تمام سطوح.»


آقاي اعرافي ـ اين جزء هم اطلاق دارد.


آقاي كدخدائي ـ شما به اين جزء اشكالي داريد؟


آقاي اعرافي ـ اطلاق اين هم از لحاظ عدم رعايت مقررات شرعي اشكال دارد ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ آن بالا در مورد ماده (1) گفتيم كه وظايف وزارت ورزش به لزوم رعايتِ ارزش‌هاي اسلام و انقلاب، مقيد شود. آن قيد براي همه‌ي مصوبه بود ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، اين قيد را براي وظايف هم آورديم ديگر. اين قيد براي اهداف و وظايف وزارتخانه بود ديگر.


منشي جلسه ـ «2- تهيه و تدوين برنامه‌هاي ميان‌مدت و سالانه ورزش كشور با هماهنگي دستگاه‌هاي ذي‌ربط و نظارت بر حسن اجراي آنها و اتخاذ سياست‌ها و خط‌مشي‌هاي اجرايي مربوطه.»


آقاي كدخدائي ـ اين‌قدر اين وزارتخانه بيكار است كه هر چه را كه بوده است در اين ماده نوشته‌اند ديگر. حالا تازه وظايف وزارتخانه در حوزه‌ي جوانان را هم از حوزه‌ي ورزش تفكيك كرده‌اند.


منشي جلسه ـ «3- استفاده از ظرفيت‌هاي آموزشي و پژوهشي و بهره‌مندي از دانش فني و كاربردي حوزه تربيت بدني و علوم ورزشي موجود كشور به منظور ارتقاي علمي ورزش


4- ترويج ارزش‌هاي فرهنگي - اخلاقي، انقلابي، منش پهلواني در ورزش.»


آقاي مدرسي يزدي ـ كلمه‌ي «انقلابي» را به خاطر شما [= آقاي اعرافي] در جزء (4) گفته‌اند.


آقاي [اعرافي] ـ چه مي‌فرماييد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ كلمه‌ي «انقلابي» را مي‌گويم.


آقاي اعرافي ـ بله، خيلي خب، معمولاً در اين‌طور جاها عبارت «ارزش‌هاي فرهنگي، اخلاقي و‌ انقلابي» را مي‌گويند. حالا اين جزء شامل احكام و مقررات فقهي هم مي‌شود يا نه؟


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اين را بالا آورديم ديگر. اين قيد را در مورد ماده (1) آورديم و گفتيم كه اهداف و وظايف وزارت ورزش به رعايتِ اصول و موازين اسلامي مقيد گردد.


آقاي اعرافي ـ البته اين را در حد يك تذكر بگوييم كه ترويج مقررات و احكام و ارزش‌هاي اسلامي و فرهنگي و اخلاقي به عنوان يكي از وظايف وزارت ورزش باشد.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اينكه ديگر وظيفه‌ي حوزه‌ي علميه است. اين وزارت، وزارت ورزش است.


آقاي اعرافي ـ بله، ولي حالا مشاركت در اين امر كه از كارهاي اين وزارتخانه است.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، اين‌طوري درست است.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اينكه ما در مورد اهداف و وظايف و اختيارات وزارت ورزش گفتيم كه در چارچوب اصول و قواعد اسلام و ارزش‌هاي انقلابي و نظام اسلامي باشد، يك اشكال كلي است ديگر.


آقاي اعرافي ـ ولي اين جزء يك چيز اضافه‌اي هم دارد. اين دارد مي‌گويد كه وزارت ورزش يك‌سري ارزش‌ها را ترويج بكند و گفتمان‌سازي بكند، اما آن «در چارچوب ارزش‌ها بودن» يك چيز كلي‌تري است. البته مسئله‌ي اين جزء در حد تذكر است. اين در حد يك تذكر است.


آقاي مدرسي يزدي ـ عيبي ندارد. مشكلي نيست.


آقاي صادقي‌مقدم ـ اين جزء مي‌گويد كه بايد اين كارها را در ورزش بكنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ البته «اخلاق» اطلاقاتي دارد كه يك اطلاقش شامل اينها هم مي‌شود.


آقاي اعرافي ـ بله، ولي اين تذكر براي اين است كه در اين جزء به ترويج ارزش‌هاي اسلامي تصريح بشود. اين در حد يك تذكر است و نمي‌شود آن را به صورت اشكال گرفت.


آقاي كدخدائي ـ حالا مي‌فرماييد تذكر بدهيم؟ چه‌كار كنيم؟


آقاي اعرافي ـ بله، تذكر بدهيم. پيشنهاد ما، تذكر دادن است.


آقاي كدخدائي ـ مي‌فرماييد تذكر بدهيم كه «ترويج ارزش‌هاي اسلامي» در جزء (4) هم بيايد. اين را مي‌فرماييد؟


آقاي اعرافي ـ اول عبارت «ارزش‌ها و مقررات اسلامي» در اين جزء بيايد و بعد آن موارد ديگر هم در ادامه‌اش باشد.


آقاي كدخدائي ـ «ارزش‌ها و موازين اسلامي» را بگوييم؟


آقاي اعرافي ـ خب، «موازين اسلامي» را بگوييد.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه با اين تذكر موافق هستند، بفرمايند تا ما اين تذكر را به مجلس اعلام بكنيم. حاج‌آقا، شما چه مي‌فرماييد؟ حالا اين تذكر هم در مورد جزء (4) بند (الف) وظايفِ وزارت ورزش بيايد.[18] «5- جذب، ساماندهي و تسهيل مشاركت، تشويق و حمايت از سرمايه‌گذاري داخلي و خارجي به منظور توسعه ورزش كشور.»


منشي جلسه ـ «6- تعيين چهارچوب‌ها و دستورالعمل اجرايي فعاليت‌هاي ورزشي و نظارت بر حسن اجراي آنها.»


آقاي ره‌پيك ـ اين جزء (5) در لايحه‌ي دولت نبوده است.


آقاي كدخدائي ـ در مورد اين جزء چيزي داريد؟ آهان، موضوع چيست؟


منشي جلسه ـ (5) در لايحه نبوده است.


آقاي ره‌پيك ـ جزء (5) در لايحه نبوده است.


آقاي كدخدائي ـ «5- جذب، ساماندهي و تسهيل مشاركت، تشويق و حمايت از سرمايه‌گذاري داخلي و خارجي به منظور توسعه ورزش كشور.» اين كه اشكال ندارد.


آقاي اعرافي ـ اين در لايحه نبوده است؟


آقاي كدخدائي ـ اين چه اشكالي دارد؟


آقاي اعرافي ـ اين در لايحه نبوده است؟


آقاي ره‌پيك ـ در لايحه نيامده است، ولي اشكال هم ندارد.


آقاي كدخدائي ـ اشكال كه ندارد.


آقاي [اعرافي] ـ البته اين جزء هم بايد مقيد به رعايت مقررات اسلامي باشد.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اين قيد در بالا آمده است ديگر؛ اين در ذيل ماده (4) هست ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله.


منشي جلسه ـ «6- تعيين چهارچوب‌ها و دستورالعمل اجرايي فعاليت‌هاي ورزشي و نظارت بر حسن اجراي آنها.»


آقاي كدخدائي ـ [آقاي ره‌پيك، شما در مجمع مشورتي حقوقي] گفته‌ايد كه اين جزء هم مغاير با اصل (85) است.[19]


آقاي ره‌پيك ـ بله ديگر.


آقاي كدخدائي ـ اشكال اين جزء چيست؟ اين جزء، گفته است: «6- تعيين چهارچوب‌ها و دستورالعمل اجرايي فعاليت‌هاي ورزشي ...»


آقاي ره‌پيك ـ چارچوب يعني چه؟


آقاي كدخدائي ـ يعني همان چيزي كه خودتان در بالا و در مورد ماده (1) گفتيد مجلس آن را بنويسد. يعني «چارچوب اسلام» ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ ما گفتيم؟!


آقاي آملي لاريجاني ـ موضوع اين جزء، يك كار اجرايي است. اين كه اشكال ندارد.


آقاي كدخدائي ـ شما گفتيد كه قيد «در چارچوب ارزش‌ها» را به آن ماده اضافه كنيد. همان معني شامل اينجا هم مي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اشكال اين جزء، يك چيز ديگر است.


آقاي كدخدائي ـ آقاي ره‌پيك مي‌گويند كه «چارچوب» يعني چه؟ من مي‌گويم شما خودتان گفتيد كه «چارچوب» را به آن ماده‌ي اول اضافه كنند.


آقاي ره‌پيك ـ تهيه‌ي «دستورالعمل اجرايي» يك كار اجريي است، ولي «تعيين چهارچوب‌ها» كه كار اجرايي نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ «اجرايي» صفت براي هر دو كلمه‌ي «چهارچوب» و «دستورالعمل» است.


آقاي ره‌پيك ـ نه، اين مي‌گويد: «6- تعيين چهارچوب‌ها و دستورالعمل اجرايي فعاليت‌هاي ...»


آقاي آملي لاريجاني ـ چرا ديگر؛ منظورش چارچوب و دستورالعمل اجرايي است.


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله.


آقاي موسوي ـ منظورش چارچوب ضوابط است.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه تعيين چهارچوب‌ها توسط وزارت ورزش را در اين جزء، مغاير اصل (85) مي‌دانند، اعلام نظر بفرماييد.


آقاي مدرسي يزدي ـ چرا اين جزء مغاير اصل (85) است؟


آقاي كدخدائي ـ چون طبق آن، وزارت ورزش مي‌خواهد اين كار را انجام بدهد.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ يعني وزارت ورزش در اينجا كار اجرايي نمي‌كند.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي ره‌پيك ـ اطلاق اين كار، اشكال دارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ اين دارد چارچوب فعاليت‌هاي ورزشي را مي‌گويد.


آقاي يزدي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ چارچوب‌هاي اجراييِ فعاليت‌هاي ورزشي را مي‌گويد.


آقاي ره‌پيك ـ نه، كلمه‌ي «اجرايي» در اينجا به «دستورالعمل» مي‌خورد.


آقاي مدرسي يزدي ـ ببينيد؛ به هر حال اين جزء دو حالت دارد؛ يا عبارت «اجرايي فعاليت‌هاي ورزشي»، عباره اُخرايِ «دستورالعمل» مي‌شود و يا اصلاً مي‌گوييم كه كلمه‌ي «اجرايي» به «دستورالعمل» هم نمي‌خورد؛ يعني تعيين چارچوب‌هايِ فعاليت‌هاي ورزشي بر طبق وظايف و اختياراتي كه به وزارت ورزش گفته‌اند، مد نظر است. اينكه وزارت ورزش بگويد اين را رعايت كنيد، آن را رعايت كنيد و مقررات را رعايت كنيد، چه عيبي دارد؟


آقاي كدخدائي ـ خب، آقاياني كه جزء (6) را مغاير اصل (85) مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند. جزء بعدي را بخوان.


آقاي ره‌پيك ـ اين اشكال رأي نياورد. جزء (7) را بخوان.


منشي جلسه ـ «7- كشف، پرورش و حمايت از استعدادها در ورزش


8- مناسب‌سازي اماكن و فضاهاي ورزشي جهت بهره‌برداري و حضور بانوان و خانواده‌ها و معلولان جسمي و حركتي.»


آقاي كدخدائي ـ مثل اينكه به اين جزء ايراد داشتيد؟ درست است؟


آقاي موسوي ـ به اين جزء ايراد شرعي داريد يا قانون اساسي؟


آقاي اعرافي ـ بله، ما مي‌گوييم اطلاقش اشكال دارد.


آقاي ره‌پيك ـ جزءهاي (8) و (9)[20] در لايحه‌ي دولت نبوده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ پس بايد اين جزء را چگونه معنا بكنيم؟


آقاي ره‌پيك ـ جزءهاي (8) و (9) در لايحه نبوده است.


آقاي اعرافي ـ حالا با توجه به اصلاحي كه در مورد ماده (1) پيشنهاد كرديم، لازم نيست به اين جزء اشكال بگيريم.


آقاي ره‌پيك ـ بله، حالا اگر قيدي كه به آن ماده زديم به اينجا هم تسري پيدا كند، لازم نيست به اين جزء اشكال بگيريم.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، مثلاً اين جزء را به عنوان نمونه براي همان اشكال ماده (1) ذكر بكنيم.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ البته واقعاً مناسب است كه در اينجا هم نوشته شود موازين شرعي رعايت مي‌شود. منتها اگر نگفتيم هم اشكال ندارد ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ ظاهراً «مناسب‌سازي» يعني مثلاً جداسازي. حالا جزءهاي (8) و (9) براي دولت بار مالي دارد يا ندارد؟ چون اينها در لايحه‌ي دولت نبوده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ حتماً دارد. جزء (8) كه بار مالي دارد.


آقاي ره‌پيك ـ خب، پس جزء (9) هم بار مالي دارد. تسهيل دسترسي براي تماشاي مسابقات هم اشكال دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ مناسب‌سازي اماكن ورزشي هم بار مالي دارد؟


آقاي اعرافي ـ بله، مناسب‌سازي اماكن ورزشي هم براي دولت هزينه دارد.


آقاي ره‌پيك ـ مناسب‌سازي اماكن هم هزينه دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ مناسب‌سازي يعني مثلاً فضاهاي ورزشي بين زن و مرد تقسيم بشود تا آنها با هم قاتى نشوند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ يا مثلاً براي معلولين جايي درست كنند كه بتوانند با ويلچر ورزش كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ واقعاً بايد مكان ورزش زنان را از مردان جدا درست بكنند. تازه اين مكان‌ها طوري باشد كه چشم ورزشكاران به چيزي كه حرام است و‌ فلان است، نيفتد.


آقاي ره‌پيك ـ اين‌طور كه نمي‌شود ديگر.


آقاي كدخدائي ـ زنان لباس كامل بپوشند و ورزش بكنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، مي‌شود مكان ورزش زنان را از مردان جدا كرد.


آقاي كدخدائي ـ آقايان مي‌گويند اينكه خانم‌ها به ورزشگاه مي‌روند و آقايان را مي‌بينند، خلاف شرع است.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا اين مطلب را در پرانتز بگذاريد؛ چون بعداً هم در اين باره چيزهايي مي‌آيد. هيچ‌كدام از آقايان بررسي فقهي دقيق كرده‌ايد كه ببينيد از نظر فقهي، غير از آنچه در فتاواي مشهور آمده است، نگاه كردن به نامحرم مطلقاً حرام است يا نه؟


آقاي آملي لاريجاني ـ نگاه كردن زن به بدن مرد را مي‌فرماييد؟


آقاي اعرافي ـ ما امسال شروع به بررسي اين موضوع كرده‌ايم.


آقاي مدرسي يزدي ـ موضوع نگاه به نامحرم، صرف نظر از مفسده‌اي كه دارد، قابل بررسي است. نظر مشهور همان است كه همه‌ي مراجع در رساله‌هايشان نوشته‌اند.[21] همه‌ي مراجع نظر مشهور را گفته‌اند.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، مرد نبايد به نامحرم نگاه بكند ديگر. حالا ولو اينكه مثلاً زن نبايد جاهايي از بدنش را بپوشد، ولي مرد هم نبايد به او نگاه كند.


آقاي يزدي ـ يعني حكم نگاه كردن به محارم هم همين‌طور است؟


آقاي مدرسي يزدي ـ به هر حال نظر مشهور كه مي‌گويد نگاه كردن به غير از وجه و دستِ نامحرم، جايز نيست. تازه بعضي‌ها در مورد نگاه كردن به صورت هم احتياط كرده‌اند و گفته‌اند كه جايز نيست.[22] البته اين نظر نزديك به اجماع است.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي آملي لاريجاني ـ مراجع گفته‌اند نگاه كردن به موي سرِ نامحرم جايز نيست ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، فتواي قبليِ آقايان كه همين‌طور بود. اين موضوع في‌الجمله جاي بحث دارد. فتواي آقاي خويي (ره)[23] را هم در اين باره نگاه بكنيد.


آقاي كدخدائي ـ به هر حال اگر در موضوعِ نگاه به نامحرم فتوايي بدهيد، خلاصه يك تحركي در جامعه ايجاد مي‌شود.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، فتواي آقاي خويي (ره) را هم يك نگاهي بكنيد. آقاي خويي (ره) در مورد حكمِ نگاه به نامحرم، تشكيكاتي كرده است.


آقاي يزدي ـ فقها نگاه كردن به محارم را هم محدود كرده‌اند؛ مثلاً گفته‌اند كه پسر تا كجا مي‌تواند به جسد مادرش نگاه بكند و آن را محدود كرده‌اند يا مثلاً بعضي‌ها گفته‌اند كه نگاه كردن به پايين‌تر از ناف محارم غير مجاز است، ولي تا ناف اشكال ندارد يا مثلاً نگاه كردن از ران‌ها به پايين اشكالي ندارد. بعضي‌ها باز هم اين را محدودتر كرده‌اند. مي‌خواهم بگويم كه فقها نظر به محارم را هم محدود كرده‌اند؛ لذا مثلاً نمي‌شود در مورد نظر به غير محارم به طور مطلق گفت كه اشكال ندارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ نمي‌دانم؛ من ده سال پيش‌تر، بحثي از آقاي خويي (ره) در اين باره ديدم، ولي آن بحث الآن يادم نمي‌آيد. ايشان در مورد نگاه به نامحرم يك تشكيكي كرده بود. الآن درباره‌ي نظر ايشان قطع ندارم.


آقاي يزدي ـ نظر به نامحرم مادامي كه منتهي به فساد نشود، [اشكال ندارد.]


آقاي مدرسي يزدي ـ از زماني كه من نظر آقاي خويي (ره) را خوانده‌ام، بيشتر از ده سال گذشته است. آن‌وقت كه من يك نگاهي كردم، ديدم ايشان مثلاً در يك چيزي تشكيك كرده است. واقعاً اگر ايشان يك تشكيك اين رقمي نداشت، من خودم الآن عكس‌العمل شديدتري نسبت به اين جزء نشان مي‌دادم. من الآن اين مطلب را به صورت دقيق نمي‌دانم. نرسيدم كه بررسي هم بكنم.


آقاي كدخدائي ـ در اين باره يك بررسي بشود و بعد اعلام نظر بشود ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ نظر ما در اين باره اعلام شده است. مفسدهي اين كارها، قابل جبران نيست.


آقاي كدخدائي ـ آقايان مي‌گويند خلاف شرع است. مي‌گوييم اين بند خلاف شرع است.


آقاي ره‌پيك ـ اينها در مجلس بيكار بوده‌اند كه براي وزارت ورزش هم اهداف نوشتند هم وظيفه نوشتند و هم اختيارات نوشتند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ حالا اين مصوبه ادامه دارد.


آقاي ره‌پيك ـ بيكار بودند كه هم اهداف نوشتند و هم وظيفه و هم اختيارات نوشتند. (50) يا (60) درصد مفاد اين مصوبه هم‌شكل هم است.


آقاي كدخدائي ـ خب، آقاياني كه جزء (8) را مغاير اصل (75) قانون اساسي مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي يزدي ـ در چه موردي اعلام نظر كنيم؟


آقاي كدخدائي ـ در مورد جزء (8).


آقاي ره‌پيك ـ در مورد جزءهاي (8) و (9) رأي بگيريد.


آقاي مدرسي يزدي ـ آهان، يعني مي‌خواهيد از حيث مغايرت با اصل‌ (75) به اين جزء اشكال بگيريد. بله، اطلاقش از اين نظر اشكال دارد.


آقاي كدخدائي ـ اين اشكال سه رأي دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين جزء در لايحه‌ي دولت نبوده است؟


آقاي ره‌پيك ـ جزءهاي (8) و (9) در لايحه نبوده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، اين جزء با اصل (75) مغايرت دارد؛ چون بار مالي دارد و در لايحه‌ي دولت نبوده است.


آقاي يزدي ـ بله، آن كه معلوم است. اصلاً تهيه‌ي فضاهاي لازم براي ورزش كردن و تهيه‌ي وسايل ورزشي هزينه دارد.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقاي يزدي هم به اشكالِ مغايرت با اصل (75) رأي دادند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ حاج‌آقاي يزدي، شما هم به اين اشكال رأي داديد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ ايشان مي‌گويند اين اشكال كه معلوم است؛ پس حتماً رأي داده‌اند ديگر.


منشي جلسه ـ پس شش تا رأي شد.


آقاي كدخدائي ـ نه، هفت تا رأي شد. اين ايراد را بنويسيد. بالاخره بايد يك ايراد به اين مصوبه بگيريم.


آقاي يزدي ـ معلوم است كه اين جزء بار مالي دارد.


آقاي ره‌پيك ـ جزء (9) هم همين‌طور است. جزء (9) هم بار مالي دارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ «9- تسهيل دسترسي مردم براي تماشاي مسابقات ورزشي مهم بين‌المللي و ملي در مكان‌هاي عمومي و محيط‌هاي ورزشي روستايي و شهري كشور.»


آقاي ره‌پيك ـ خب، اين جزء هم در لايحه‌ي دولت نبود ديگر. درست است؟ [مجمع مشورتي حقوقي] نوشته است كه اين اجزاء در لايحه نيست.[24]


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا مي‌خواهند روستايي‌ها را ببرند تا مسابقات ورزشي را تماشا كنند.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين جزء هم در لايحه نبوده است؟


آقاي كدخدائي ـ حالا اين تسهيل دسترسي مردم، متضمن بار مالي براي دولت است؟


آقاي مدرسي يزدي ـ بله ديگر؛ خب، چه‌كار كنند؟ اين جزء مي‌گويد كه حداقلِ حداقل بايد يك تلويزيون بخرند و براي تماشاي مسابقات ورزشي در مكان عمومي بگذارند. اين را به عنوان مثال مي‌گويم. حالا ممكن است بيشتر از پنج نفر در روستا نباشند و يك تلويزيون هم براي آنها كافي باشد.


آقاي كدخدائي ـ خب، اين كه نگفته است وزارت ورزش اين كار را بكند. اين گفته است كه وزارت ورزش تماشاي مسابقات ورزشي را تسهيل بكند.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، تسهيل بكنند، اما چه رقمي تسهيل بكنند؟


آقاي كدخدائي ـ اين بند كه نگفته است اماكن را تجهيز بكنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ بدون تجهيز اماكن كه نمي‌شود تماشاي مسابقات را تسهيل بكنند. بروند و مردم را نصيحت بكنند؟!


آقاي كدخدائي ـ منظور اين جزء تجهيز اماكن نيست، بلكه تسهيلِ تماشاي مسابقات است.


آقاي آملي لاريجاني ـ خيلي خب، در مورد اين اشكال، رأي بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ شما به مغايرت اين جزء با اصل (75) رأي مي‌دهيد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ بله.[25]


آقاي كدخدائي ـ ولي من به اين اشكال رأي نمي‌دهم. سراغ جزء بعدي برويم. اگر در اين باره بحثي داريد، بفرماييد.


آقاي موسوي ـ ببينيد؛ ما يك بحث حضور بانوان در ورزشگاه‌ها را داريم. حالا ممكن است براي حضور آنها، اماكن بانوان را از مردان جداسازي كنند، ولي بحث حضور خانواده‌ها هم هست. معمولاً ممكن است خانواده‌اي با هم به ورزشگاه بيايند؛ يعني يك دختر، يك پسر، يك مرد و يك زن با هم مي‌آيند و مي‌گويند ما يك خانواده‌ايم. حالا از كجا مي‌توانند تشخيص بدهند كه اينها اعضاي يك خانواده‌اند؟ واقعاً منظور از حضور خانواده كه گفته مي‌شود، چيست؟ ببينيد؛ جزء (8) خانواده را از بانوان جدا كرده است. يك‌وقت بحث حضور خود بانوان در ورزشگاه‌ها مطرح است. اين يك بحث جدا است. ولي يك‌وقت يك خانواده مي‌گويند ما با هم به ورزشگاه مي‌رويم و كنار هم مي‌نشينيم. اين مثل حضور خانواده‌ها در سينما است.


آقاي كدخدائي ـ خب، الآن شما جلوي ورود زنان را به سينماها گرفته‌ايد؟ اينها الآن سالن واليبال هم مي‌روند.


آقاي موسوي ـ ببينيد؛ خب، حالا اگر مي‌خواهيد اين جزء همين‌طور باشد كه باشد، ولي حضور خانواده‌ها در ورزشگاه با حضور بانوان فرق مي‌كند.


آقاي كدخدائي ـ الآن زنان به سالن واليبال مي‌روند و كسي هم حرفي نمي‌زند. حتي به سالن كشتي هم مي‌روند.


آقاي آملي لاريجاني ـ مي‌دانم؛ حالا ما چگونه [به حضور بانوان در ورزشگاه‌ها] اشكال بگيريم؟


آقاي موسوي ـ اينها مسائلي است كه به هر حال در آينده پيش مي‌آيد. هر چند الآن هم پيش آمده است. حالا ما نظرمان را عرض كرديم ديگر. ولي اين مسائل در جامعه رعايت نمي‌شود.


آقاي كدخدائي ـ خب، سراغ جزء بعدي برويم. جزء (10) را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «10- نظارت بر حسن اجراي برنامه‌ها و فعاليت‌هاي ورزشي كليه دستگاه‌هاي اجرايي و بخش‌هاي غير دولتي و ارزيابي عملكرد آنها و ارائه گزارش به مراجع ذي‌ربط.


11- صدور و لغو مجوز فعاليت رشته و سبك‌هاي ورزشي در قالب فدراسيون‌ها، انجمن‌ها، كميته‌ها و ساير تشكل‌هاي مربوط.»


آقاي كدخدائي ـ آقايان به اينها ايراد دارند؟


منشي جلسه ـ طبق جزء (10)، وزارت ورزش مثلاً به فعاليت حوزه‌ي علميه كه نهادي غير دولتي است هم نظارت مي‌كند؟


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله ديگر.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اين نظارت بر فعاليت‌هاي ورزشي است.


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ خب، چه اشكالي دارد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا اگر قانون اين را گفت، حوزه‌هاي علميه چه‌كار مي‌توانند بكنند؟


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقاي اعرافي، حوزه‌ي علميه فعاليت ورزشي دارد؟


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ حوزه فعاليت ورزشي دارد؟


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، مي‌دانم كه حوزه فعاليت ورزشي دارد، ولي اين جزء الآن اشكال ندارد؟ اين جزء براي استقلال حوزه اشكال ندارد؟ مثلاً بگوييم فردا اينها از وزارت ورزش بروند و بگويند كه طلبه‌هاي جوان بايد اين‌طوري ورزش كنند؟


آقاي مدرسي يزدي ـ اين كار كه عيبي ندارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ عيب ندارد؟!


آقاي مدرسي يزدي ـ آقا، اين، يك كار فني است ديگر.


آقاي صادقي‌مقدم ـ وزارت ورزش بايد ضوابط فني ورزش كردن را به طلبه‌ها بگويد.


آقاي مدرسي يزدي ـ مثلاً به آنها بگويد اين‌چنين فوتبال بازي نكنيد كه پايتان بشكند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ يا وزنه‌ها را اين‌طوري برنداريد كه كمرتان درد بگيرد.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اين جزء گفته است اين وزارت بر حسن اجراي برنامه‌ها نظارت بكند. اين‌طوري وزارت ورزش فردا مي‌گويد ما اصلاً بايد در حوزه خيمه بزنيم تا ببينيم شما چه‌كار داريد مي‌كنيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، بزنند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ اگر خيمه را خودشان بياورند، مانع ندارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين كار اشكال ندارد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ اتفاقاً اينكه اينها به حوزه بيايند و كارهايشان را انجام بدهند، خوب است. اين‌طوري آدم مي‌تواند ببيند كه اينها دارند چه‌كار مي‌كنند. بعدش هم كارهاي آنها را اصلاح مي‌كنيم.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، واقعاً كار از اين حرف‌ها گذشته است. حالا آقاي اعرافي بيشتر در حوزه هستند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ حاج‌آقا، معمولاً فوايد اين‌طور كارها بيشتر از ضرر آنها است.


آقاي اعرافي ـ نه، ما كه در مقام عمل آنها را به حوزه راه نمي‌دهيم، مگر اينكه خودمان كار آنها را بپسنديم.


آقاي صادقي‌مقدم ـ فوايد اين نظارت بيشتر از نبودن آن است.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه خب، اين مثل فرمايش آقاي موسوي مي‌شود كه گفتند معني ندارد كه ما تعهدي را بپذيريم، ولي بعد بگوييم آن را انجام نمي‌دهيم. خب، اين‌طور تعهد دادن خيلي خوب نيست. اگر ما اينكه اين مصوبه گفته است اينها مي‌توانند بر فعاليت‌هاي ورزشي حوزه نظارت بكنند را قبول كنيم، فردا مي‌آيند و نظارت مي‌كنند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ حاج‌آقا، فوايد اين نظارت بيشتر است. اصلاً اين‌طوري اگر در فعاليت‌هاي ورزشي حوزه، ايراد و اشكال فني باشد، آن را مي‌گيرند.


آقاي اعرافي ـ حالا اگر با اجراي اين مصوبه، ما در جايي با مشكلي مواجه بشويم، شوراي عالي حوزه‌ علميه مي‌تواند براي رفع آن يك مصوبه‌اي و چيزي داشته باشد. مصوبات شوراي عالي حوزه مثل همان قوانين و مقرراتي مي‌شود كه شما [= آقاي آملي لاريجاني] مي‌فرموديد بر اين مصوبه حاكمند.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، اين‌طور كه نمي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين جزء به نظارت وزارت ورزش، تصريح كرده است ديگر. اين دارد به اين موضوع تصريح مي‌كند.


آقاي اعرافي ـ نه، قرار شد اين مصوبه با رعايت كليه‌ي قوانين و مقررات اجرا شود. خب، شوراي عالي حوزه هم مصوباتي دارد.


آقاي كدخدائي ـ شوراي عالي بر كار حوزه‌ها نظارت هم دارد؟ اين شورا چه‌كار مي‌كند؟


آقاي اعرافي ـ احكام شوراي عالي حوزه مثل احكام شوراي عالي انقلاب فرهنگي نافذ است.


آقاي مدرسي يزدي ـ ما قانوني در اين مورد داريم؟


آقاي اعرافي ـ حالا ما داشتيم با ايشان درباره‌ي همين موضوع بحث مي‌كرديم.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، در اين باره مقرّره داريم.


آقاي اعرافي ـ «آقا» [= مقام معظم رهبري] شوراي عالي حوزه را تأييد كرده‌اند. «آقا» شوراي عالي حوزه را تأييد كرده‌اند. همين‌طور است. حضرت آيت‌الله يزدي، «آقا» شوراي عالي حوزه را تأييد كرده‌اند ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ ايشان اعضاي آن را تأييد كرده‌اند يا وظايفش را؟


آقاي اعرافي ـ اصلاً وظايف شوراي عالي هم با نظر ايشان تدوين شده است. همين‌طور نيست؟


آقاي يزدي ـ بله، سه نفر از مراجع تقليد از جمله مقام معظم رهبري اين شورا را تأييد كرده‌اند.


آقاي اعرافي ـ بله، مقام معظم رهبري هم عضويت اشخاص در شورا[26] و هم اساسنامه‌ي آن را تنفيذ مي‌كنند. اساسنامه‌ي آن را هم ايشان تنفيذ كرده‌اند.[27]


آقاي مدرسي يزدي ـ آن‌وقت در اساسنامه‌ي آن آمده است كه شوراي عالي حوزه مي‌تواند چنين مصوباتي داشته باشد؟


آقاي اعرافي ـ بله ديگر؛ تمشيت همه‌ي [امور حوزه‌ها به‌عهده‌ي اين شورا است.][28] شوراي عالي حوزه اساسنامه دارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، بايد اساسنامه‌ي آن را ديد.


آقاي اعرافي ـ حالا اين‌طور كه من از قبل به ذهنم مي‌آيد، در اساسنامه‌ي آن آمده است كه اداره‌ي همه‌ي امور حوزه به شوراي عالي حوزه واسپاري شده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ آن اساسنامه را نگاه بكنيد. فرض بكنيد اين شورا مي‌تواند چيزي مخالف قانون رسمي كشور تصويب كند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ نه.


آقاي اعرافي ـ نه، نمي‌تواند كه مخالف قانون رسمي تصويب بكند.


آقاي مدرسي يزدي ـ الآن فرض كنيد اين مصوبه به قانون تبديل شد. آيا شوراي عالي حوزه مي‌تواند با آن مخالفت كند؟


آقاي اعرافي ـ اين مصوبه قيد «رعايت كليه قوانين و مقررات كشور» را هم داشت.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، آن قيد براي ماده (3) مصوبه بود.


آقاي اعرافي ـ خب نه، آن قيد شامل اين جزء هم مي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين جزء هم مربوط به ماده (4) است. درست است؟


آقاي اعرافي ـ آن قيد شامل اين جزءها هم مي‌شود ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ آهان، آن قيد براي ماده (4) است.


آقاي مدرسي يزدي ـ اگر فرض بكنيم كه اين مصوبه بر مصوبات شوراي عالي حوزه حاكم باشد، اين جزء اشكال دارد. بايد اساسنامه‌ي شوراي عالي حوزه را ببينيم.


آقاي اعرافي ـ قيد «رعايت كليه قوانين و مقررات كشور» شامل اين جزءها هم مي‌شود.


آقاي يزدي ـ اصولاً‌ اگر هر تشكيلاتي خودش قانون داشته باشد، قوانين ديگر شامل آن نمي‌شود. اگر تشكيلاتي خودش يك قانون مستقل دارد، اين مصوبه و قوانين ديگر شامل آن نمي‌شود.


آقاي اعرافي ـ حالا اين سخن شما به‌خصوص در مورد امثال شوراي عالي حوزه وجود دارد ديگر؛ يعني شوراي عالي حوزه شبيه شوراي عالي انقلاب فرهنگي است.


آقاي مدرسي يزدي ـ بايد ديد. شوراي عالي انقلاب فرهنگي خيلي [نهاد مهمي است.]


آقاي اعرافي ـ بله، اين‌طور به نظر مي‌آيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ ولي واقعش اين است كه اين جزء از لحاظ قانوني ‌اشكال ندارد.


آقاي اعرافي ـ بله، حالا من هم با توجه به قيد «رعايت كليه قوانين و مقررات كشور» كه در اين ماده آمده است، فكر مي‌كنم كه اين جزء اشكال ندارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ مثلاً وزارت علوم هم در بحث‌هاي علمي يك‌سري نظارت‌هايي دارد.


آقاي اعرافي ـ حوزه هم «شوراي اعطاي مجوزها و امتيازهاي علمي» دارد و هم «شوراي گسترش حوزههاي علميه» را دارد.


منشي جلسه ـ «11- صدور و لغو مجوز فعاليت رشته و سبك‌هاي ورزشي در قالب فدراسيون‌ها، انجمن‌ها، كميته‌ها و ساير تشكل‌هاي مربوط.»


آقاي ره‌پيك ـ خب، انجام اين وظيفه، ضابطه نمي‌خواهد؟ صدور و لغو مجوز، ضابطه نمي‌خواهد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ صدر ماده (4) گفته است كه اقدامات وزارت ورزش در چارچوب قوانين و مقررات باشد.


آقاي ره‌پيك ـ نه، آن قيد ربطي به تعيين ضابطه براي صدور و لغو مجوز ندارد.


آقاي اعرافي ـ نه، قيد «رعايت كليه قوانين و مقررات» همه‌ي اينها را در بر مي‌گيرد.


آقاي ره‌پيك ـ آن قيد زبان‌بند است.


منشي جلسه ـ «تبصره- وزارت مكلف است به منظور تأمين و تجهيز امكانات مورد نياز رشته‌هاي ورزش تيراندازي از قبيل اسلحه و مهمات ورزشي از توليدات داخلي استفاده نمايد. در صورت عدم امكان تأمين از داخل كشور، وزارت مجاز است نسبت به تأمين و واردات تجهيزات مربوطه با تأييد و نظارت وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح در كليه مراحل ثبت سفارش تا ترخيص، در مبادي ورودي كشور اقدام كند.


دستورالعمل اجرايي اين تبصره با رعايت قوانين و مقررات مربوطه توسط وزارت تهيه و به امضاي مشترك وزيران دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح و ورزش و جوانان ابلاغ مي‌شود.»


آقاي اعرافي ـ چرا فقط در مورد ورزش تيراندازي گفته‌اند كه از توليدات داخلي استفاده كنند؟ همه‌ي ورزش‌ها اين‌طور است ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ چون خواسته‌اند بگويند كه براي واردات اسلحه از وزارت دفاع تأييديه بگيرند، اين تبصره را در اينجا آوردند.


آقاي ره‌پيك ـ در اين تبصره فقط كالاهاي وارداتي را گفتند و الّا گفتند كه همه‌ي رشته‌هاي ورزشي از توليدات داخلي استفاده كنند. آهان، اين تبصره فقط تيراندازي را گفته است. حالا چون موضوع اسلحه مورد بحث بوده است، اين تبصره را تصويب كردند.


منشي جلسه ـ اين تبصره در مورد تيراندازي است.


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله، در مورد تيراندازي است.


آقاي اعرافي ـ بله، تصويب اين تبصره به خاطر موضوع اسلحه بوده است.


آقاي ره‌پيك ـ خيلي از اسلحه‌هاي مورد نياز رشته‌ي تيراندازي در داخل كشور موجود نيست. چون اينها داخل كشور نيست، اينها رفتند و اين تبصره را نوشته‌اند. حالا دوستان يك‌سري ايرادهايي گرفتند و گفتند كه طبق اين تبصره، وزارت ورزش خودش مسئول واردات شده است.[29]


آقاي آملي لاريجاني ـ مي‌خواهيد من ادامه‌ي مصوبه را بخوانم؟!


آقاي كدخدائي ـ در صدر اين ماده، قيد در چارچوب مقررات را داريم ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ ولي ما امروز براي اشكالاتمان رأي نداريم؛ چون همه‌ي مفاد اين مصوبه در چارچوب مقررات است.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ بله، همه در چارچوب مقررات است ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، اين عبارت «در چارچوب مقررات» زبان‌بند هم است.


آقاي ره‌پيك ـ خوب است ديگر. همه‌ي مصوبه در چارچوب مقررات است.


منشي جلسه ـ «12- صدور و لغو پروانه تأسيس و فعاليت اتحاديه باشگاه‌هاي ورزشي، باشگاه‌ها، اماكن و مراكز ارائه‌دهنده خدمات ورزشي و تندرستي پس از بررسي صلاحيت‌هاي عمومي،‌ اخلاقي، علمي و حرفه‌اي و نظارت بر فعاليت آنها.»


آقاي ره‌پيك ـ  اين هم ديگر در چارچوب قوانين است ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ آقا،‌ آن تبصره يك مسئله دارد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ كلمه‌ي «تندرستي» در اين جزء ايراد ندارد؟ خدمات تندرستي ايراد دارد.


آقاي مدرسي‌يزدي ـ اجازه بدهيد.


آقاي ره‌پيك ـ چه ايرادي دارد؟


منشي جلسه ـ  خدمات تندرستي تعريف نشده است.


آقاي ره‌پيك ـ  تعريف نشده است؟!


آقاي مدرسي‌يزدي ـ اينجا نوشته است كه آيين‌نامه‌ي اجرايي با امضاي مشترك وزيران دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح و ورزش و جوانان باشد. ولي ظاهراً ما در قانون اساسي، تصويب آيين‌نامه توسط دو تا وزير نداريم، بلكه آيين‌نامه را يا بايد هيئت وزيران و يا يك وزير تصويب كند.


آقاي كدخدائي ـ اين كه اين تبصره مي‌گويد، دستورالعمل اجرايي است.


آقاي ره‌پيك ـ بله، اين آيين‌نامه نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين مورد، دستورالعمل است.


آقاي ره‌پيك ـ اين، آيين‌نامه نيست. اين، دستورالعمل اجرايي است.


آقاي مدرسي يزدي ـ اينها چه فرقي با هم مي‌كنند؟


آقاي كدخدائي ـ اين، دستورالعمل اجرايي است.


آقاي مدرسي يزدي ـ اينها چه فرقي با هم دارند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ دستورالعمل اجرايي زيرمجموعه‌ي آيين‌نامه است.


آقاي مدرسي يزدي ـ اينها با هم فرقي نمي‌كنند.


آقاي آملي لاريجاني ـ چرا فرق نمي‌كنند؟ درجه‌ي كليت و جزئيتشان فرق مي‌كند ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ به نظر من كه فرقي نمي‌كنند و فقط اسمشان دو تا است. به هر حال من به ذيل اين تبصره شبهه دارم.


آقاي يزدي ـ مثلاً در اينكه بايد يك اسلحه براي تيراندازي بخريم، وزارت راه چه دخالتي مي‌تواند بكند؟ خود اين اسلحه براي تيراندازي‌هاي ورزشي است. آن، براي تيراندازي‌هاي ورزشي است.


آقاي كدخدائي ـ چون بحث سلاح مطرح است، مي‌گويند وزارت دفاع [هم در تدوين دستورالعمل شركت كند.]


آقاي مدرسي يزدي ـ عيبي ندارد، ولي بگويند يك وزير آن را تدوين كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ حاج‌آقا مي‌خواهند اشكال بكنند كه بحث اسلحه به وزراي ديگر چه ربطي دارد؟ وزارت دفاع دارد كارهاي آن را انجام مي‌دهد ديگر. حالا وزير راه مي‌تواند چه دخالتي در اينجا بكند؟


آقاي مدرسي يزدي ـ [اينكه گفته است وزارت دفاع در اين كار شركت كند،] عيبي ندارد، ولي تدوين آيين‌نامه يا به‌عهده‌ي وزير مربوطه است و يا به‌عهده‌ي هيئت وزيران است.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين، آيين‌نامه نيست. اين، دستورالعمل است.


آقاي كدخدائي ـ آيين‌نامه نيست.


آقاي مدرسي يزدي ـ اگر اسم چيزي را عوض كنند، از شمول قانون مربوطه خارج مي‌شود؟ در اينجا اسم آيين‌نامه را عوض كرده‌اند.


آقاي ره‌پيك ـ اين وزير ‌كه وزير راه نيست، بلكه وزير ورزش است.


آقاي آملي لاريجاني ـ ايشان مي‌گويد بقيه‌ي وزرا چه دخالتي در تدوين اين دستورالعمل دارند؟


آقاي ره‌پيك ـ خب، چون اين دستورالعمل ورزشي است، به وزير ورزش مربوط مي‌شود ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ ايشان فرمودند كه هيئت وزيران بايد اين دستورالعمل را تدوين كند، ولي حاج‌آقاي يزدي مي‌گويند نه، لازم نيست.


آقاي ره‌پيك ـ من دارم پاسخِ حاج‌آقاي يزدي را مي‌گويم.


آقاي آملي لاريجاني ـ حاج‌آقاي يزدي مي‌فرمايند كه بقيه‌ي وزرا در اينجا كاره‌اي نيستند و همين دو وزيري كه اين موضوع به آنها مربوط است، بايد اين كار را انجام بدهند ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ آهان، حاج‌آقاي يزدي جواب اشكال ايشان [= آقاي مدرسي يزدي] را دادند.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، ايشان در تأييد اين طرف حرف زدند.


آقاي مدرسي يزدي ـ به هر حال واقعش اين است كه ذيل اين تبصره براي من ابهام دارد؛ يعني از لحاظ قانون اساسي ابهام دارد.


آقاي كدخدائي ـ خب، در اين تبصره، نحوه‌ي تدوين آيين‌نامه از نظر اصل (138) ابهام دارد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ در اين تبصره اعلام كردند كه دستورالعمل اجرايي به تأييد هر دو تا وزيرِ ورزش و دفاع مي‌رسد. آقاياني كه اين را مغاير اصل (138) مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند. حاج‌آقا، چه مي‌فرماييد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ اينكه اين آيين‌نامه را منضماً به تأييد هر دو وزير مي‌رسانند، از نظر قانون اساسي اشكال دارد.


آقاي يزدي ـ اين كه آيين‌نامه نيست.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي يزدي ـ اين آيين‌نامه نيست كه بگوييد حتماً بايد هيئت وزيران يا وزرا آن را تدوين كنند. اين دستورالعملِ يك تبصره‌ي قانوني است؛ يعني وزارت ورزش دستورالعملِ يك تبصره از اين مصوبه را تدوين مي‌كند.


آقاي مدرسي يزدي ـ منتها اين تبصره خلاف قانون اساسي است. در قانون اساسي نداريم كه دو وزير با هم يك آيين‌نامه را بنويسند.


آقاي كدخدائي ـ خب، آقاياني كه اين تبصره را مغاير اصل (138) مي‌دانند، اعلام نظر بفرمايند.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقا، اين اشكال يك رأي آورد. اين را ثبت كنيد.


آقاي كدخدائي ـ ادامه بده.


منشي جلسه ـ «تبصره- فعاليت‌هاي رسمي درس تربيت بدني مدارس به‌جز فعاليت باشگاه‌هاي ورزشي وزارت آموزش و پرورش از شمول اين بند مستثنا هستند.»


آقاي اعرافي ـ اين تبصره نگفته است كه فعاليت‌هاي تربيت بدنيِ دانشگاه‌ها و حوزه‌هاي علميه چه مي‌شود؟


آقاي كدخدائي ـ پس چه گفته است؟


آقاي اعرافي ـ اين تبصره درس تربيت بدني وزارت آموزش و پرورش را از شمول جزء (12) مستثنا كرده است، ولي نگفته است كه دانشگاه‌ها و حوزه هم همين حكم را دارند يا نه. اين كار، تبعيض ناروا است.


آقاي كدخدائي ـ اين گفته است كه درس تربيت بدني مدارس از شمول اين جزء مستثنا است.


آقاي مدرسي يزدي ـ حوزه كه تربيت بدني ندارد. ما در حوزه درس تربيت بدني داريم؟


آقاي اعرافي ـ دانشگاه چطور است؟


آقاي موسوي ـ تربيت بدني در دانشگاه هست.


آقاي آملي لاريجاني ـ ما در حوزه درس تربيت بدني داريم؟


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، درست است، نداريم.


منشي جلسه ـ دانشگاه‌ها دارند.


آقاي اعرافي ـ ممكن است در حوزه هم اين درس را داشته باشيم.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا به هر حال كبراي اين تبصره درست است.


آقاي كدخدائي ـ در دانشگاه درس تربيت بدني داريم؛ در ترم اول دانشگاه، درس تربيت بدني داريم‌.


آقاي اعرافي ـ بله، در دانشگاه كه داريم.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، پس اين اشكال وارد است. اين تبصره، تبعيض ناروا است.


آقاي اعرافي ـ بله، تبعيض ناروا است ديگر. دانشگاه و حوزه هم همين‌طور است ديگر؛ يعني آنها هم حكم مدارس را دارند. بله ديگر.


آقاي كدخدائي ـ خب، آقاياني كه تبصره را مغاير مي‌دانند، بفرمايند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ حالا ببينيد؛ اين تبصره مي‌گويد ديگر لازم نيست كه وزارت آموزش و پرورش بيايد و براي درس تربيت بدنيِ مدارس پروانه بگيرد. جزء (12) چه گفته است؟ گفته است كه صدور و لغو پروانه‌ي مراكز ورزشي با وزارت ورزش است. بعد اين تبصره مي‌گويد كه لازم نيست براي درس تربيت بدني پروانه بگيرند.


آقاي ره‌پيك ـ اين تبصره، تبصره‌ي جزء (12) است. تبصره‌ي جزء چيز نيست.


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله، اين، تبصره‌ي جزء (12) است.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي ره‌پيك ـ براي (12) است.


آقاي صادقي‌مقدم ـ ديگر لازم نيست وزارت آموزش و پرورش بيايد و براي درس تربيت بدنيِ مدارس از وزارت ورزش مجوز بگيرد.


آقاي آملي لاريجاني ـ اصلاً موضوع اين استثنا، مدارس است. اين مي‌گويد كه مدارس از حكم اين جزء مستثنا است، ولي باز يك «به‌جز ...» هم مي‌گويد. شما اصلاً عبارت «به‌جز ...» را رها كنيد. اول ببينيم اصل مستثني‌منه چيست تا بعد به مستثنايش برسيم.


آقاي صادقي‌مقدم ـ با عبارت «به‌جز ...» مي‌خواهند خود باشگاه‌هاي آموزش و پرورش را مشمول صدور و لغو پروانه كنند ديگر؛ يعني فقط اگر مي‌خواهيد درس تربيت بدني به دانش‌آموزان بدهيد، پروانه نمي‌خواهد.


آقاي آملي لاريجاني ـ آن‌وقت بعد از اين يك «به‌جز ...» دارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ درس تربيت بدني دانشگاه‌ها هم پروانه نمي‌خواهد.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله ديگر.


آقاي اعرافي ـ بله ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، بله ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، درس تربيت بدني حوزه‌ي علميه هم پروانه نمي‌خواهد.


آقاي اعرافي ـ خب بله، اين درس حوزه هم پروانه نمي‌خواهد ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، نمي‌خواهد ديگر. من همين را دارم مي‌گويم ديگر.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ بنابراين اين تبصره اشكال دارد ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ چه اشكالي دارد؟


آقاي اعرافي ـ چرا؛ اشكال دارد ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، اين تبصره موجب تبعيض ناروا است.


آقاي صادقي‌مقدم ـ براي چه موجب تبعيض ناروا است؟ ايشان مي‌گويد چرا در اين تبصره، دانشگاه‌ها و حوزه‌ها را به عنوان مستثنا نياورده‌اند؟


آقاي اعرافي ـ بله، چرا در اينجا دانشگاه‌ها و حوزه را نگفتند. اشكال ما، اين است ديگر.


آقاي موسوي ـ حالا مدرسه درس ورزش دارد و دانشگاه هم دارد.


آقاي اعرافي ـ ما مي‌گوييم عين اين درس و فعاليت در دانشگاه و حوزه هم هست.


آقاي صادقي‌مقدم ـ ايشان مي‌گويد چرا دانشگاه و حوزه را در اينجا به عنوان مستثنا نياوردند و فقط مدارس را آوردند.


آقاي اعرافي ـ بله، اشكالِ ما همين است ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ البته ممكن است در دانشگاه رشته‌هايي داشته باشيم كه مثلاً درس تربيت بدني دارند، ولي مدارس كه اين‌طور چيزي ندارند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ دانشگاه‌ها هم درس تربيت بدني دارند.


آقاي موسوي ـ در دانشگاه دو واحد درس تربيت بدني دارند.


آقاي اعرافي ـ بله، دانشگاه‌ها دارند. حالا ممكن است در حوزه هم اين درس را داشته باشند.


آقاي مدرسي يزدي ـ الآن دانشگاه‌ها هم درس تربيت بدني دارند.


آقاي موسوي ـ در دانشگاه دو واحد درس تربيت بدني دارند.


آقاي كدخدائي ـ دانشگاه كه اين درس را دارد؛ دانشگاه اين درس را دارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، پس دانشگاه هم بايد به استثنايِ اين تبصره اضافه بشود.


آقاي كدخدائي ـ ولي حوزه‌ي علميه درس تربيت بدني ندارد.


آقاي اعرافي ـ ممكن است حوزه هم اين درس را داشته باشد.


آقاي مدرسي يزدي ـ به نحو قضيه‌ي حقيقيه ممكن است يك روزي اين درس را براي حوزه هم بگذارند.


آقاي اعرافي ـ بله، ممكن است اين درس براي حوزه هم گذاشته بشود.


آقاي كدخدائي ـ همين درس هم كم كم در حوزه پيدا مي‌شود.


آقاي اعرافي ـ فكر مي‌كنم در برنامه‌ي جديد حوزه، اين درس را براي طلابِ سطح يك گذاشته‌اند.


آقاي آملي لاريجاني ـ اصلاً‌ اين تبصره، مفهوم دارد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، مفاد آن داير بر نفي و اثبات كه نمي‌شود.


آقاي آملي لاريجاني ـ استثناي اين تبصره شامل مدارس آموزش و پرورش مي‌شود، ولي آيا اين تبصره مي‌خواهد بگويد كه مدارس حوزه از حكم اين جزء مستثنا نيست؟


آقاي مدرسي يزدي ـ اين تبصره در مقام بيان است.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، نسبت به متن جزء (12) در مقام بيان است.


آقاي اعرافي ـ جزء (12) چيست؟


آقاي آملي لاريجاني ـ متن جزء (12) در مورد صدور و لغو پروانه‌ي تأسيس و فعاليت اتحاديه‌ي باشگاه‌هاي ورزشي و كذا و كذا و كذا است. آن‌وقت اين تبصره مي‌خواهد بگويد كه فعاليت درسي از اين حكم مستثنا است؛ يعني ديگر لازم نيست براي درس تربيتي بدني مدارس، پروانه بگيرند. چون تعداد مدارس زياد است و در‌ همه جا هست، اين تبصره گفته است وزارت آموزش و پرورش نمي‌خواهد براي اين درس پروانه بگيرد.


آقاي اعرافي ـ مگر تعداد دانشگاه‌ها كم است؟


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، من اصلاً‌ مي‌خواهم بگويم كه اين استثنا ناظر به دانشگاه‌ها نيست؛ يعني اين تبصره اين مفهوم را ندارد كه دانشگاه‌ها بايد بروند و براي اين درس پروانه بگيرند يا حوزه بايد برود و پروانه بگيرد. اصلاً اين مفهوم را ندارد.


آقاي اعرافي ـ اگر مستثني‌منه اطلاقي دارد كه حوزه و دانشگاه را در بر مي‌گيرد، پس بايد اين دو را هم استثنا كرد. ولي اگر مستثني‌منه اطلاقي ندارد، پس براي چه مدارس را به عنوان استثنا آوردند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، مستثني‌منه كه صدور و لغو پروانه‌ي تأسيس و فعاليت اتحاديه‌ي باشگاه‌ها و اينها است. اين مطلب كه عيبي ندارد؛ چون اين پروانه براي باشگاه‌ها و اين حرف‌ها است.


آقاي اعرافي ـ خب، اگر اين‌طور است، پس بايد مدارس را هم به عنوان مستثنا نياورند.


آقاي آملي لاريجاني ـ من مي‌خواهم اين را بگويم كه در واقع متن جزء (12) راجع به فعاليت‌هاي ورزشي است. اين تبصره هم مي‌گويد كه درس تربيت بدني مدارس از حكمِ اين جزء مستثنا است؛ يعني ديگر لازم نيست برويد و براي اين درسِ مدارس اجازه بگيريد.


آقاي اعرافي ـ خب، تبصره براي چه اين استثنا را گفته است؟


آقاي آملي لاريجاني ـ صبر كنيد.


آقاي اعرافي ـ طبق گفته‌ي شما، اصلاً‌ مدارس مشمول مستثني‌منه نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله ديگر؛ مدارس مشمول مستثني‌منه نيست. ولي چون تعداد آنها زياد است، اين استثنا ذكر شده است.


آقاي اعرافي ـ من مي‌خواهم بگويم اگر اصلاً اين تبصره نبود، مستثني‌منه، مدارس آموزش و پرورش را در بر مي‌گرفت يا نه؟


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، شامل مي‌شد. بله، در بر مي‌گرفت.


آقاي اعرافي ـ آن‌وقت همين مستثني‌منه، دانشگاه و حوزه را در بر نمي‌گيرد؟


آقاي موسوي ـ اين‌طور كه اين تبصره مي‌گويد، دانشگاه هم بايد برود و براي درس تربيت بدني مجوز بگيرد.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه.


آقاي اعرافي ـ چرا؛ بايد بگيرد ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، ببينيد؛ موضوع جزء (12) كه درس تربيت بدني نيست.


آقاي مدرسي يزدي ـ البته نگاه كنيد؛ شايد مراد از استثنايي كه اين تبصره در مورد مدارس آورده است، اعم از مدارس آموزش و پرورش باشد؛ چون ذيل آن عبارت «به‌جز فعاليت باشگاه‌هاي ورزشي وزارت آموزش و پرورش» را گفته است. يعني يك استثناي ديگر اين تبصره، باشگاه‌ها است.


آقاي اعرافي ـ نه، حالا در مورد باشگاه‌ها كه بحثي نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ ببينيد؛ دو استثنا در اينجا آمده است.


آقاي اعرافي ـ اين استثنا دارد فعاليت درسيِ رسمي را مي‌گويد.


آقاي آملي لاريجاني ـ دو تا استثنا هست. يك استثنا در استثناي ديگر آمده است. در واقع اين‌طوري است.


آقاي اعرافي ـ بله.


آقاي آملي لاريجاني ـ دو تا استثنا هست.


آقاي اعرافي ـ مفروض اين است كه مستثني‌منه اطلاق دارد و هم دانشگاه و هم آموزش و پرورش را در بر مي‌گيرد، ولي تبصره فقط درس تربيت بدني آموزش و پرورش را استثنا كرده است؛ بنابراين اشكال به جاي خودش باقي است.


آقاي آملي لاريجاني ـ درس تربيت بدني آموزش و پرورش، داخل در موارد مذكور در جزء (12) است؟


آقاي اعرافي ـ بله ديگر؛ اگر نيست، پس چرا اين درسِ آموزش و پرورش را استثنا كرده‌اند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، اين در واقع استثناي منقطع است. خب، بله ديگر.


آقاي اعرافي ـ خب، حالا اين حرف شما خلاف ظاهرِ تبصره است.


آقاي آملي لاريجاني ـ عيبي ندارد؛ خلاف ظاهر است، ولي حالا اين‌طور است ديگر. استثنا شدنِ درس تربيت بدني مدارس، براي تأكيد بوده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ حالا دنباله‌ي جزء (12) حتي صدور و لغو پروانه‌ي مراكز ارائه‌دهنده‌ي خدمات ورزشي و تندرستي را هم دارد.


آقاي آملي لاريجاني ـ خدمات ورزشي كه درس نيست.


آقاي اعرافي ـ يك مشكلي در اين تبصره هست. خب، اگر مستثني‌منه اطلاق دارد، مجلس بايد درس تربيت بدني حوزه و داشگاه را هم در اين استثنا بياورد.


آقاي آملي لاريجاني ـ حالا يك ابهام بگيريد تا اين تبصره را درست كنند ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، ابهام بگيريد.


آقاي كدخدائي ـ جزء (12) ماده (4) از اين جهت كه آيا شامل فعاليت‌هاي دروسِ تربيت بدني در دانشگاه‌ها و حوزه‌ي علميه هم مي‌شود يا خير، ابهام دارد. آقاياني كه اين ابهام را قبول دارند، بفرمايند.


آقاي اعرافي ـ حداقل اين ابهام را بگيريم.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله، اين ابهام، خوب است.


آقاي كدخدائي ـ در مورد اين ابهام اعلام نظر بفرماييد. آقا، شما به اين ابهام رأي نمي‌دهيد؟ اصلاً ايشان ديگر خسته شد.


آقاي كدخدائي ـ ابهام، شش تا رأي دارد.


آقاي ره‌پيك ـ درس تربيت بدني تخصصاً از موضوع بحث اين جزء بيرون است.


آقاي آملي لاريجاني ـ در ذهن من هم همين هست. براي همين بود كه به اين تبصره ابهام نگرفتيم.


آقاي ره‌پيك ـ ببينيد؛ اصلاً فعاليت درسي كه جزء فعاليت مراكزِ ارائه‌كننده‌ي خدمات ورزشي نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ من هم همين را عرض كردم.


آقاي اعرافي ـ پس چرا اينجا درس تربيت بدنيِ آموزش و پرورش را به عنوان استثنا آورده است؟


آقاي ره‌پيك ـ كجا را مي‌فرماييد؟


آقاي اعرافي ـ تبصره اين‌طور آورده است.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين استثنا منقطع است. بايد بنويسند كه اين استثنا منقطع است.


آقاي ره‌پيك ـ در تبصره، باشگاه‌هاي ورزشي وزارت آموزش و پرورش آمده است، ولي با اينكه اين باشگاه‌ها جزء ارائه‌كنندگان خدمات ورزشي هستند، اما از شمول اين جزء استثنا نشده‌اند.


آقاي آملي لاريجاني ـ تبصره فقط درس تربيت بدني را استثنا كرده است.


آقاي ره‌پيك ـ مي‌دانم، ولي مي‌گويم كه اين درس تخصصاً از شمول مستثني‌منه بيرون است. استثنا كردن اينها، تخصيص نيست.


آقاي مدرسي يزدي ـ خيلي خب، پس چرا مدارس را به عنوان استثنا ذكر كرده است؟


آقاي ره‌پيك ـ چه مي‌فرماييد؟


آقاي مدرسي يزدي ـ اين استثنا، استثناي منقطع است؟


آقاي آملي لاريجاني ـ اين استثنا، منقطع است ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ خب، باشد، ولي مگر اشكال دارد كه چيزي را كه تخصصاً از موضوع مستثني‌منه بيرون است، به عنوان استثنا ذكر كنند؟


آقاي اعرافي ـ اين استثنا، ابهام دارد.


آقاي ره‌پيك ـ چه اشكالي دارد چيزي را كه تخصصاً از موضوع مستثني‌منه بيرون است، به عنوان استثنا ذكر كنند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، همين‌طور است ديگر. ما هم همين را گفتيم. من همين را عرض كردم.


آقاي موسوي ـ در مورد اين تبصره، همين ابهام گرفتن كافي است ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ اصلاً ببينيد؛ مدرسه جزء مراكز ارائه‌دهنده‌ي خدمات ورزشي نيست كه وزارت آموزش و پرورش بخواهد برود و براي درس تربيت بدنيِ آن مجوز بگيرد.


آقاي آملي لاريجاني ـ براي اين جهتش استثنا منقطع است.


آقاي ره‌پيك ـ بله.


آقاي آملي لاريجاني ـ خدا آقاي عليزاده[30] را رحمت كند. وقتي بررسيِ ماده‌اي اين‌طور مي‌شد، مي‌گفت خودتان به مجلس برويد و آن را تصحيح كنيد. مي‌گفت من كه نمي‌دانم شما چه مي‌گوييد خودتان به آنجا برويد و تصحيحش كنيد.


آقاي كدخدائي ـ «13- حمايت، نظارت و هماهنگ‌سازي فعاليت‌هاي كليه نهادهاي ورزشي اعم از كميته ملي المپيك، كميته ملي پارالمپيك، فدراسيون‌ها، انجمن‌ها، هيئت‌ها و كميته‌هاي ورزشي به منظور حسن اجراي وظايف.»


آقاي مدرسي يزدي ـ كلمه‌ي «پارالمپيك» معادل فارسي ندارد؟


آقاي كدخدائي ـ نه، اتفاقاً من مي‌خواستم بگويم كه در اين مصوبه موارد خلاف اصل (15) هم داريم. اگر اين‌طور باشد، كلمه‌ي «المپيك» هم خلاف اين اصل است ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، كلمه‌ي «المپيك» عَلَم است و نمي‌شود براي آن معادل فارسي نوشت، ولي «پارا» در پارالمپيك كه علم نيست.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، پارالمپيك هم علم است ديگر.


آقاي مدرسي يزدي ـ پارالمپيك يعني حول المپيك.


آقاي آملي لاريجاني ـ الآن پارالمپيك هم براي اين فعاليت علم شده است.


منشي جلسه ـ پارالمپيك براي فعاليت معلولان، علم شده است ديگر.


آقاي كدخدائي ـ اينكه پارالمپيك را مي‌گوييم، مثل پيراپزشكي است.


آقاي مدرسي يزدي ـ پيراپزشكي يعني پيرامون پزشكي.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي مدرسي يزدي ـ بله ديگر؛ پيراپزشكي يعني پيرامون پزشكي.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقا، شما بيكاريد كه اين بحث‌ها را مي‌كنيد؟!


منشي جلسه ـ «14- توسعه ارتباطات و حمايت از حضور نمايندگان جمهوري اسلامي ايران در مجامع ورزشي بين‌المللي و عضويت يا نمايندگي در سازمان‌ها و مجامع بين‌المللي ورزشي با هماهنگي و همكاري وزارت امور خارجه


15- تهيه طرح آمايش سرزميني ورزش كشور توسط وزارت حداكثر شش ماه پس از لازم‌الاجراء شدن اين قانون طبق قوانين مربوطه.»


آقاي كدخدائي ـ عبارت ذيل اين جزء بايد «قوانين مربوط» باشد، نه «قوانين مربوطه».


منشي جلسه ـ «16- تأمين متناسب و متوازن زيرساخت‌ها، امكانات و نيروي انساني مورد نياز توسعه ورزش در سطح كشور.»


آقاي موسوي ـ اين جزء در لايحه‌ي دولت بوده است؟ آقاي دكتر، اين در لايحه بوده است يا توسط مجلس اضافه شده است؟


آقاي ره‌پيك ـ كدام جزء را مي‌فرماييد؟


آقاي موسوي ـ جزء (16) را مي‌گويم.


آقاي اعرافي ـ (16).


آقاي كدخدائي ـ حالا مجلس در صدر ماده (4) گفته است كه هر چه در اين وظايف هست، طبق قوانين انجام بشود.


آقاي موسوي ـ اين جزء در لايحه بوده است؟


آقاي ره‌پيك ـ نه، نيست. اين جزء در لايحه نيست، ولي اينها مسائل عمومي است و وظيفه‌ي وزارت ورزش است كه اينها را انجام بدهد.


آقاي كدخدائي ـ اين ماده گفته است كه اين وظايف طبق قوانين انجام بشود. گفته است كه انجام اينها طبق قوانين باشد.


آقاي ره‌پيك ـ يعني اگر كل اين وظايف را هم نمي‌نوشتند، هيچ اتفاقي نمي‌افتاد.


آقاي كدخدائي ـ بله، اتفاقي نمي‌افتاد. ما هم به اين مصوبه ايراد نمي‌گرفتيم.


آقاي ره‌پيك ـ بله، ما هم به آن ايراد نمي‌گرفتيم.


منشي جلسه ـ «17- تهيه و تدوين آيين‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هاي مربوط به اعزام ورزشكاران و مربيان به خارج از كشور و همچنين ورود ورزشكاران، مربيان و تيم‌هاي ورزشي خارجي به داخل كشور و نظارت بر حسن اجراي آن.»


آقاي مدرسي يزدي ـ در جزء (17)، اطلاق تدوينِ آيين‌نامه [توسط وزارت ورزش، اشكال دارد.]


آقاي كدخدائي ـ خب، تهيه و تدوين آيين‌نامه‌ها را گفته است. اين جزء كه نگفته است وزارت ورزش خودش آيين‌نامه‌ها را تصويب بكند.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين جزء كه قيد «تصويب» را ندارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ چرا‌؛ گفته است وزارت ورزش خودش آيين‌نامه‌ها را تدوين كند؛ يعني نگفته است كه آنها را براي تصويب به هيئت وزيران ببرد.


آقاي كدخدائي ـ نه‌،‌ تصويب با تدوين فرق مي‌كند. تدوين از مراحل قبل از تصويب است.


آقاي صادقي‌مقدم ـ يعني تصويب توسط دولت است.


آقاي مدرسي يزدي ـ به هر حال بايد در اينجا مي‌نوشتند كه هيئت وزيران اين آيين‌نامه‌ها را تصويب كند. اگر اين جزء، تنها تهيه‌ي آيين‌نامه‌ها را به وزارت ورزش واگذار كرده بود، عيبي نداشت.


آقاي كدخدائي ـ وزارت ورزش مي‌تواند آيين‌نامه تصويب كند؟ اصلاً او طبق قانون اساسي نمي‌تواند اين كار را بكند.


آقاي آملي لاريجاني ـ اين جزء هم اشكال ندارد.


آقاي مدرسي يزدي ـ وزارت ورزش نمي‌تواند آيين‌نامه تصويب كند ديگر؛ پس اين جزء اشكال دارد.


آقاي كدخدائي ـ نه، مجلس در اينجا، تصويب آيين‌نامه توسط وزارت ورزش را نياورده است؛ يعني آنچه را كه او نمي‌تواند انجام بدهد، نياورده است. اين كه نگفته است وزارت ورزش آيين‌نامه تصويب كند.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، لااقل به اين جزء ابهام بگيريد و بگوييد مقصود از «تدوين» چيست؟ خب، بايد در اينجا بنويسند چه كسي اين آيين‌نامه را تصويب مي‌كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نسبت به اين جزء بگوييم كه مقصود از «تدوين» شامل تصويب هم است يا نه.


آقاي ره‌پيك ـ مي‌گفتيد تدوين آيين‌نامه توسط وزارت ورزش هم بر اساس قانون است ديگر؛ مي‌گفتيد اين هم در چارچوب قوانين است.


آقاي كدخدائي ـ آقاياني كه به جزء (17) از جهت اينكه «تدوين» شامل تصويب هم مي‌شود يا خير، ابهام دارند، اعلام نظر بفرمايند. جزء (18) را بخوان.


آقاي يزدي ـ اصلاً كلمات «تهيه» و «تدوين» به يك معنا است.


آقاي كدخدائي ـ بله.


آقاي يزدي ـ تصويب يعني تهيه و تهيه هم يعني تصويب.


آقاي ره‌پيك ـ «و ما علينا الّا البَلاغ.»[31]


آقاي كدخدائي ـ جزء (18) را بخوان.


منشي جلسه ـ «18- احياء و تقويت ورزش‌هاي ملي و روستايي و بازي‌هاي بومي،‌ محلي و توسعه زيرساخت‌هاي آن و تلاش براي ارتقاء و ترويج جهاني آنها با هماهنگي دستگاه‌هاي ذي‌ربط


19- ارتقاء و تقويت جايگاه ورزش قهرماني كشور در عرصه‌هاي جهاني و بين‌المللي.»


آقاي ره‌پيك ـ الآن مثلاً‌ ارتقا و تقويت ورزش را در اهداف وزارت ورزش آورده بودند، ولي دوباره ارتقا و تقويت آن را در وظايف آن هم آورده‌اند.


آقاي كدخدائي ـ اين موارد جزء آيين‌نامه و دستورالعمل‌هاي وزارت ورزش بوده است. در واقع همه‌ي اينها را در اينجا آورده‌اند تا اهداف و وظايف وزارت ورزش محكم بشود.


منشي جلسه ـ «20- ايجاد فرصت‌هاي مناسب و عادلانه براي گسترش ورزش بانوان و معلولان.» اين جزء، «بانوان» را كنار «معلولان» گذاشته است. «21- تهيه و ارائه استانداردها و معيارهاي تخصصي مربوط به احداث و بهره‌برداري از اماكن و تجهيزات ورزشي در كشور و نظارت بر حسن اجراي آن


22- ايجاد، نگهداري، بهره‌برداري و تجهيز اماكن ورزشي.»


آقاي كدخدائي ـ اين جزء در لايحه‌ي دولت هم بوده است؟


آقاي ره‌پيك ـ دوستان اطلاق ايجاد اماكن ورزشي را خلاف سياست‌هاي اصل (44) دانسته‌اند؛ يعني گفتند اگر مقصود از ايجاد اينها، اين باشد كه خود وزارت ورزش متصدي ساخت و ايجاد اماكن ورزشي بشود، اشكال دارد.[32]


آقاي كدخدائي ـ آن‌وقت ايراد اين جزء چيست؟


آقاي ره‌پيك ـ ايرادش مربوط به اصل (44) است؛ يعني وزارت ورزش خودش نبايد در مورد ايجاد اماكنِ ورزشي تصدي‌گري بكند.


منشي جلسه ـ مغاير سياست‌ها است. چون تصدي‌گري مي‌كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ آقا، منع دولت از انجام فعاليت اقتصادي يك استثنا دارد؛ اين يك استثنايي دارد و مي‌گويد دولت تا بيست درصد (20‌%‏) مجاز به انجام فعاليت اقتصادي است.[33]


آقاي مدرسي يزدي ـ سياست‌هاي اصل (44) اين را مي‌گويد.


آقاي ره‌پيك ـ دولت در موارد ضرورت، با تأييد مجلس و براي مدت معين مي‌تواند فعاليت اقتصادي بكند.[34]


آقاي آملي لاريجاني ـ مقدار مجاز، همان بيست درصد (20‌%‏) است.


آقاي كدخدائي ـ خب، ماده (4) گفته است كه وزارت ورزش وظايفش را طبق قوانين و مقررات انجام بدهد. اشاره به رعايت قوانين و مقررات كفايت مي‌كند. خب، اگر آقايان به اين جزء ايراد دارند، در مورد آن رأي بگيريم.


آقاي مدرسي يزدي ـ كجا؟ كجا را مي‌گوييد؟ دقيقاً كجا را مي‌گوييد؟


آقاي كدخدائي ـ جزء (22) كه مي‌گويد: «22- ايجاد، نگهداري، بهره‌برداري و تجهيز اماكن ورزشي.»


منشي جلسه ـ (22) مورد بحث است.


آقاي مدرسي يزدي ـ ماده (4) گفته است كه اينها طبق قوانين و مقررات انجام مي‌شود ديگر.


آقاي كدخدائي ـ آقا جلو برويم.


منشي جلسه ـ «23- تعيين تعرفه و قيمت ارائه خدمات ورزشي و تندرستي و هزينه صدور پروانه باشگاه و مجوز احداث ورزشگاه توسط وزارت پس از تصويب هيئت وزيران به صورت سالانه و نظارت بر حسن اجراي آنها.»


آقاي مدرسي يزدي ـ چگونه بايد قيمتِ ارائه‌ي خدمات تندرستي را تعيين كنند؟


آقاي موسوي ـ طبق قوانين و مقررات اين كار را مي‌كنند.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، مي‌گويم چگونه قيمت ارائه‌ي خدمات تندرستي را تعيين مي‌كنند؟


آقاي آملي لاريجاني ـ مثل تعيين كردن قيمت خدمات ورزشي.


آقاي صادقي‌مقدم ـ ارائه‌ي خدمات تندرستي از وظايف وزارت بهداشت است.


آقاي آملي لاريجاني ـ خيلي خب، كلمه‌ي «تندرستي» عطف به كلمه‌ي «ورزشي» است.


آقاي كدخدائي ـ مي‌توانيم يك ايراد به اين جزءها بگيريم و بگوييم كه اينها شأن قانونيت ندارند، بلكه بايد برود و به عنوان آيين‌نامه تدوين بشوند؛ يعني در واقع همه‌ي اينها را به تدوينِ آيين‌نامه ارجاع بكنيم.


آقاي مدرسي يزدي ـ مي‌شود همه چيز گفت. ادامه‌ي مصوبه را بخوانيد.


آقاي موسوي ـ آن‌وقت با تعرفه‌ي ارائه‌ي خدمات ورزشي مثل عوارض رفتار مي‌شود؟


آقاي ره‌پيك ـ اين جزء مي‌گويد كه وزارت ورزش اين تعرفه‌ها را تعيين مي‌كند.


آقاي موسوي ـ ممكن است تعيين تعرفه هم نياز به تقنين مجلس داشته باشد.


آقاي ره‌پيك ـ اين مي‌گويد وزارت ورزش تعرفه‌ي ارائه‌ي خدمات ورزشي را تعيين بكند تا هيئت وزيران آن را تصويب كند.


آقاي موسوي ـ هيئت وزيران هم تعرفه‌ها را تصويب مي‌كند؟


آقاي كدخدائي ـ اين جزء گفته است كه هيئت وزيران هم آن را تصويب مي‌كند ديگر.


آقاي موسوي ـ پس اين مثل عوارض و اينها نيست كه براي تصويب بايد به مجلس برود؟


آقاي ره‌پيك ـ نه ديگر؛ مجلس ديگر تعرفه را تصويب نمي‌كند.


منشي جلسه ـ «24- همكاري و هماهنگي با بخش گردشگري و محيط زيست در بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي ورزشي كشور.»


آقاي ره‌پيك ـ «همكاري كردن» هم جزء‌ وظايف آمده است.


منشي جلسه ـ «25- فراهم نمودن بستر و امكانات لازم جهت ورزش همگاني با رويكرد ورزش آسان، ارزان و در دسترس براي عموم مردم.»


آقاي كدخدائي ـ خب، «اختيارات وزارت در حوزه ورزش» را بخوانيد.


منشي جلسه ـ «ب- اختيارات وزارت در حوزه ورزش:


1- حمايت از برنامه‌ها و فعاليت‌هاي فرهنگي، آموزشي و پژوهشي مرتبط با حوزه تربيت بدني و ورزش كشور


2- كسب درآمدهاي پايدار از محل تبليغات رسانه‌اي و محيطي ناشي از پخش مسابقات ورزشي و فروش بليط براي فدراسيون‌ها و باشگاه‌هاي ورزشي.»


آقاي ره‌پيك ـ خب، اينها هم ايراد دارد ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ بله، ظاهراً اين جزء اشكال دارد. به نظر مي‌رسد اين جزء مي‌خواهد بگويد كه وزارت ورزش مستقيماً چنين درآمدي دارد. ولي خب، اگر اين درآمد به خزانه‌ي دولت وارد بشود، دولت بايد تخصيص آن به وزارت ورزش را در لايحه‌ي بودجه بياورد ديگر.


آقاي ره‌پيك ـ بله، اولاً معناي اين كسب درآمد چيست؟


آقاي صادقي‌مقدم ـ وزارت ورزش درآمدش را به خزانه مي‌ريزد. موضوع جزء بعدي همين است كه او بايد درآمدش را به خزانه بريزد.[35]


آقاي ره‌پيك ـ بله، وزارت ورزش درآمدش را به خزانه مي‌ريزد، ولي معنايِ اين كسب درآمد چيست؟


آقاي اعرافي ـ حاج‌آقا، وزارت ورزش درآمدش را طبق قوانين و مقررات به خزانه مي‌دهد ديگر.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، اينكه جزء بعدي گفته است وزارت ورزش، درآمد حاصل از اجاره‌ي مجموعه‌ها، اماكن و اراضي متعلق به خودش را به خزانه مي‌ريزد، چيز ديگري است. آن بحث ديگري است.


منشي جلسه ـ در جزء بعدي، واريز درآمد ناشي از تبليغات و اينها به خزانه، نيامده است.


آقاي مدرسي يزدي ـ چرا؛ آمده است. جزء بعدي، عبارت «ساير درآمدها» را هم دارد.


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله، «ساير درآمدها» را هم گفته است.


آقاي مدرسي يزدي ـ «... و ساير درآمدهاي ناشي از قوانين و مقررات مصوب مربوطه ...»


آقاي صادقي‌مقدم ـ بله، عبارت «ساير درآمدها» را هم گفته است.


آقاي كدخدائي ـ همه‌ي درآمدها، قانون دارد. اين جزء به صورت كلي گفته است كه وزارت ورزش مي‌تواند كسب درآمد كند. جزء بعدي هم گفته است كه او بايد همه‌ي درآمدش را به خزانه واريز كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ نه، آخر اين كسب درآمد يعني چه؟ وزارتخانه چه درآمدي مي‌تواند كسب كند؟


آقاي كدخدائي ـ همه‌ي باشگاه‌ها و اينها درآمد دارند.


آقاي ره‌پيك ـ اين جزء دارد درآمدهاي خود وزارتخانه را مي‌گويد.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب ديگر، اين درآمدها بايد به خزانه برود.


آقاي ره‌پيك ـ اين جزء مي‌گويد كه خود وزارتخانه مي‌تواند كسب درآمد كند.


آقاي كدخدائي ـ مي‌گويد كه او از محل تبليغات رسانه‌اي و محيطي درآمد كسب كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ خب، اين درآمدها بايد به خزانه برود.


آقاي مدرسي يزدي ـ خب، اين جزء، محل درآمدهاي وزارتخانه را گفته است.


آقاي كدخدائي ـ جزء بعدي گفته است كه درآمد او به خزانه مي‌رود ديگر. حاج‌آقا، جزء بعدي گفته است كه همه‌ي درآمد وزارت ورزش به خزانه مي‌رود.


آقاي آملي لاريجاني ـ مي‌دانم، ولي اين درآمد چه فايده‌اي براي وزرات ورزش دارد؟ اين درآمد چه درآمد پايداري است؟


آقاي كدخدائي ـ يعني چه؟


آقاي مدرسي يزدي ـ اين درآمد براي او فايده دارد؛ چون جزء بعدي گفته است كه پس از واريز درآمد به خزانه، دوباره آن را به وزارتخانه برگردانند و به خودش تخصيص بدهند.


آقاي ره‌پيك ـ حالا به اينجا توجه بكنيد. رسانه اين تبليغات را انجام مي‌دهد. سازمان صدا و سيما اينها را انجام مي‌دهد.‌ وزارت ورزش حتي تبليغات محيطي را هم انجام نمي‌دهد.


آقاي مدرسي يزدي ـ نه، اين تبليغات رسانه‌اي مربوط به برنامه‌هاي وزارت ورزش است.


آقاي ره‌پيك ـ خب بله ديگر؛ بر سرِ درآمدي كه از محل تبليغات رسانه‌اي به دست مي‌آيد، دعوا است كه پول تبليغاتي كه صدا و سيما پخش مي‌كند، بايد به چه كسي برسد. پول تبليغاتِ مسابقات ورزشي به چه كسي مي‌رسد؟ اين جزء كه مي‌گويد آن را به وزارت ورزش بدهند.


آقاي صادقي‌مقدم ـ تبليغات، قانون دارد.


آقاي ره‌پيك ـ خب، اين جزء الآن دارد مي‌گويد كه وزارت ورزش از محل تبليغات، كسب درآمد كند. اين كه درآمدهاي خود باشگاه را نگفته است.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، درآمدهايي كه اين جزء گفته است هم مستمر است.


آقاي ره‌پيك ـ نه، خود وزارت ورزش درآمد كسب مي‌كند.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، درآمدهايي كه اين گفته است هم مستمر است. درآمد بليط‌فروشي و اينها هم مستمر است.


آقاي ره‌پيك ـ اين جزء، درآمد تبليغاتِ رسانه‌اي ناشي از پخش مسابقات را گفته است. خب، چه كسي اين مسابقات را پخش مي‌كند؟ چه كسي مسابقه را انجام مي‌دهد؟ اين يعني اينكه درآمد از محل خودش به وزارت ورزش برود.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، اين جزء، منشأ درآمد را گفته است. اين درآمد از تبليغات رسانه‌اي است.


آقاي ره‌پيك ـ اين نگفته است كه وزارت ورزش سهم خودش را از اين درآمدها ببرد.


آقاي كدخدائي ـ اين جزء گفته است: «2- كسب درآمدهاي پايدار از محل تبليغات رسانه‌اي و محيطي ناشي از پخش مسابقات ورزشي ...»


آقاي يزدي ـ اينها، درآمد تبليغات و رسانه‌ها است. اينها مثل درآمد بازار كه نيست. وزارت ورزش هر وقت يك مراسمي برگزار بكند، [از محل تبليغاتش هم درآمدي كسب مي‌كند.]


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، ما هميشه مسابقات ورزشي داريم. در واقع براي اجازه‌ي پخش مستقيم اين برنامه‌ها، از تلويزيون پول مي‌گيرند. تلويزيون براي اين كار پول پرداخت مي‌كند و بعد مسابقات را پخش مي‌كند.


آقاي آملي لاريجاني ـ الآن صدا و سيما پول نمي‌دهد.


آقاي اعرافي ـ اگر درآمد يك روال ثابت و مرتب داشته باشد، درآمد پايدار محسوب مي‌شود.


آقاي صادقي‌مقدم ـ به هر حال در بودجه‌ي وزارتخانه‌ي ورزش يك‌سري رقم‌هاي ثابتي وجود دارد كه پايدار است.


آقاي يزدي ـ بله، مثلاً اشخاص بليت مي‌خرند.


آقاي كدخدائي ـ آن درآمد بودجه‌اي جداي از درآمد تبليغات و بليط‌فروشي است. ما به آن كاري نداريم.


آقاي يزدي ـ درآمد پايدار جدا از ساير درآمدها است. اما اينكه وزارت ورزش بخواهد جداي از بودجه، يك درآمدي داشته باشد كه پايدار هم باشد، يعني چه؟


آقاي كدخدائي ـ عرض كردم كه وزارت ورزش مي‌گويد من امتياز پخش اين مسابقه را به تلويزيون يا به شبكه‌هاي خارجي مي‌فروشم. الآن اين كار را مي‌كنند. اين درآمد هميشه هم هست. حالا مخصوصاً مسابقات مهم را پخش مي‌كنند و پول مي‌دهند. البته الآن سر حق پخش خيلي دعوا است و‌ خيلي پول در آن هست.


آقاي يزدي ـ معمولاً درآمد پايدار يعني منبع درآمدي كه جداي از ساير درآمدها و هميشه به عنوان يك درآمد هست. به اين درآمد، درآمد پايدار مي‌گويند. اگر مثلاً وزارت ورزش يك ساختماني دارد كه همه‌اش مال خودش است و آن را اجاره داده است، درآمدش پايدار است، ولي مسابقات ورزشي كه درآمد پايدار ندارد.


آقاي كدخدائي ـ حاج‌آقا، درآمدهاي ورزشي هم مستمر است. حاج‌آقا، درآمد فعاليت‌هاي ورزشي هم مستمر است. خب، حالا ايراد شما را به اين جزء بگيريم يا جلو برويم؟


آقاي آملي لاريجاني ـ معلوم است كه اين ايراد، رأي نمي‌آورد.


آقاي كدخدائي ـ خب، جزء بعدي را بخوان. جزء (4) را بخوانيد.


آقاي مدرسي يزدي ـ در اينجا درآمدهاي ناشي از محل تبليغات رسانه‌اي آمده است. مي‌خواهيد با توجه به شرايط و دعواهايي كه در مورد اين درآمدها هست، به اين درآمد ناشي از محل تبليغات رسانه‌اي يك ابهام بگيريم؟ يعني بگوييم مقصود از درآمد ناشي از محل تبليغات رسانه‌اي چيست؟


آقاي يزدي ـ بله.


آقاي كدخدائي ـ ولي اين جزء، درآمدهاي ناشي از پخش مسابقات ورزشي يا فروش بليط و اينها را هم گفته است.


آقاي مدرسي يزدي ـ ولي باز كسب درآمدهاي پايدار از محل تبليغات رسانه‌اي و محيطي ناشي از پخش مسابقات ورزشي را هم مي‌گويد.


آقاي ره‌پيك ـ پول تبليغات، پول زور است. ماهيت اين پول، زور است.


آقاي كدخدائي ـ آقاي ره‌پيك مي‌گويند كه اين پول، پول زور است.